counter create hit يك انتخاب، يك عمر كار
۱۸ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۱
کد خبر: ۱۴۳۲۹
نيلوفر اسعدي بيگي

يك انتخاب، يك عمر كار

انتخاب شغل مناسب مي تواند باعث احساس رضايت و لذت در زندگي شود و از نظر حفظ سلامت روان هم به فرد كمك كند

«دوست داري وقتي بزرگ شدي، چه کاره شوي؟» اين سوال براي خيلي ها آشناست؛ سوالي که معمولااز همان دوران کودکي و زماني که بچه ها اصلابه فکر انتخاب شغل و حرفه اي خاص نيستند، از آنها پرسيده مي شود. البته جواب ها هم اغلب مشابه يکديگر است و همه دوست دارند دکتر، مهندس، معلم يا خلبان شوند. خيلي کم پيش مي آيد کودکي درباره يک شغل متفاوت صحبت کند و تقريبا هميشه جواب آنها مشخص است، بخصوص زماني که پدر يا مادر هم در يکي از همين زمينه ها مشغول کار و فعاليت باشند.
    شايد در گذشته اي نه چندان دور، شغل نسل به نسل ميان افراد يک خانواده مي گشت و به نوعي حرفه خانوادگي بود.
    يعني اگر پدر، فروشنده بود فرزندش هم حتما بايد همين حرفه را انتخاب مي کرد يا اگر خياط بود، بچه ها هم بايد اين کار را مي آموختند و ادامه مي دادند. آن روزها چنين تصور مي شد که اگر فرزندان در همان زمينه اي کار کنند که پدرانشان فعاليت کرده اند، آينده بهتري در انتظارشان است؛ چون هم آشنايي بيشتري با آن نوع کار دارند و هم موقعيت بهتري خواهند داشت. اين روزها اما ديگر مثل آن زمان نيست و لزوما شغل فرزندان و والدين يکي نخواهد بود، ولي گاهي مي بينيم در برخي خانواده ها، همين شرايط تکرار مي شود، ولي به شيوه اي نوين و مدرن! حالاپدر يا مادري که پزشکي را به عنوان شغل اصلي خود انتخاب کرده اند، دوست دارند فرزندشان هم پزشک شود يا آنها که مهندس هستند، نمي توانند کمتر از مهندسي را بپذيرند.
    در اين مواقع هم والدين به شيوه هاي متفاوت، بچه ها را به پذيرش کاري مجبور مي کنند که شايد واقعا به آن علاقه يا توانايي لازم براي انجام آن نداشته باشند. بنابراين يادمان نرود، بچه ها جدا از پدر و مادرشان هستند؛ با علايق، امکانات و توانايي هاي متفاوت.
   
    انتخاب شغل يکي از مهم ترين انتخاب هاي زندگي
    زندگي مجموعه اي از انتخاب هاي انسان است. انتخاب هايي که مي تواند مسير زندگي را تغيير دهد. در اين ميان اما بعضي انتخاب ها مهم تر و خاص تر از بقيه است مانند انتخاب رشته تحصيلي، همسر و شغل که مي تواند زندگي را تغيير دهد. بنابراين مهم است بتوانيم درست تصميم بگيريم و شغل مناسبي انتخاب کنيم تا آينده موفق تري داشته باشيم.
    دکتر پروين ناظمي، روان شناس ضمن بيان اين مطلب که انتخاب شغل و حرفه مناسب يکي از مهم ترين موضوعات زندگي همه انسان هاست، در گفت وگو با «جام جم» توضيح مي دهد: گاهي ممکن است خانواده ها، خيلي زود و در همان دوران کودکي از فرزندشان درباره شغل مورد علاقه اش پرسش هايي را بکنند يا حتي از او بخواهند نظرش را درباره شغل پدر يا مادرش بيان کند. البته چنين پرسش هايي اشتباه نيست و کسي آن را منع نمي کند، ولي نبايد اين موضوع را فراموش کنيم که بچه ها در سنين کودکي، نوجواني و دوران بلوغ ممکن است افکاري پراکنده داشته باشند و دائم نظرشان را تغيير دهند.
   
    بنابراين آنچه کودک درباره شغلش مي گويد، لزوما صحيح نيست و مي تواند با گذشت زمان تغيير کند. اما واقعا از چه زماني افراد بايد به انتخاب شغل فکر کنند و به طور جدي در مورد آن تصميم بگيرند؟
    اين روان شناس در پاسخ به اين پرسش مي گويد: تقريبا زماني که بچه ها دوران دبيرستان و سال هاي پاياني تحصيل را مي گذرانند بايد نسبت به انتخاب رشته دانشگاهي و همين طور شغلي که پس از آن انتخاب خواهند کرد، به اندازه کافي آگاهي داشته باشند و بدانند قرار است چه مسيري طي کنند؛ بنابراين انتظار مي رود افراد در دوران نوجواني به فکر آينده شان باشند و بدانند از زندگي چه مي خواهند تا بتوانند هويت شان را پيدا کنند.
    البته باز هم تاکيد مي شود در اين سنين شايد نتوانيم خيلي روي اين انتخاب ها حساب کنيم؛ زيرا الگوي بچه ها دائم تغيير مي کند و در نتيجه نظرات شان هم عوض مي شود.
    به گفته دکتر ناظمي، مهم ترين نظرات بچه ها در اين دوره سني، مطابق با شخصيت هايي است که از آنها الگو مي گيرند يا ممکن است نظري بين هم سن و سالانشان مد شود و تب و تاب خاصي پيدا کند. مانند زماني که تمام نوجوانان و دوستان شان به رشته پزشکي فکر مي کنند و فقط آن را مناسب مي دانند. با وجود اين بتدريج انتظار داريم فردي که به حدود هجده سالگي مي رسد و مي خواهد وارد دانشگاه شود، از نظر هويتي، وضع مطلوبي داشته باشد و بداند در زندگي چه هدفي را دنبال مي کند و با چه حرفه اي مي تواند به اين هدف دست يابد.
   
    اولين گام، خودشناسي است
    بعضي افراد، دائم شغل شان را تغيير مي دهند؛ يک روز دوست دارند کار آزاد را تجربه کنند و فروشنده مغازه باشند، اما بعد از گذشت چند هفته، نظرشان عوض مي شود و مي خواهند کار اداري را امتحان کنند.
    کار اداري هم ممکن است خيلي به مذاق شان خوش نيايد و بعد از چند روز از آن هم خسته مي شوند و سراغ کار ديگري مي روند. اينها کساني هستند که نمي دانند چطور بايد شغل مناسب را انتخاب کرد و به همين دليل، مشاغلي را انتخاب کرده و به آن مشغول شده اند که به هيچ وجه مناسب شخصيت شان نيست.
    آقاي حسني يکي از همين افراد است که پس از گذشت چهار دهه از زندگي اش، هنوز نتوانسته شغل مورد نظرش را پيدا کند.
    او مي گويد کار مناسب بايد درآمد خوبي داشته و با شان و مقام او هماهنگ باشد، ولي هيچ وقت نمي تواند اين کار ايده آل را پيدا کند. در حالي که به گفته دکتر ناظمي، اولين گام براي انتخاب شغل مناسب، خودشناسي است. به اين معني که فرد بايد بداند، چه نوع شخصيتي دارد، مثلادرونگراست يا برونگرا و....
    علاوه بر اين، در نظر گرفتن علايق هم مهم است و بايد مورد توجه باشد. به گفته اين روان شناس بايد ببينيم براي انجام کاري خاص، علاقه و توانايي لازم را داريم يا نه، گاهي حتي توجه به استعدادها و توانايي لازم براي پذيرفتن کاري خاص، اهميت بيشتري پيدا مي کند و قبل از در نظر گرفتن علاقه، بايد به آن فکر کنيم؛ چون خيلي ها به دنبال علاقه شان کاري را انتخاب مي کنند که توانايي لازم براي انجام آن ندارند و در نتيجه خيلي زود شکست مي خورند.
    وي تاکيد مي کند: براي انتخاب شغل بايد از خودتان بپرسيد واقعا از يک کار چه انتظاري داريد و به چه هدفي مي خواهيد برسيد. بعضي ها فقط به رضايت شغلي فکر مي کنند، عده اي درآمد را در نظر دارند و گروهي هم شخصيت و جايگاه اجتماعي را مهم مي دانند؛ ولي هر يک از اين موارد، قبل از انتخاب شغل بايد براي خودتان مشخص شده باشد.
    حالااگر شغل مناسبي انتخاب نکنيم، چه اتفاقي مي افتد؟ خيلي ها تصور مي کنند شغل فقط براي کسب درآمد است و مناسب و نامناسب ندارد، ولي دکتر ناظمي مي گويد: انتخاب شغل مناسب مي تواند موجب احساس رضايت، لذت و مفيد بودن در جامعه شود و از نظر حفظ سلامت روان هم به فرد کمک مي کند.
    در مقابل، کسي که از شغلش راضي نيست نه تنها از زندگي لذت نمي برد و رضايت ندارد که حتي ممکن است با مسائلي مانند اضطراب، نگراني، وسواس و حتي افسردگي نيز روبه رو شود.
   
    درجا نزنيد، پيشرفت کنيد
    مسلما هيچ يک از ما در طول زندگي فقط يک هدف نداشته و نداريم. در مورد شغل و فعاليت هاي حرفه اي هم همين قضيه صادق است و هدف گذاري هايمان دائم تغيير مي کند.
    اگر فردي بخواهد به شغلي خاص دست يابد و پس از آن، ديگر هدفي براي خودش تعيين نکند، مسلما پيشرفتي نخواهد داشت و در همان مرحله باقي مي ماند، اما بسياري از افراد، دائم به پيشرفت هاي کاري فکر مي کنند و قدم به قدم، هدف هاي جديدي براي خودشان در نظر مي گيرند.
    دکتر ناظمي با اشاره به اين مطلب يادآور مي شود: انسان موجودي پوياست و در جريان زندگي، هميشه به پيشرفت فکر مي کند و نمي تواند در يک وضع قرار بگيرد، اما گروهي هم هستند که با رسيدن به هدفي خاص، آن را مي پذيرند و ديگر به اين مسائل فکر نمي کنند. درحالي که بيشتر افراد جامعه به دنبال پيشرفت هاي کاري هستند و مي خواهند شرايط بهتري در مقايسه با ديگران و حتي گذشته خودشان داشته باشند.
    به گفته اين روان شناس براي رسيدن به چنين هدفي بايد در تمام مراحل زندگي هدف گذاري هاي خاصي داشته باشيم و حتي براي دوره سالمندي و بازنشستگي هم هدفمند عمل کنيم تا احساس نااميدي و نارضايتي سراغ مان نيايد.
    انساني که شغلش را دوست داشته باشد، با تمام توان کار مي کند و همين موضوع هم مي تواند موجب پيشرفت بيشتر او شود. بنابراين بايد تخصص و دانسته ها را روز به روز افزايش داد و به فکر آموختن نکات بيشتري بود تا پيشرفت بيشتري حاصل شود.
    وي مي افزايد: اين رقابت ها در محيط کار نه تنها رقابتي منفي محسوب نمي شود که حتي براي پيشرفت و آموختن نکات بيشتر هم مي تواند موثر و کمک کننده باشد.
   
    براي فرزندتان تصميم نگيريد
    اگر پدر يا مادر، پزشک باشند خيلي دوست دارند فرزندشان هم همين رشته را انتخاب کند. اگر هم او بخواهد به رشته ديگري فکر کند، اصلااز نظر والدينش پذيرفته شده نيست و آبروي خانوادگي شان مي رود!
    عده اي هم برعکس اين گروه هستند و چون خودشان نتوانسته اند به هدف شان برسند و شغل مورد علاقه شان را پيدا کنند، فرزندشان را مجبور مي کنند به همان کار مشغول شود. مثلاپدري که آرزو داشته روزي مغازه خودش را داشته باشد و بتواند کار و بار خودش را راه بيندازد، ممکن است اصلانپذيرد فرزندش دنبال رشته هاي ديگر مانند پزشکي و مهندسي برود.
    اينها افرادي هستند که توجهي به علاقه فرزندشان ندارند و تصور مي کنند اگر خودشان به جاي او شغل مناسبي برايش انتخاب کنند، شرايط بهتري در انتظار فرزندشان خواهد بود و آينده روشن تري خواهد داشت.
    البته خانواده هايي هم هستند که هيچ وقت به فرزندان شان اجازه تصميم گيري نداده اند و آنها واقعا نمي توانند به طور مستقل براي ادامه زندگي شان تصميم بگيرند. براي همين کاملاطبيعي است براي انتخاب رشته دانشگاهي يا شغل هم از پدر و مادر کمک بخواهند و خودشان هيچ نظري نداشته باشند.
    اينها همه در حالي است که متخصصان مي گويند بچه ها از دوران کودکي و نوجواني بايد مهارت هاي زندگي را بياموزند و بتوانند به طور عملي از آنها استفاده کنند. تصميم گيري هم يکي از مهم ترين مسائلي است که افراد در طول زندگي با آن روبه رو خواهند شد و در نتيجه لازم است آن را بموقع بياموزند. بچه ها بايد بارها تصميم بگيرند و خودشان هم با نتيجه تصميماتشان روبه رو شوند تا بدانند تصميم صحيح چه معنايي دارد و در صورت تصميم گيري اشتباه، فقط خودشان مسئول آن هستند. چنين افرادي، در دوران بزرگسالي هم ديگران را مقصر تصميمات اشتباه شان نمي دانند و بخوبي بلدند چطور تصميم بگيرند.
    با توجه به اين که انتخاب شغل يکي از مهم ترين تصميماتي است که در زندگي با آن روبه رو مي شويم، خوب است والدين از دوران نوجواني به فکر باشند تا بچه ها بدون کمترين دردسري بتوانند در اين باره فکر و بهترين ها را انتخاب کنند.

منبع: جام جم

ارسال نظرات
مصطفی
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۹
۰
۰
خیلی خیلی باحال بود
like
ساناز
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
۰
۰
با سلام خسته نباشى سپاس مى گوييم من هم مى خواهم كه عمر م كم شود از درد عشق و ازدرد عاشق عمر كوتاه مى خواهم خواهش مى كنم التماس مى كنم تور خدا قسم مى خورم عمرم را كوتاه كنيد نفسم را بگير منو از دست ... بكش منو راحتم كن كارم تمام كن خسته شدم از دست ...
پربحث ترین عناوین