سیدمجتبی نواب صفوی در زمان حكومت رضاخان در محله خانیآباد در جنوبی ترین نقطه تهران متولد شد . زمانی كه رضاخان با خلع احمدشاه قاجار بر تخت سلطنت پهلوی تكیه زده بود پدرش سیدجواد میرلوحی روحانیای بود كه به دنبال سیاست لباس متحدالشكل مجبور شد به عنوان وكیل دادگستری در عدلیه مشغول بكار شود و در آنجا بود كه پدرش به خاطر سیلی زدن به علیاكبر داورد در سال 1314 به زندان افتاد و اندكی بعد هم درگذشت . سیدمجتبی با حمایت دایی و مادرش تحصیلات را در دبستان حكیم نظامی آغاز كرد و دوران دبیرستان را در مدرسه صنعتی آلمانها به پایان برد . علاوه بر تحصیلات آكادمیك در مدرسه قندی خانی آباد و مدرسه مروی به تحصیل علوم دینی پرداخت . مدتی بعد در شركت نفت آبادان استخدام شد . به دنبال درگیری یكی از كارگران شركت نفت و یكی از مسئولان انگلیسی شركت نواب سخنرانی كوتاهی كرد و باعث اغتشاش كارگران شد و چون تحت تعقیب قرار گرفت به نجف اشرف در عراق گریخت . او در آنجا تحصیلات دینی خود را ادامه داد و با علامه امینی كه مشغول تحریر رساله « الغدیر» بود آشنا شد. نواب از محضر علامه امینی و دیگر علمای نجف بهره فراوان برد.
مصادف با این ایام در ایران سیداحمد كسروی مورخ و نویسنده مشروطیت كتاب « شیعه گری » را نوشت به جمعیت با هماد آزادگان را تأسیس كرد . كتب ادعیه شیعه و كتب شیخ شهید سهروردی را در دی ماه هر سال تحت عنوان جشن كتابسوزان ، آتش زد و این عمل خود را « پاك دینی» نام نهاد . «شیعه گری» كسروی به حوزه علمیه نجف رسید . نواب كتاب كسروی را به علما و اساتید نجف داد. علامه امینی و حاج آقا حسین قمی از مراجع نجف حكم ارتداد كسروی را صادر كردند . حتی مجلس شورای ملی نیز طی نامهای به نخست وزیر خواستار توقیف فعالیتهای كسروی شد ؛ اما كسروی به فعالیت خود ادامه داد.
بدین ترتیب جمعی از علماء نجف از جمله علامه امینی ، آیتالله خویی و آیتالله سیداسدالله مدنی ، نواب را كه داوطلب مبارزه با كسروی بود ، را عازم ایران كردند و هزینه سفر او با مبلغی كه آیتالله مدنی جهت ازدواج خود فراهم كرده بود ، تأمین شد . نواب در مسیر خود در آبادان صحبت كرد جایی كه بعدها مظفر علی ذوالقدر ضارب حسین علاء از این دیار به او پیوست . نواب در تهران به سراغ كسروی در مجله پرچم رفت و بارها در خصوص مبانی شیعه و اسلام با او مباحثه كرد . علماء دیگر نیز همچون امام خمینی كه رساله « كشف الاسرار» را در رد اسرار هزار ساله علیاكبر حكمیزاده نوشته بود ؛ و دیگرانی مانند سیدنورالدین حسینی شیرازی مؤسس حزب برادران شیراز و اعضاء « جمعیت مبارزه با بی دینی» همچون حاج سراج انصاری و شیخ قاسم اسلامی با جریان بی دینی مبارزه میكردند . نواب مسأله ارتداد كسروی را كه توسط مراجع نجف صادر شده بود ، با آیتالله طالقانی در میان گذاشت . آیتالله طالقانی ضمن تشویق او ، گویا مبلغ چهارصد تومان جهت خرید اسلحه در اختیار او گذاشت .1
مدتی بعد در 18 اردیبهشت 1334 احمد كسروی در حالی كه گروه رزمندهاش او را همراهی میكردند ، در میدان حشمتالدوله توسط نواب ترور شد اما جان سالم بدر برد و نواب دستگیر شد . چند ترور نواب به سمت تهران ارسال شد، آیتالله قمی تلگرافی خواستار آزادی نواب شد . كسروی قرآن سوزی خورد را انكار كرد و مبلغ 50 هزار ریال برای كسی كه این موضوع را ثابت كند جایزه تعیین كرد.
با فشار مراجع نواب از زندان آزاد شد و بلافاصله با انتشار بیانیه شدیداللحنی با عنوان « دین و انتقام » موجودیت « فداییان اسلام » را اعلام كرد . خود او میگوید : « حضرت سیدالشهداء را در خواب دیدم كه بازوبندی بر بازویم بست كه روی آن نوشته شده بود « فداییان اسلام» و من از این جهت نام فداییان اسلام را برای این تشكیلات برگزیدم » 2
پس از این واقعه كسروی كمتر در مجامع عمومی ظاهر میشد و نواب نیز به مبارزه خود شكل تشكیلاتی داده بود . لذا سیدحسین امامی از جوانان پرشور فداییان اسلام مخفیانه به محافل كسروی راه یافت و در آنجا او شاهد بود كه كسروی به فعالیتهای ضد شیعی خود ادامه میدهد . بر این اساس نواب با هماهنگی علما طوماری تنظیم كرد و خواستار محاكمه كسروی به جرم توهین به ائمه اطهار و مقدسات اسلامی شد . البته فداییان اسلام چون از اساس به حكومت پهلوی معتقد نبود تصمیم گرفته شد در همان جلسات بازپرسی كار او را یكسره كنند .3 بدین ترتیب در 20 اسفند 1324 سیدعلی محمد امامی و سیدحسین امامی به همراه نه نفر دیگر از فداییان اسلام كسروی را در كاخ دادگستری ترور كرده و او را به همراه منشی اش حدادپور بقتل رساندند برادران امامی دستگیر شد و اعضاء فداییان اسلام تحت تعقیب قرار گرفتند ، نواب از طریق جمعیت مبارزه با بی دینی به گیلان گریخت و از آنجا به مشهد رفت . اما خبر قتل كسروی باعث شادمانی محافل مذهبی گردید.
آیتالله حاج حسین قمی از مراجع نجف طی اعلامیهای بیان كردند « عمل آنها مانند نماز از ضروریات بوده و ا حتیاجی به فتوا نداشته ، زیرا كسی كه به پیغمبر و ائمه (ع) جسارت و هتاكی كند ، قتلش واجب و خونش هدر است . »4
جمعیت با هماد آزادگان وابسته به سیداحمد كسروی خواستار محاكم ضاربین كسروی و محركین آنها شدند . نواب در مشهد به منزل آیتالله شیخ غلامحسین تبریزی كه خود از مبارزین بود رفت . در آنجا بود كه محمدمهدی عبدخدایی پسر آیتالله تبریزی با نواب آشنا شد و بعدها هنگامی كه نواب در زندان بود ، او دكتر فاطمی را ترور كرد . نواب پس از مدتی زندگی مخفیانه به عراق برگشت و به ادامه تحصیل پرداخت . با حمایت آشكار مراجع از زندانیان فداییان اسلام كه به خاطر قتل كسروی دستگیر شده بودند ، دادگاه تجدید نظر نظامی حكم برائت برادران امامی را صادر كرد و آنان آزاد شدند . اندكی بعد رحلت آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و آیتالله قمی كه از حامیان اصلی نواب بودند ، غم بزرگی برای فداییان اسلام بود . نواب در مراسم بزرگداشت ایشان بارها از رژیم پهلوی به خاطر دستگیری آیتالله كاشانی انتقاد كرد . در این ایام سیدعبدالحسین واحدی كه بعدها مرد شماره 2 فداییان اسلام شد و صورتا و سیرتا بسیار شبیه نواب بود ، به او پیوست . مدتی بعد نواب به ایران بازگشت و درخواست ملاقات با شاه را كرد ، اما درخواست او رد شد اما با انتشار اعلامیه نواب مبنی بر اینكه «شاه ایران را در میان حصارهای پولادین دربار زندانی كردهاند » و وساطت دكتر سیدحسن امامی كه امام جمعه تهران بود ، نواب موفق شد با شاه دیدار كند . در این دیدار او با پدر زن آینده خود یعنی نواب احتشام رضوی كه از محركین اصلی قیام مسجد گوهرشاد بود ، آشنا شد.
نواب سفرهای مختلفی جهت تبلیغ به نقاط كشور كرد . از جمله در مناطق شرقی با سران ایل هزاره و دو ایل بزرگ توپكاللو و زعفرانلو دیدار كرد . در تربت جام به دیدار علما بر سنی و شیعه شهر رفت. از طریق تایباد سعی داشت به ملاقات شیخ محمدتقی بهلول گنابادی كه عامل اصلی قیام گوهرشاد بود و در افغانستان زندانی شده بود ، برود ولی شهربانی مانع شد .
پس از بازگشت به تهران او مسأله ازدواج خود با نیرهالسادات احتشام رضوی دختیر نواب احتشام رضوی را مطرح كرد و اندكی بعد مراسم ازدواج او در حضور علما بزرگ قم از جمله آیتالله كوه كمری و آیتالله فیض به سادگی برگزار شد . پس از ازدواج سفرهای تبلیغی نواب ادامه یافت .
او به دعوت عدهای از طلاب كه از تبدیل شدن مدرسه دینی شان به مدرسه دخترانه معترض بودند به گیلان رفت و در آنجا بر اثر سخنرانی او و اغتشاش طلاب درگیری با مأموران شهربانی بوجد آمد . نواب را دستگیر و زندانی كردند ولی با تلاش سیدعبدالحسین واحدی او از زندان آزاد شد و به دیدار آیتالله كوهستانی در مازندران رفت.
در تاریخ 25/2/1327 اسرائیل موجودیت خود را اعلام كرد و رژیم شاه به صورت دو فاكتور مشروعیت آنرا پذیرفت . اما آیتالله كاشانی كه فداییان اسلام او را رهبر معنوی – سیاسی خود میدانستند . به این امر اعتراض كرد و به شور ایشان تجمع عظیمی در 31 اردیبهشت 1327 در مسجد سلطانی گرد آمد.
فداییان اسلام به ثبت نام از داوطلبین اعزام به فلسطین پرداخت و عمل آنها مورد حمایت آیتالله خوانساری نیز قرار گرفت اندكی بعد بیش از 5 هزار نفر داوطلب اعزام به سرزمینهای اشغالی شدند. نواب با حكیمی نخست وزیر در این خصوص دیدار كرد ولی دولت با اعزام این افراد موافقت نكرد .
آیتالله كاشانی نیز نامهای در محكومیت رژیم اسرائیل و كشتار مردم فلسطین به سازمان ملل ارسال كرد گویا حركت نواب تأثیر خود را بعدها در مناطق اشغالی گذاشت و سازمان فداییان اسلام فلسطین بوجود آمد و حتی عدهای نام فرزندان خود را «نواب صفوی» گذاشته بودند .5
در داخل مسأله ملی شدن صنایع نفت به طور جدی مطرح بود . حكیمی سقوط كرد و جای خود را به عبدالحسین هژیر كه متهم به جاسوسی برای انگلستان بود ، داد ، آیتالله كاشانی هژیر را ؟ خطرناكی میدانست لذا پس از مذاكره آیتالله كاشانی و نواب ، پس از سخنرانی نواب باز تعطیل شد و تظاهرات عظیمی علیه هژیر بر پا شد . تظاهرات علیه هژیر ادامه یافت و به واسطه نقش فعال فداییان اسلام در ایجاد آن اقلیت مجلس كه بعدها « جبهه ملی » نامیده میشدند از طریق آیتالله كاشانی با نواب ارتباط برقرار كرد . نواب بار دیگر دستگیر شد و اینبار نیز حمایت آیتالله كاشانی و تجمع مردم در منزل ایشان باعث آزادی او گردید . سرانجام دولت هژیر استیضاح شد و استعفا داد . ترور شاه در بهمن 1327 منجر به تبعید آیتالله كاشانی به لبنان شد . ضارب از اعضا حزب توده بود .
مدتی بعد انتخابات مجلس شورای ملی دوره شانزدهم در جریان بود و نواب با نوشتن نامهای به آیتالله كاشانی در مورد حمایت از كاندیداهای ملی سؤالاتی كرد آیتالله كاشانی از لبنان در جواب نامه او نوشت : « اكنون رجال مذهبی كه در سیاست ورزیده باشند نداریم و لذا مجبوریم از رجال سیاسی كه جنبه ملی دارند استفاده كنیم تا بتوانیم رفته رفته انسانهای متدین تربیت كنیم .» 6 اگر چه این استدلال او را قانع كرد . اما ابهام حمایت از كاندیداهای ملی همچنان در ذهن نواب باقی ماند و همین امر بعدها باعث اختلافات اساسی گردید.
انتخابات برگزار شد ، تقلب در انتخابات آشكار بود . عبدالحسین هژیر وزیر دربار نقش مستقیم در تقلب انتخابات داشت. كاندیداهای مورد حمایت آیتالله كاشانی از جبهه ملی رأی نیاورد . دكتر مصدق بهمراه عدهای دیگر در اعتراض به انتخابات در دربار متحصن شدند اما این كار نیز سودی نبخشید . اما اندكی بعد در 13 آبان 1328 مصادف با دوازدهم محرم عبدالحسین هژیر در مسجد سپهسالار توسط سیدحسین امامی كه نقش فعالی در قتل كسروی داشت ، ترور شد و روز بعد پرونه زندگی هژیر بسته شد. قتل وزیر دربار توسط فداییان اسلام شوكی بر فضای مرده انتخابات وارد كرد . هیأت نظارت بر ا نتخابات آرا بر مأخوذه را باطل اعلام كرد و انتخابات تجدید شد .
كاندیداهای جبهه ملی به مجلس راه یافتند ولی سیدحسین امامی در سحرگاه 18 آبان 1328 در میدان سپه به دار شهادت آویخته شد و بدنش مخفیانه در قبرستان متروكه امامزاده حسن دفن شد . او از نزدیكترین دوستان نواب بود و شهادتش غمی بزرگ برای نواب محسوب میشد .
آیتالله كاشانی از تبعید بازگشت و مسأله ملی شدن نفت بار دیگر جانی تازه یافت. در همین ایام شاه تصمیم داشت جسد رضاخان را به ایران منتقل كند . البته قبلا یكبار تصمیم به این كار گرفته بود كه منصرف شد و نواب كه در نجف بود با نگارش مقالهای با عنوان «صیحه آسمانی نجف »7 اعتراض خود را اعلام كرد . اما دربار دوم جسد رضاخان به ایران منتقل شد ولی با سردی تشییع شد و با فعالیت فداییان اسلام و تهدید آن دسته از روحانیون وابسته به دربار هیچ كس جرأت نماز بر جسد رضاخان نداشت . فعالیت فداییان اسلام در قم با فراز و فرودهایی همراه بود اختلاف بین منتسبین به بیت آیتالله بروجردی و اعضا فداییان اسلام منجر به درگیری آنان شد و این مسأله حتی به قطع شهریه فداییان اسلام و ضرب و شتم آنان انجامید . اما موانع دیگر علما بر یكسان نبود .
مثلا حضرت امام خمینی (ره) درباره فعالیت فداییان اسلام میگویند:
« ایشان [ فداییان اسلام] بدون هیچ آلت و اسلحهای فقط با سخنرانی با دستگاه در افتادهاند و دستگاه را به وحشت انداختهاند .....» 8
حتی یكی از شاگردان امام خمینی نقل میكنند:
«روح او ( امام خمینی) روح نوابی بود به اضافه مرجعیت »9
علی ای حال نواب به تهران بازگشت و فعالیت آنها در قم كاهش یافت. مسأله نفت در دستور كار مجلس قرار داشت . اما از آن سو سپهبد حاجعلی رزمآرا كه مخالف ملی شدن صنعت نفت بود روی كار آمد او طی نطقی در مجلس اعلام كرد « ایرانی لیاقت لولهنگ ( آفتابه ) ساختن را ندارد ، چگونه میخواهد صنایع نفت خود را اداره كند ؟» 10
با اعلامیه آیتالله كاشانی تظاهرات علیه رزمآرا بر پا شد و حتی به خشونت كشیده شد . نواب بار دیگر تحت تعقیب قرار گرفت و برای دستگیری او از طرف رزمآرا مبلغ 45 هزار تومان كه بسیار مبلغ زیادی بود جایزه تعیین شد . 11 جبهه ملی بتدریج عقب نشینی كرد و مسأله نفت به حاشیه رانده شد اما در تظاهرات 11 اسفند 1329 سیدعبدالحسین واحدی مرد شماره 2 فداییان اسلام رزمآرا را تهدید كرد در صورتی كه نرود ؛ فداییان او را به جهنم خواهند فرستاد .
دكتر فاطمی به همراه عدهای از سران جبهه ملی در منزل فردی بنام حاج محمود آقایی با نواب ملاقات كردند.
جبهه ملی مانع اصلی ملی شدن صنعت نفت را رزم آرا می دانست ولی نواب بر اسلامی شدن فضای کشور تأكید داشت . اما در پایان جلسه اعضاء جبهه ملی تأكید كردند در صورتی كه رزمآرا از میان برداشته شود در اسرع وقت مطابقه قانون اساسی قوانین اسلامی را اجرا كنند .
خلیل طهماسبی از یاران نزدیك نواب مسئول حذف رزمآرا گردید . آیتالله كاشانی رزمآرا را مهدورالدم اعلام كرد و حتی بعدها نیز در بازجوییهایش اعلام كرد « چون مجتهد جامعالشرایط هستم و رزمآرا را مهدور الدم دانستم حكم قتل وی را صادر كردم .» 12 رزمآرا در 16 اسفند 1329 در حالی كه در مراسم بزرگداشت ارتحال آیتالله فیض شركت میكرد در مسجد شاه بدست خلیل طهماسبی ترور شد و با فشار آیتالله كاشانی و تلاش اقلیت مجلس شانزدهم ماده واحده ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس رسید در روز 29 اسفند 1329 در تاریخ ایران ماندگار و بیاد ماندنی شد . ماده واحدهای نیز تصویب شد كه بدلیل خائن بودن رزمآرا خلیل طهماسبی عفو شده و از زندان آزاد شد .
با روی كار آمدن دكتر مصدق اختلافات بتدریج خود را نشان داد . نواب تأكید بر اجراء قوانین اسلامی داشت ولی دكتر مصدق مسأله نفت را مسأله اصلی كشور میدانست .سرانجام اختلافات منجر به زندانی شدن نواب به مدت بیست ماه گردید دامنه اختلافات گستردهتر شد و منجر به رنجش فداییان اسلام از آیتالله كاشانی نیز گردید . هنگام زندانی شدن نواب عبدالحسین واحدی مرد شماره 2 فداییان اسلام عامل دستگیری رهبر فداییان اسلام را دكتر حسین فاطمی میدانست لذا محمدمهدی عبدخدایی فرزند 16 ساله آیتالله شد از دكتر فاطمی را بر سر مزار محمود مسعود ترور كرد ولی فاطمی جان سالم بدر برد و عبدخدایی دستگیر شد . اختلافات ایجاد شده بین فداییان اسلام كه با قتل هژیر و رزمآرا زمینه ملی شدن صنعت نفت را فراهم كرده بودند و آیتالله كاشانی كه با حمایت سیاسی و معنوی خود از جبهه ملی در مجلس پشتیبانی میكرد و اعضاء جبهه ملی كه از تریبون مجلس مدام بحث ملی شدن صنعت نفت را مطرح میكردند از نقاط عبرت آموز تاریخ معاصر ایران میباشد چرا كه این اختلاف بالاخره منجر به موفقیت كودتای 28 مرداد و سقوط دكتر مصدق و تبعید آیتالله كاشانی و شهادت نواب و اعضاء برجسته فداییان اسلام گردید و نفت نه تنها حقا ملی نشد بلكه امتیاز آن بدست شركتهای كنسرسیوم افتاد .
اما نواب پس از آزادی از زندان در زمان دكتر مصدق ، جهت حمایت از مردم فلسطین با كمكهای مالی مردم به اجلاس « مؤتمر اسلامی » رفت . او در آنجا بر اسلامی بودن مسأله فلسطین تأكید كرد . روزنامههای عربی او را مرد هفته نامیدند . سفر او به اردن باعث آشنایی نواب با سیدقطب و احمد سوكارنو شد . یوسف حناء خبرنگار مسیحی در وصف او مینویسد:
او جسم ضعیفی داشت ، اما روح بزرگی در این جسم نحیف حكومت میكرد كه گویی میخواست تمام دنیا را در میان روح خودش و در میان پنجههای پر قدرت خودش هضم كند . » 13
نواب پس از پایان اجلاس به مصر رفت و با اخوان المسلمین دیدار كرد . در قاهره با جمال عبدالناصر دیدار كرد و سخنرانیاش در این دانشگاه قاهره به اغتشاش كشیده شد.
یاسر عرفات كه در آن زمان دانشجوی این دانشگاه بود نواب را از نزدیك دید و به اعتراف خود عرفات پس از این دیدار او درس را رها كرده و یك سده به كار نهضت مقاومت فلسطین پرداخت . نواب تصمیم داشت با همكاری جمعیت اخوان المسلمین مصر و سوریه یك حزب بینالمللی اسلامی تأسیس كند كه با شهادتش ناكام ماند . او حتی تصمیم گرفت به مجلس برود و از مصونیت پارلمانی نمایندگان استفاده كرده و از تریبون مجلس سخن خود را بیان كند ؛ لذا از شهر قم در مجلس دوره هجدهم كاندید شد اما با نامهربانی تعدادی از فداییان اسلام مواجه شد و انصراف داد.
در عرصه سیاست بینالملل پیمان بغداد با تلاش آمریكا و انگلیسی جهت مهار كمونیسم توسط كشورهای منطقه در حال برگزاری بود . از ایران ساعد نخست وزیر قصد شركت در این اجلاس را داشت.
اما نواب معتقد بود « اگر امروز پای آمریكاییها در ایران باز شود . بعدها باید سالها تلاش كنید و شهید بدهید تا آمریكا را از كشور بیرون كنید . » 14
اما علاء در 25/8/1334 در مراسم ختم مصطفی كاشانی فرزند آیتالله كاشانی مورد سوء قصد مظفر علی ذوالقدر یار آبادانی نواب قرار گرفت و زخمی شد و با سری باند پیچی شده عازم بغداد شد . فداییان اسلام مصمم به برداشتن حسین علاء بودند لذا عبدالحسین واحدی عازم اهواز شد تا در آنجا علاء را ترور كند كه مأموریت او لو رفت و شناسایی و دستگیر شد . عبدالحسین واحدی در تهران توسط تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران مورد اصابت گلوله واقع شد و به شهادت رسید . نواب و اعضاء فداییان اسلام پس از ترور علاء زندگی مخفیانه داشتند و مدام در حال تغییر مكان بود .
اسدالله علم برای دستگیری او 30 هزار تومان جایزه تعیین كرده بود . و این در حالی بود كه هیچ كس حاضر به پذیرفتن ایشان نبود تا اینكه آیتالله طالقانی ایشان را در منزلش پذیرفت . اما سرانجام نواب در منزل سیدحمید ذوالقدر شناسایی و دستگیر شد . محاكمه نواب و فداییان اسلام توسط دادگاه نظامی آغاز شد و سرانجام در تاریخ 25/10/1334 نواب صفوی ، سیدمحمد واحدی ، خلیل طهماسبی و مظفر علی ذوالقدر به اعدام محكوم شدند تلاش همسر نواب در نجات جان ایشان به جایی نرسید حتی حضرت امام خمینی (ره) به دیدار آیتالله بروجردی رفت تا اقدام نماید ولی در سحرگاه 27/10/1334 نواب صفوی به همراه یارانش با چشمانی باز و در حالی كه اذان میگفت تیرباران شد. و به شهادت رسید. رادیو در خبر سحرگاهی خود اعلام كرد « رهبر فداییان اسلام سیدمجتبی نواب صفوی اعدام شد.
پی نوشتها و منابع :
1 - قیصری ، مهدی ، رهبری بنام نواب ، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، 1384 ، ص 36
2 -امینی ، داوود ، جمعیت فداییان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران ، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، 1381 ص 77
3 - حسینیان ، روحالله ، بیست سال تكاپوی اسلام شیعی در ایران ( 1340-1320) ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، 1381 ، ص 292
4 - امینی ، داوود ، پیشین ، ص 131
5 - جنبشهای آزادی بخش ، نشریه حزب جمهوری اسلامی ، شماره 33 ، ص 93
6- امینی ، داوود ، پیشین ، ص 179
7 - جهت رؤیت عین مقاله رك : قیصری ، مهدی ، پیشین ، ص ص 102-96
8 - جعفریان ، رسول ، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی در ایران ، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، 1383 ، ص 194
9 - جعفریان ، رسول ، همان
10 - امینی ، داوود ، پیشین ، ص 196
11 - قیصری ، مهدی ، پیشین ، ص 116
12- منصوری ، جواد ، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ، جلد اول ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران، 1377 ، ص 54
13- امینی ، داوود ، پیشین ، ص 312
14- قیصری ، مهدی ، پیشین ، ص 168