رضا رئیسی: پاییز و زمستان سال 90 دانشگاه آزاد اسلامی و فعل و انفعالات حول و حوش مدیریت این مجموعه به سرتیتر اخبار رسانههای نوشتاری و سایبری تبدیل شده بود؛ پروندهای که البته از شش سال قبل و با آمدن احمدینژاد به پاستور باز شده و در آن برهه زمانی به نقطه غایی خود رهنمون شده بود. احمدینژاد عزم جزم کرده بود که ساختار مدیریتی را که طی سه دهه این مجموعه را از صفر مطلق به یکی از سه دانشگاه بزرگ جهان از لحاظ کمیت دانشجو تبدیل کرده و ابرمجموعهای اقتصادی- آموزشی با دایره شمولی به فراخنای اقصی نقاط کشور ایجاد کرده بودند را از حیز انتفاع ساقط کند. پس از کش و قوسهای فراوان بالاخره وی توانست با برتریای که بواسطه افزایش کمی نیروهای دولت در هیات امنا بدان دست یافته بود، تغییر مدیریت دانشگاه را محقق کند و با تفویض اختیار به برادر وزیر، حکم ریاست فرهاد دانشجو برای دانشگاه آزاد را ممهور کند. از آن روزها نزدیک به دو سال گذشته، اکنون دیگر نه احمدینژاد رئیسجمهور است و نه کامران دانشجو وزیر و حال نوبت به آن رسیده که فارغ از سیاسی کاری و اعمال حب و بغضها، پرونده مدیریت دانشگاه آزاد مورد مداقه و امعان نظر دقیق (هیات امنا و هیات موسس به عنوان ارکان تصمیمگیری این نهاد) قرار بگیرد و مدیریت این مجموعه با لحاظ تمامی جوانب به چهره علمی که با سیاستهای اعلام شده رئیس دولت و نیز میل و خواست قاطبه جامعه دانشگاهی کشور همخوان و همدل باشد، سپرده شود.
مدیری که با اعمال سلیقه آمد
اصولگرایان این روزها هر تغییر و تحولی که در سطوح مختلف مدیریتی جامه عمل میپوشد را با چماق سیاسیکاری میکوبند و نسبت به آن موضع نفی و سلبی میگیرند. این نکته بخصوص در سیستم آموزش عالی کشور بسیار به چشم میآید و تغییرات انگشت شمار اعمال شده از سوی سرپرست وزارتخانه با موجی از هجمههای سنگین توسط آنان روبهرو میشود اما معترضان امروز گویا به یاد ندارند که دولت پیشین و البته مورد حمایت همهجانبه آنان دهها تن از مدیران دانشگاه را سونامیوار تعویض کرد و صدای اعتراضی هم از سوی آنان برنخاست؛ جابهجاییهایی که بیگمان مهمترین شاخصه و مولفه آن برآمده از تفاوت نگرشها و گرایشهای مدیران حوزه آکادمیک کشور با مدیریت تازه دولت بود و با همین رویکرد بسیاری از مدیران آن هم بدون هیچ ضابطه متعارفی بر خلاف نظر جامعه دانشگاهی کشور تعویض و برکنار شدند حال که سرپرست دانشگاه میخواهد این آبرفته را آن هم به شکلی متوازن و متعادل و با کمترین چالشبرانگیزی به جوی بازگرداند، صدای اعتراضها بلند شده است. در میان تمامی دانشگاهها بیگمان تغییر مدیریت دانشگاه آزاد بیش از همه شائبه سیاسی بودن داشت و اعمال نظر مستقیم و علنی رئیس دولت اصلیترین علت این جابهجایی بود. تغییر اساسنامه و سپس نحوه رایگیری برای ریاست برادر وزیر علوم وقت بر دانشگاه آزاد بیگمان مصداق بارز اعمال سلیقه سیاسی بود و حال این انتظار بحق وجود دارد که با تغییر مدیریت امور اجرایی کشور که پشتوانه آرای مردمی را نیز داشته و مضاف بر آن خواست تغییر رویکردها و روندهای پیشین نیز ضمیمه این فعل و انفعال است؛ این نکات مصداقی عینی بیابد و اگر آن بار با اعمال نظرسیاسی رئیس دانشگاه آزاد انتخاب شد این بار در روند و فرآیندی قانونمندانه و منطقی به دور از جنجالافکنیهای سیاسی مدیریت این مجموعه و عملکردش مورد ارزیابی قرار بگیرد و فردی بر اساس شایستگیها و مطالبات موجود بر مصدر امور قرار بگیرد، نکتهای که نهتنها ملهم از سیاسی کاری نیست بلکه از حسن اتفاق بطور دقیق در راستای زدودن سیاسی کاریهای پیشین جامه عمل خواهد پوشید.
