counter create hit ابهام در استراتژي ها، ابهام در ساختار سازماني
۲۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۰
کد خبر: ۱۶۵۶۸
دكتر حميد ضرغام بروجني

ابهام در استراتژي ها، ابهام در ساختار سازماني

در واقع دولت به دلايل سياسي، زيست‏محيطي و اقتصادي در فرآيند جهانگردي کشور مداخله مي‏کند؛ مناطق مستعد سرمايه‏ گذاري و توسعه را مشخص کرده و از اين راه منابع مالي قابل تخصيص و دارايي‏ها را باز توزيع و فرصت‏هاي شغلي را ايجاد مي کند و به نيک‏داشت محيط زيست ياري مي‏رساند.

در ادبيات مربوط به توسعه گردشگري معمولادو نقشِ اساسي براي دولت‏ها در نظر گرفته مي‏شود: 1.دولت هدف‏هاي بنيادي توسعه گردشگري را روشن مي‏کند 2.خط‏مشي‏هاي بلندمدت و راهبردهاي توسعه را تعيين مي‏کند. بنابراين، سازمان متولي گردشگري کشور بايد حداقل قادر به انجام وظايف زير باشد:
    • هماهنگي و هم پيوندسازي برنامه‏هاي بيش از 33 سازمان و تشکيلات مختلف اجرايي که عملکرد آنها مستقيما گردشگري را مي‏سازد (از جمله ميراث فرهنگي، هنرهاي سنتي و صنايع دستي)
    • سياست‏گذاري و برنامه‏ريزي جامع گردشگري کشور
    • قانون‏سازي، تدوين مقررات و تنظيم دستورالعمل‏ها
    • بهسازي و توسعه زيرساخت‏ها
    • نظارت بر عمليات
    • شناسايي و تحريک منابع بالقوه و کنترل توسعه منطقه‏اي
    • بازارشناسي و پژوهش‏هاي بنيادي
    • تعليم و تربيت سرمايه انساني
    در واقع دولت به دلايل سياسي، زيست‏محيطي و اقتصادي در فرآيند جهانگردي کشور مداخله مي‏کند؛ مناطق مستعد سرمايه‏گذاري و توسعه را مشخص کرده و از اين راه منابع مالي قابل تخصيص و دارايي‏ها را باز توزيع و فرصت‏هاي شغلي را ايجاد مي کند و به نيک‏داشت محيط زيست ياري مي‏رساند.
    اما براي اينکه روشن کنيم براي تحصيل اين هدف‏ها چه سازماندهي‏ براي دولت مناسب‏تر است يک راه، استفاده از تجارب ديگر کشورها است؛ هرچند کاربست تجارب ديگر کشورها مستلزم رعايت ملاحظات ويژه و شرايط خاص کشور است. مجموعه‏اي از اين تجارب به همراه ساختار تشکيلاتي کشورها در کتابي با عنوان «سياست‏هاي گردشگري کشورها (مطالعه‏اي تطبيقي)» گردآوري و منتشر شده است که در اين‏خصوص راهنمايي ارزنده به شمار مي‏رود. آنچه از محتواي ساختار تشکيلات گردشگري کشورها (اعم از توسعه‏يافته يا درحال‏توسعه) قابل درک است آن است که تشکيلات گردشگري کشور بايد متناسب با هدف‏ها، خط‏مشي‏ها و راهبردهاي توسعه گردشگري کشور سازمان يابد در غيراين‏صورت تناقض‏هاي کارکردي، مانع انجام برنامه‏ها و دستيابي به هدف‏ها خواهد شد.
    حال اين پرسش که آيا ادغام سه بخش ميراث‏فرهنگي، صنايع‏دستي و گردشگري در يک سازمان، زمينه تسريع حصول هدف‏ها را ميسر مي‏سازد يا خير؟ وقتي قابل پاسخ‏گويي است که روشن باشد از اين تشکيلات چه انتظاري وجود دارد؟ در غير اين صورت اهميت فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي هريک از اين بخش‏ها آنقدر زياد است که هر کدام به تنهايي مي‏توانند يک وزارتخانه باشند. ميراث فرهنگي ايران در واقع ثروت ملي مردم، و حراست و پاسداشت اين ثروت نه تنها وظيفه دولت بلکه يک وظيفه ملي است. کشف، احيا و حفظ اين ميراث، خود نياز به تخصص و بقاي آن اهميتي به مراتب فراتر از جاذبه‏ گردشگري دارد.
    هنرهاي سنتي و صنايع دستي، بحق آخرين خاکريز حفظ اصالت و تعالي فرهنگ ملي اين سرزمين در دوران جهاني‏شدگيِ کنوني محسوب مي شود. صنايع دستي معرف هويت و فرهنگ غرورآميز مردم و مايه سربلندي نام ايران در جهان و از يک منظر يکي از مزيت‏هاي رقابتي ارزشمند در برنامه‏هاي توسعه گردشگري است. هرچند توسعه آن ملاحظات خاص خود را دارد و نيازمند تخصص ويژه است اما به هرحال مهم‏ترين مشتريان توليدات صنايع دستي، گردشگران هستند. با اين اوصاف تا زماني که هدف‏ها، خط‏مشي‏ها و استراتژي سازمان متولي گردشگري کشور به روشني تدوين نشوند، قضاوت در مورد بهينگي ساختار سازماني آن کارساز نيست و آن يکي مقدم بر اين دومي است.

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین