پرونده قتل دو زن که به دليل اختلاف خانوادگي و سوءظن به دست شوهرانشان کشته شده اند براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد.
به گزارش خبرنگار ما، ماجراي مرگ مينا را پسر نوجوانش آرمان به پليس گزارش داد. اين پسر فقط يک جمله به ماموران گفت: «مادرم کشته شده است.» زماني که پليس به محل رفت و تحقيقات خود را آغاز کرد متوجه شد، مينا زن 40ساله اي است که با شوهرش اختلافات شديدي داشت و آنها يک روز قبل از مرگ مينا با هم درگير شده بودند. آرمان درباره مشاهداتش به پليس گفت: «وقتي از مدرسه به خانه آمدم فهميدم مادرم در خانه است. اما هرچه صدايش کردم جواب نداد وقتي وارد اتاق خواب شدم ديدم روي سرش کيسه پلاستيکي کشيده و دور گردنش هم شالي پيچيده شده است بلافاصله ماجرا را به پدر و زن دايي ام که رابطه خوبي با مادرم داشت خبر دادم.» پليس در ادامه بازجويي ها امير -شوهر مينا- را مورد تحقيق قرار داد. اين مرد مدعي شد دست نوشته اي دارد که نشان مي دهد همسرش خودکشي کرده است. او گفت: وصيتنامه او را ديدم که نوشته بود به خاطر اختلافاتي که با من داشت خودکشي کرد، وقتي امير اين دست نوشته را ارايه کرد، پليس نسبت به او بيشتر ظنين شد چراکه او دست نوشته را به ماموران حاضر در صحنه قتل نداده بود همچنين امير مدعي شده بود اين دست نوشته را زن برادر مقتول هم ديده و امير دست نوشته را از او گرفته است. امير براي برطرف کردن سوءظن نسبت به خودش چنين اقدامي کرده است. وقتي آرمان به عنوان اولين شاهد درخصوص دست نوشته مورد ادعاي پدرش صحبت کرد، ظن پليس نسبت به امير بيشتر شد چراکه آرمان گفت: دست نوشته اي که کنار جسد مادرم بود با خودکار آبي نوشته شده و پشت کاغذي بود که عکس چند حيوان روي آن بود. ضمن اينکه من و زن دايي ام در آن زمان آنقدر هل کرده بوديم که اصلادست نوشته را نخوانديم و فقط آن را به خانه مادربزرگم برديم. در حالي که آنچه شما به عنوان دست نوشته مادرم نشان مي دهيد با خودکار قرمز و روي يک کاغذ کاملاسفيد نوشته شده است. به نظرم خط هم متعلق به مادرم نيست.
ادعاي آرمان از سوي پدرش رد شد و او همچنان اصرار کرد دست نوشته متعلق به همسرش است اما گزارش تيم بررسي صحنه جرم اين ادعا را به طور کامل رد کرد. در گزارش تيم بررسي صحنه جرم آمده بود: «به نظر نمي رسد مقتول خودکشي کرده باشد چراکه اولاوسايل پخت غذاي مفصل از فريزر بيرون گذاشته شده بود، يعني اين زن قصد غذا پختن داشته، خانه کاملامرتب بوده و نشاني از فردي که بخواهد خودکشي کند وجود نداشته است.» پزشکي قانوني نيز اعلام کرد نحوه پيچيدن شال و کيسه اي که روي سر مقتول بوده نشان مي دهد او خودکشي نکرده بلکه به قتل رسيده است. همچنين پليس متوجه شد امير باوجود ادعاي قبلي اش ساعاتي از روز را بيرون از محل کارش بوده اما ورود و خروج او ثبت نشده است. رديابي تلفني پليس هم نشان داد امير روز حادثه در زمان تقريبي قتل در فاصله 300متري خانه اش تماس تلفني داشته است. همچنين متخصصان خط شناسي هم اعلام کردند نوشته هاي روي کاغذ ارايه شده از سوي امير متعلق به مينا نيست. اما اين همه ماجرا نبود. همسر برادر مينا نيز گفت: «دست نوشته اي را روي جسد ديدم. مينا به دليل اختلافات شديدي که با شوهرش داشت بارها گفته بود خودش را مي کشد، اما هيچ وقت اين کار را نکرد. ما دست نوشته را به خانه مادر امير برديم و ظاهرا آنها هم حين خانه تکاني آن را دور انداخته اند.» به اين ترتيب با توجه به مدارک به دست آمده و باوجود اينکه امير به قتل اعتراف نکرد کيفرخواست عليه متهم صادر شد و پرونده براي رسيدگي به شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران رفت. دومين پرونده که به شعبه 113 ارجاع شد نيز درخصوص همسرکشي بود. در اين پرونده مردي که قصد داشت به خاطر دخترش به همسر اولش رجوع کند به خاطر سوءظن به اين زن او را به قتل رساند. مرد جواني که مهدي نام دارد خودش گزارش اين قتل را به ماموران داد و با انتقال جسد رکسانا -زن جوان- به پزشکي قانوني مهدي جزييات زندگي اش و قتل را فاش کرد. او گفت: من 10سال قبل با رکسانا آشنا شدم و با هم ازدواج کرديم او يک بار ازدواج کرده و جدا شده بود. يک سال بعد از ازدواجمان صاحب دختري شديم، اما مدتي بعد متوجه شدم زنم با کسي رابطه دارد و از هم جدا شديم. در اين مدت که جدا بوديم و حضانت بچه هم با رکسانا بود زنم با افراد زيادي رابطه برقرار کرد. من هم با زني ازدواج کردم که بچه دار نمي شد. مرتب به ديدن دخترم مي رفتم و برايش پول مي بردم با رکسانا هم به خاطر دخترم ارتباط داشتم تا اينکه رکسانا را در جريان لو رفتن خانه فساد بازداشت کردند. او از من کمک خواست و به خاطر دخترم به او کمک کردم. سعي کردم دخترم را از او بگيرم اما نشد. رکسانا بعد از هفت سال جدايي به من پيشنهاد داد به خاطر دخترمان با هم ازدواج کنيم. اين در حالي بود که همسر دومم هم مهريه اش را به اجرا گذاشته بود و قصد جدايي از من را داشت. من به دليل نپرداختن مهريه مدتي زنداني شدم، وقتي بيرون آمدم رکسانا در خانه من نبود. از طريق خواهرش او را پيدا کردم و به ساختماني رفتم که در آنجا زندگي مي کرد. دخترم هم در خانه بود وقتي دستشويي رفتم و برگشتم متوجه خروج مردي از آن ساختمان شدم. پرسيدم اين مرد کيست، رکسانا از جواب دادن طفره رفت ولي من مطمئن بودم آن مرد با رکسانا رابطه داشت. با هم درگير شديم و او را خفه کردم. با تکميل تحقيقات کيفرخواست عليه متهم صادر شد و وي به زودي محاکمه مي شود.
منبع: شرق