فرار رو به جلوی اصولگرایان
از آنجا که نحوه سر کارآمدن فرهاد دانشجو روندی متداول را طی نکرد و وی در فرآیندی به دور از تعامل و تعادل بر این منصب گمارده شد، با تغییر دولت و برآمدن تفکری که خاستگاه و پایگاه آن درست در نقطه مقابل تفکر احمدینژاد به عنوان مدافع تمام قامت وی قرار داشت، این انتظار در همان وهله اول در جامعه ریشه دواند که فرهاد دانشجو دیر یا زود باید با مدیریت دانشگاه آزاد خداحافظی کند؛ امری که هم منطقی بود و هم متعارف اما در نقطه مقابل اصولگرایان که این نکته را خوش نمیداشتند روز گذشته در اقدامی عجیب و خلاف اخلاق در حالی که بحث انتخاب شهردار داغ بود و نام محسنهاشمی هم در میان؛ تیتر جعلی «رئیس دانشگاه آزاد عوض شد» را در رسانههای نوشتاری و سایبری خود بولد کردند که غیرمستقیم چنین القا کنند که رفتن دانشجو در ارتباط با رای نیاوری محسنهاشمی است و نوعی انتقامگیری سیاسی در این اثنا در حال جامه عمل پوشیدن است؛ خبری که صحت و سقم آن از اساس توسط سرپرست وزارت علوم تکذیب شد و بیش از هر نکتهای نشان از جنگ روانی اصولگرایان و فرار رو به جلوی آنان میدهد. بی شک تغییر بسیار محتمل فرهاد دانشجو نه به این نکته ارتباط منطقی دارد و نه آیتا... سیاستمداری است که به این حواشی توجه کند. در واقع برکناری دانشجو ارتباط مستقیمی با نحوه مدیریتی وی از یکسو و از سوی دیگر نحوه روی کارآمدنش دارد. اینکه اصولگرایان میخواهند با آسمان و ریسمان بافی و ایجاد جو روانی اصلاحطلبان و موسسین دانشگاه را در فشار قرار دهند تا مانع برکناری یا حداقل به درازا انجامیدن این فعل و انفعال محتوم شوند از آنروست که آنان دوست ندارند به قواعد مردم سالاری تن داده و بپذیرند که مردم خواستار تغییر، منتظر جابهجایی مدیرانی هستند که به قول رئیسجمهور اتوبوسی به میدان آمدهاند و اکنون باید بلیت خروج را بگیرند. نکتهای که چه آنان بپسندند و چه نپسندند دیر یا زود محقق خواهد شد و فشارها و شانتاژهای خبری نیز نمیتواند در مسیر تحقق این مطالبه عمومی کارساز باشد. بیگمان شایستهسالاری مقدم بر هر نکتهای است و فارغ ازنامها و انتصابها در دولت تازه مردم انتظار دارند که افراد براساس توانایی و پتانسیلهایشان ارج و قرب بیابند و بر مصادر امور قرار بگیرند.
منبع: آرمان