counter create hit زندگي يكنواخت مشكل زا خواهد بود
۲۸ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۰
کد خبر: ۱۶۸۱۸
هيجان های نسل چهارم

زندگي يكنواخت مشكل زا خواهد بود

نسل جواني كه همه چيز برايش يكنواخت شده از اين يكنواختي خسته است. اين يكنواختي تا آن جايي پيش مي رود كه جوانان را ترغيب به سمت هيجان خواهي مي كند. اين هيجان خواهي هم براي جوان امروز بي حد و حصر است

 نسل جواني كه همه چيز برايش يكنواخت شده از اين يكنواختي خسته است. اين يكنواختي تا آن جايي پيش مي رود كه جوانان را ترغيب به سمت هيجان خواهي مي كند. اين هيجان خواهي هم براي جوان امروز بي حد و حصر است و سعي دارد تا با استفاده از ابزار هاي مصنوعي و هيجانات كاذب و زودگذر از شر اين زندگي يكنواخت راحت شود. براي شناخت بيشتر اين هيجان ها و ريشه ها و عوامل آن گفت وگويي با خانم سحر اعلايي، دانشجوي دكتراي روانشناسي صورت گرفته است و ايشان در رابطه با اين نوع هيجان ها توضيح می دهند.
   
    در كل چند نوع هيجان در ميان جوانان وجود دارد و آيا مي توان در اين ميان دست به تقسيم بندي زد؟
    اصولااگر بخواهيم هيجان در ميان جوانان يا افراد ديگر را با تاكيد بيشتر روي جوانان را مورد توجه قرار دهيم، برمي گردد به اينكه ما بايد ديدگاه زيستي و ديدگاه شناختي را مورد بررسي قرار دهيم. در واقع اين داستان داراي ابعاد مختلفي است. منتها با توجه به اينكه بعضي از رفتار هاي هيجان خواهانه بين جوانان ما زياد شده است، ما مي توانيم هيجان خواهي بين جوانان را به چهار دسته تقسيم كنيم كه اين چهار دسته هم بين دو جنس هيچ فرقي ندارد و تقريبا يكسان است. اول از همه هيجان خواهي از طريق انجام كار هاي خطرناك و ماجراجويانه است كه در واقع مانند اينكه عده يي پرش آزاد را امتحان مي كنند يا سنگ نوردي در طبيعت را انتخاب مي كنند. دوم، هيجان خواهي از راه تجربه هاي جديد است كه افراد سعي در به دست آوردن آن مي كنند. مانند اينكه به سفر مي روند و به موسيقي هاي متفاوت در اين ميان گوش مي دهند. سوم، اجازه دادن به بروز آزادانه احساسات است و آخرين يا چهارمين مورد هم فرار از روزمرّگي و ناآرامي هاست. به ويژه در شرايطي كه براي فرد زندگي حالت خاصي به خود مي گيرد و يك حالت گريز پيدا كرده باشد و در واقع كسالت بار شده باشد.
   
    چه چيز باعث مي شود تا جوانان امروزي بيشتر به سمت هيجان بروند و به نوعي به ترشح آدرنالين در بدن خود علاقه نشان دهند؟ و اينكه هيجان چه جذابيتي دارد؟
    اگر بخواهم به اين سوال جواب دهم، بهتر است كه تعريفي از هيجان و هيجان خواهي را برايتان شرح دهم. كه در واقع هيجان خواهي نياز به تجربه و احساس هاي گوناگون و پيچيده و بي سابقه است و تمايل به خطرجويي است. اگر ما اين تعريف را در هيجان خواهي مد نظر داشته باشيم گاهي اوقات همان طور كه شما ذكر كرديد، مي بينيم كه جوانان علاقه دارند تا به اين سمت حركت كنند. در نتيجه اگر هيجان خواهي به سمت افراطي گري كشيده شود گاهي اوقات خودش به عنوان يك بيماري تلقي خواهد شد يا حتي گاهي اوقات نشانه هايي از يك بيماري باشد. بعد از آن هم نكته ديگري كه وجود دارد، اين است كه هيجان خواهي، در ميان نوجوانان به مراتب بيش از ديگر دهه هاي سني است و علت اينكه آنان نسبت به هيجان و تفريح كشش بيشتري دارند، به اين موضوع برمي گردد. علاوه بر اين اصولابسته به اينكه فيزيولوژي مغز اين فرد چگونه باشد، يا به اصطلاح خودمان سيم پيچي مغز اين فرد چگونه باشد، ممكن است ترشح آدرنالين در خون اين نوجوان بيشتر باشد در نتيجه آدمي مي شود كه ميزان هيجان خواهي در افراد ديگر بالاتر است. در واقع ما مي بينيم در ميان نوجوانان، هنگامي كه تنها هستند يا با دوستان شان هستند در مقايسه با موقعي كه با خانواده خود هستند، براي مثال با سرعت بيشتري رانندگي مي كنند و... حتي ما استفاده از مواد مخدر را در ميان برخي از جوانان به وضوح مي توانيم، ببينيم كه تمام اين موارد به سن شان برمي گردد. حتي افرادي را داريم كه فقط مساله عبور از سن نوجواني نيست كه باعث هيجان خواه شدن شان مي شود بلكه فيزيولوژي مغز اين افراد هم از عوامل تاثيرگذار است.
   
    يا مرز يا حتي حد حصري هم براي هيجان براي جوانان وجود دارد يا نه؟
    بايد توجه كرد كه اين مرز بسيار باريك است. يعني تشخيص بين اينكه مرز هيجان خواهي كجاست يا اينكه اين ترس كجاست كار بسيار دشواري است. حالادر اينجا چند نكته وجود دارد كه با توجه به آن مي توان اين رفتار ها را تشخيص داد. در واقع بخش قابل توجهي از هيجان خواهي هاي افراطي را مي بينيم در ذيل آن افسردگي وجود دارد. يا حتي اين مكانيسم دروني افراد است كه به آن اجازه امنيت را مي دهد و فرد تا جايي كه احساس كند امنيتش خود به خطر نيفتاده است، به انجام آن كار مبادرت مي ورزد. نكته ديگر آن است كه خطر كردن دو مساله اصلي را طلب مي كند اولي خوش بيني است و ديگري ترس است. وقتي كه افراد شروع به اينچنين فعاليت هايي مي كنند، ترس خود را به شكل خوش بيني و اشتياق نشان مي دهد. براي مثال وقتي چتربازان مي خواهند از هواپيما بپرند، در آن لحظه سطح انگيختگي توده هايشان افزايش پيدا مي كند و در مرحله مقدماتي انگيختگي آنان به صورت ترس تجربه مي شود و زماني كه خودشان را براي خروج آماده مي كنند، سطح انگيختگي شان ثابت است. اما زماني كه ميزان اشتياق شان افزايش پيدا مي كند و اين اتفاق به محض پريدن اتفاق مي افتد، ترس كم مي شود. بعد از خروج از هواپيما كاهش ترس را با ميزان بالايي از اشتياق را مي توانيم ببينيم. بعد از آنكه دوباره به زمين هم نشستند اشتياق شان هم در سطح بالايي قرار مي گيرد. در واقع رفتار هاي اينچنيني حالت متقابل دارند. يعني فرد اگر در نهايت بخواهد اين لذت را تجربه كند باعث مي شود تا دوباره به سمت آن حركت گرايش پيدا كند.
   
    شما در جايي گفتيد هيجان خواهي هاي افراطي به افسردگي مي رسد، حال سوال اينجاست كه چرا اين اتفاق مي افتد؟
    نه اينكه كاملابه افسردگي برسد، همان طور كه گفتم يا هيجان خواهي افراطي خودش يك اختلال محسوب مي شود يا اينكه نشانه يي از اختلال است. در واقع خود هيجان به صورت معمولي منجر به افسردگي نمي شود، گاهي وقت ها افرادي كه بيش از حد افسردگي دارند، ممكن است اين هيجان خواهي در ميان شان بيشتر شود و طرف به مرزي مي رسد كه در خودكشي هاي شديد خود را نشان مي دهد. براي مثال افرادي كه افسردگي هاي بالايي داشته باشند خودكشي هايشان، خودكشي هاي هولناك تري است. براي مثال يا خود را از ارتفاع به پايين مي اندازند يا خود را حلق آويز مي كنند.
   
    پس مي توان گفت كه هيجان و افسردگي داراي رابطه هستند؟
    نه به طور كامل اما تا حدودي با هم رابطه دارند. برخي تحقيقاتي كه در اين باره انجام شده است به اين نتايج رسيده است.
   
    مي توان گفت كه كدام شكل و نوع هيجان در بين جوانان بيشتر است، با توجه به اينكه هيجانات متنوع و كاذبي كه اكثرا مصنوعي است به شدت در چند سال گذشته بيشتر شده؟ به اصطلاح خودمان كدام هيجان مشتري بيشتري دارد؟
    چيزي كه زياد مي بينيم اين است كه ورزش هايي وجود دارد كه بسيار پرخطر هستند كه لزوما بحث سلامت فرد در آن مطرح نيست و ديگري هم مصرف مواد مخدر است كه هر كدام به نوعي در تهييج و افزايش هيجان خواهي موثر است. به غير از آن رانندگي با سرعت بسيار بالايا حتي روابط جنسي پر خطر همه اينها در ذيل خود نياز به هيجان طلبي را دارا ست. مصرف مواد مخدر در چند سال گذشته نسبت به ساير اقلام هيجاني آمار بالاتري را به خود اختصاص داده است و انواع روانگردان و مخدرها هم تقريبا در يك رديف هستند و اكثر كارايي مشابهي دارند.حالاعلت اينكه فرد به سمت ورزش هاي خطرناك و مسائلي از اين قبيل مي رود كاملابه ساختار هاي فيزيولوژي و محيط اجتماعي كه در آن زندگي مي كند، برمي گردد.
   
    اگر بخواهيم به يك تقسيم بندي از 10 سال گذشته تا الان در ميان نوع هيجانات بپردازيم، آيا مي توان مرز بندي زماني براي آن قايل شد؟ به اين معني كه هيجانات در 10 سال گذشته و هم اكنون چه تفاوت هايي دارند؟
    در واقع آنچه به ظاهر ديده مي شود و با توجه به مراجعاتي كه به كلينيك درباره اين مسائل مي شود، اين نوع مسائل خيلي زيادتر شده است و انگار جوانان اين دوره جسورتر شده اند. آن سبك زندگي سنتي كه خانواده هاي ما داشته اند، الان اين نسل از جوانان ندارند و ترجيح مي دهند كه زندگي مدرن داشته باشند و آدم ها هم دل شان مي خواهد آن يكنواخت بودن را رها كرده و به كسب تجربيات تازه بپردازند: هر آن چيزي كه به آنها در دنياي مدرن عرضه مي شود. با توجه به تحقيقات جامعه شناسي و ديدگاه هاي فلسفي بايد اين ديدگاه اتفاق افتاده باشد.
   
    پس فرهنگ جامعه و نفوذ تكنولوژي خيلي مي تواند تاثيرگذار باشد و شما با اين موافق هستيد كه در گذشته خيلي كمتر شاهد آن بوديم كه جوانان به سراغ اين نوع از هيجانات بروند و امروزه با گسترش اينترنت و ماهواره و شبكه هاي اجتماعي باعث شده تا به سمت هيجانات عجيب و غريب كشيده شوند؟
    بله، چون با افزايش آگاهي در بين نوجوان و جوان ما، بروز اينچنين رفتار هايي بيشتر مي شود. افرادي كه هيجان خواهي بالايي دارند خودمختار بوده، در روابط با ديگران داراي اعتماد به نفس هستند، همرنگي يا همنوايي ندارند و خطرجو هستند آنها متفاوت از سنت ها يا عرف اجتماعي و نيازها يا نگرش هاي ساير اشخاص عمل مي كنند و در درجه اول تحت نفوذ نيازهاي خود هستند و زندگي خويش را طوري ترتيب مي دهند كه فرصت هاي مستقل و خودشكوفايي را به بيشترين حد مي رسانند.
   
    آيا مي توان نوع هيجانات ميان دختران و پسران را مورد بررسي قرار داد و كميت و كيفيت اين نوع از هيجانات را ميان دختران و پسران تشخيص داد؟
    در پسران اصولانسبت به دختران تمايل بيشتري به هيجان طلبي ديده مي شود و در واقع خيلي از دختران و زنان هم هستند كه خواهان هيجان طلبي هستند اما در بين پسران بيشتر است براي مثال در بين دختران بيشتر، ورزش هاي عجيب و غريب و سفرهاي مختلف را مي بينيم اما در ميان پسران: استفاده از مواد يا رفتار هاي بزهكارانه كه در آن رفتار هاي هيجان خواهانه بيشتر است مورد استقبال قرار مي گيرد. البته عامل ديگر هم ميزان وجود هورمون هاي جنسي است. هورمون هاي جنسي در مردان با هيجان بيشتر ارتباط دارد و توضيح ديگري هم وجود دارد كه در واقع اين اجازه بيشتر به پسر ها داده شده تا دختر ها. حتي هورمون هاي تستسترون در مردان بيش از زن ها ترشح مي شود و باعث مي شود تا هيجان خواهي بيشتر شود.
   
    پسران به كدام نوع از هيجانات علاقه دارند و در مقابل دختران به سمت كدام هيجان علاقه بيشتري نشان مي دهند؟
    دخترها بيشتر به سفر كردن و ديدن يك كار هنري جديد يا حتي گوش كردن به موسيقي جديد و دوري از زندگي كسالت بار خانواده شان علاقه دارند. در ميان پسران علاوه بر موارد ذكر شده رفتار پرخطر هم در ميان شان بيشتر ديده مي شود. در واقع ممكن است احساساتي كه راحت بروز داده مي شوند در ميان دختران از هيجان بالايي برخوردار باشد و كلام شان مي تواند برايشان هيجان انگيز شود.
   
    هيجاناتي كه امروزه جوانان ما از خودشان بروز مي دهند تا چه ميزان در زندگي آينده شان تاثيرگذار است؟
    هيجان خواهي با افزايش سن خيلي كمتر مي شود. در واقع در پروسه رشد اين داستان كم مي شود اما اگر قرار باشد اين رفتار ها در سطح بالاي خود باقي بماند و كنترل نشود در زندگي مشترك مي تواند خيلي آسيب زننده باشد. اثرات بدي را از خود به جاي بگذارد.

منبع: اعتماد

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین