counter create hit چرا به سمت مد مي رويم ؟
۱۶ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۸
کد خبر: ۱۳۹۱۸
جامعه شناختي و روانشناختي مد و مدگرايي

چرا به سمت مد مي رويم ؟

ستقلال طلبي، تنوع دوستي، هيجان خواهي، نقد گذشته و نوگرايي از جمله ويژگي هاي دوران جواني است كه به شدت، تمايل به امروزي شدن و نوگرايي به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد

برخي از جامعه شناسان ريشه مد و مدسازي و مدگرايي را در نابرابري هاي اجتماعي مي دانند. اسپنسر معتقد است مد بر عكس تشريفات موجب رقابت بين اشخاص طبقات بالاتر مي شود و در واقع نوعي تقليد ناشي از رقابت است نه تقليد ناشي از پسند وستايش. هومنز نيز در اين زمينه مي گويد: از ميان اعمالي كه شخص انجام مي دهد، عملي كه بيشتر به پاداش منجر شود احتمال تكرارش افزايش مي يابد، لذا مي توان گفت كه اگر چه شخص ممكن است در پي مدگرايي با گروه خود درگير شود، ولي در ميان همسالان خود مورد تشويق و تاييد قرار مي گيرد و نيز در ارتباط با جنس مخالف به موفقيت رسيده و ارزش و منزلت خود را بالاتر مي برد و چون اين موفقيت ها در راستاي مدگرايي صورت گرفته اند در نتيجه اين عمل (مدگرايي) بيشتر تكرار مي شود. همچنين از لحاظ روانشناختي نيز براي مدگرايي عوامل متعددي ذكر شده است. به بيان ديگر علاوه بر زير ساخت هاي تاريخي و اجتماعي، مدگرايي در بين جوانان از يكسري اصول و سازه هاي روانشناختي نيز تبعيت مي كند و با انگيزه ها و نيازهاي چندي در ارتباط است. تنوع طلبي و نوگرايي: استقلال طلبي، تنوع دوستي، هيجان خواهي، نقد گذشته و نوگرايي از جمله ويژگي هاي دوران جواني است كه به شدت، تمايل به امروزي شدن و نوگرايي به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نياز وي به شكستن قالب هاي موجود، فاصله گرفتن از هنجارهاي پيشين و رسيدن به هويتي متمايز از كساني كه پيش از او بوده اند و همچنين گرايش به فاصله گرفتن از والدين است. اين نياز، زماني كه نمود بيروني به خود مي گيرد و در رفتار جوان منعكس مي شود، به صورت مدگرايي ظاهر مي شود. مدگرايي و همانند سازي: همانند سازي در مكتب روان تحليلگري به فرآيندي ناهشيار اطلاق مي شود كه فرد، طي آن، ويژگي ها (نگرش ها و الگوهاي رفتاري) فرد ديگري را براي خود سرمشق قرار مي دهد و با تقليد از نگرش ها و ويژگي رفتاري وي احساس مي كند كه مقداري از قدرت و كفايت او را نيز به دست آورده است. منبع اصلي همانند سازي در دوران كودكي والدين هستند: زيرا كودك، نخستين و بيشترين برخورد را در زندگي با والدين خود دارد: اما در دوران نوجواني كه فرد از والدينش فاصله مي گيرد، الگوهايي را كه خود را با آنها شبيه كرده است، از دست الگوهاي ديگر، يعني از طريق همانند سازي هاي جديد با ديگري، پر مي شود. به اعتقاد روانشناسان، همين خلاو احساس ناامني ناشي از آن باعث مي شود كه نوجوان در مسير خود به راه حل هايي متوسل شود كه اين راه حل ها از طريق همانند سازي با شخصيت هايي است كه الگوي نوجوان قرار مي گيرند. اين شخصيت ها مي توانند شخصيت هاي معروف گذشته، هنر پيشه هاي سينما، نوازندگان و آوازخوانان يا گروه هاي مختلفي مانند «هيپي»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهري شبيه آنها ساخته، در شيوه‏ لباس پوشيدن و طرز رفتار با آنان همانندسازي كند. به محض اينكه يك هنرمند يا ورزشكار لباسي را بپوشد و در صحنه يي ظاهر شود، جوانان با وي همانند سازي كرده، سعي مي كنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح كنند. رقابت و چشم و همچشمي با ديگران: انگيزه‏ رقابت و چشم و همچشمي با ديگران، از ديگر عوامل پيروي از مد در بين جوانان و نوجوانان محسوب مي شود. اين انگيزه، در همه‏ افراد وجود دارد و به گونه هاي مختلف بروز مي كند. رقابت اگر در زمينه هاي مثبت جهت داده شود، باعث پيشرفت و رشد و تكامل معنوي فردي مي شود: اما اگر جهت گيري آن به سوي امور مادي و مدپرستي باشد و فرد، سعي كند از لحاظ ظاهري (و مثلادر سبك و شيوه‏ لباس پوشيدن) از ديگران عقب نماند، سرانجام خوبي نخواهد داشت. مدگرايي و التزام ناشي از دوستي: يكي از عوامل پيروي از مد در بين جوانان و نوجوانان، ترس و نگراني از مجازات هاي خصوصا غير رسمي از سوي دوستان است. لذا تحقير و تمسخر، پوزخند زدن و متلك گفتن اطرافيان و ترس از آن، باعث مي شود كه جوانان و نوجوانان از مدهاي رايج پيروي كنند. مدگرايي و جلب توجه ديگران: افرادي هستند كه با تعويض و تغيير هر روزه‏ لباس و آرايش خود و خريدن لباس هاي گرانقيمت و مد روز، درصدد جلب توجه ديگران برمي آيند. استفاده از لباس هاي چسبناك و براق و رنگارنگ، جوراب هايي شبيه تور ماهيگيري، كفش هايي با پاشنه هاي خيلي بلند، آرايشي تند با رنگ هاي غير طبيعي و... (كه بيش از همه در بين جوانان و به ويژه دختران رايج است)، باعث جلب توجه ديگران شده، نگاه هايي را به خود معطوف مي دارد. مدگرايي و تشخص طلبي: برتري جويي و تشخص طلبي از ديگر عوامل پيدايش مد در بين جوانان است. افرادي كه خود را برتر از ديگران و مربوط به قشر مرفه جامعه مي دانند، سعي مي كنند اين برتري را در گويش، لباس پوشيدن، محيط آرايي و سبك آرايش و زيورآلات خود نشان دهند و لذا مدهاي جديد را مطرح مي كنند. تورشتاين وبلن مد را وسيله يي براي اينكه افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصيت يا داراي انديشه يي خاص هستند، مي داند: لذا به محض اينكه مدي در جامعه گسترده شد، اشراف زادگان و ثروتمندان به سراغ اين مد جديد مي روند: زيرا مد قديمي ديگر آنها را از طبقات ديگر جامعه متمايز نمي كند.
    مد و مدگرايي را مي توان از جهتي مولود مدرنيسم دانست: زيرا مدرنيسم، نگاه نو به عالم و آدم است: نگاه و شناختي كه برخاسته از زيستن در «اكنون» و گسستن از «گذشته» است و صريحا با مفهوم سنت (tradition) در تقابل مي افتد. «مدرنيته» كه شكل عينيت يافته‏ فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوري، تجدد و سليقه و مد است. از اين رو مدرنيته همواره خود را در ستيز و چالش با كهنگي، ركود، قدمت و سنت و پيروي از هنجارهاي پايدار قرار مي دهد و كشش و تمايل آن به سوي تجدد و نوآوري در فرهنگ و ارزش هاي اجتماعي است. بنابراين، مدگرايي و نوآوري در تفكر و رفتار (به معناي رايج آن) به عنوان نماد و انديشه‏ مدرنيسم قلمداد مي شود و از آنجا كه جوامع غربي موطن و مظهر مدرنيته و مدرنيسم بوده اند، فرآيند مدرنيزاسيون (مدرن سازي) و اشاعه‏ طرح ها و مدهاي نو، در واقع با غربي سازي و غرب گرايي كاملاهم افق و بلكه معادل خواهد بود و اين، خود مي تواند از زاويه‏يي ديگر، رابطه‏ مدگرايي و غرب گرايي را نشان دهد.
    با نگاهي به حيات اجتماعي بشر، روشن مي شود كه پديده مد هميشه در تاريخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نيست، با نگاهي به تاريخ ايران، در عصر سلطنت فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه كه پاي ايرانيان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه، فصل متفاوتي در مدگرايي ايرانيان گشوده شد. از آن زمان كه رضا شاه، نحوه و شكل لباس پوشيدن مردم ايران را تغيير داد، تاكنون، مدهاي مختلف در ايران رايج شده است.

منبع، اعتماد

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین