تلویزیون اگر میخواهد مردم را بخنداند اگر میخواهد امید را به مردم تزریق کند، شبکههای رسمی و ملی خود را تقویت کند. شبکههای یک، دو و سه که در سراسر کشور قابل دریافت هستند، از میان برنامه شاد خالی هستند. موسیقی و ترانه ندارند و برنامههایشان بیننده را بیشتر به یاد کلاس درس میاندازد.
به گزارش خرداد، پارسینه در ادامه گفت: اگر شما هم برای تماشای تلویزیون از تلویزیونهای دیجیتال و یا دستگاه ستاباکس استفاده میکنید از روز سهشنبه کانالی جدید به فهرست کانالهای تلویزیون شما اضافه شده است .این کانال که «نسیم» نام دارد قرار است بعد از تست و آزمایش به کانالهای تلویزیون ایران اضافه شود و برای بینندگان خود فقط فیلم، سریال و برنامههای کمدی و طنز پخش کند. مردم را بخنداند و امید و نشاط را در آنها تقویت کند.
البته یکی، دوسالی هم هست که محمدحسین صوفی که بر مسند ریاست 22 کانال رادیویی تکیه زده است، وعده راه اندازی «رادیو لبخند» را به مردم میدهد. رادیویی که اگر راهاندازی شود تصمیم دارد به صورت شبانه روزی مردم را به اصطلاح از خنده، روده بُر کند!
صدا و سیما در حرف و به ظاهر تصمیم دارد که مردم را شاد و با نشاط کند. میخواهد امید را در دل مردم جاری کند. برای همین عزتالله ضرغامی در نشست افق رسانه که هفته گذشته برگزار شد از امید صحبت کرد و اینکه باید برنامهسازان این سازمان همه تلاش خود را بکنند تا برنامههای امید بخش به مردم ارائه کنند.
اما حرف تا عمل در صدا و سیما از زمین تا آسمان فرق میکند. واقعیت این است که برنامهسازان تلویزیون ایران راه خنداندن مردم را بلد نیستند. اگر هم بلد باشند، نمیتوانند این کار را انجام بدهند. مثلا چگونه یک مجری که لباس رسمی پوشیده و مثل عصا قورت دادها پشت میز نشسته است و حرفهای دیکته شده و رسمی را به زبان میآورد، میتواند باعث خنده شود؟ تلویزیون ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فقط یک مجری کمدی(شومن حسینی ) داشت که او هم بعد از بستن بار خود از ایران مهاجرت کرد و رفت.
شبکه نسیم قرار است با برنامههایش مردم با بخنداند اما کدام برنامه؟ این شبکه یا باید از برنامههای دیگر شبکهها استفاده کند و با بازپخش آنها آنتن خود را پر کند و یا باید برنامه تولید کند. اگر برنامههایش تامینی باشد که چیز دندانگیری نخواهد داشت چون دیگر شبکههای تلویزیون آثار خندهدار تلویزیون را بارها و بارها آنقدر بازپخش کردهاند که مردم حتی رغبت ندارند یک سکانس از این برنامهها را ببینند. اگر هم شبکه نسیم بخواهد برنامه کمدی تولید کند، کدام برنامهساز قرار است این برنامهها را بسازد؟ مگر تلویزیون کمدیساز دارد ؟ اوج توانایی و خلاقیت کمدیسازی فعلی تلویزیون مجموعه خندهبازار بود که آنهم به کسادی سوژه و بازیگر خورد و کلا تعطیل شد. البته بهتر که تعطیل شد چون خندهبازار فقط در سری اول توانست برای مردم جذاب باشد. آنهم چون ساختار و محتوایی تازه داشت. بعد از آن هر چه پخش شد به جز دلزدگی چیز دیگری بین مردم ایجاد نکرد.
شنیدهها حاکی است که شبکه نسیم قرار است برنامههای تولیدی مردم را هم پخش کند. مردم میتوانند با دوربینهای خانگی و موبایل تصاویر خندهدار ضبط کنند و برای این شبکه بفرستند تا در صورت مناسب بودن پخش شود.اما باز هم واقعیت این است که ممیزیها و خط قرمزها در تلویزیون ما آنقدر پررنگ و زیاد است که بعید است 99 درصد تصاویر ارسال شده قابل پخش از شبکه نسیم باشد! حالا باید تعداد زیادی از کارکنان تلویزیون از صبح تا شب بنشینند و تصاویر رسیده به این شبکه را بازبینی کنند تا آنچه قابل پخش است را استخراج کنند!
اما همه اینها ظاهر قضیه است.تلویزیون مقابل برنامههای ماهوارهای که به زبان فارسی پخش میشود. کم آورده است. مقابل GEM و من و تو کم آورده است برای همین میخواهد برنامههای آنها را معادلسازی کند و به خورد مردم بدهد. شبکههای معروف و مردم پسند دنیا سالهاست که پخش تصاویر خانگی و مردمی را در برنامههای خود گنجاندهاند. اما مردم آن کشورها آزاد هستند تا مثلا از مراسم عروسی، تولد حتی داخل حمام و استخر و ... تصویر بگیرند و برای پخش از تلویزیون بفرستند. خنده در فرهنگ آنها با خنده در فرهنگ ما تفاوت اساسی دارد.در کشور ما همیشه تصاویر خندهدار دچار ممیزی میشوند برای همین است که طنز و کمدی در کشور ما بیشتر کلامی است.برای همین برنامهای مانند جمعه ایرانی(صبح جمعه با شما) بیشتر از برنامههای تلویزیونی میتواند مردم را بخنداند.
تلویزیون اگر میخواهد مردم را بخنداند اگر میخواهد امید را به مردم تزریق کند، شبکههای رسمی و ملی خود را تقویت کند. شبکههای یک، دو و سه که در سراسر کشور قابل دریافت هستند، از میان برنامه شاد خالی هستند. موسیقی و ترانه ندارند و برنامههایشان بیننده را بیشتر به یاد کلاس درس میاندازد.
از قدیم گفتهاند یک دِه آباد بهتر از صد شهر خراب است.صدا و سیما اما انگار کمر بسته تا دِههای خراب خود را گسترش دهد و در میان شبکههایی که مثل قارچ در شب رعد و برق لحظهای بر درخت صدا و سیما جوانه میزنند، یک شبکه خوب و دیدنی پیدا نشود و همه شبکهها برنامههای یکدیگر را تکرار کنند و البته در این شبکهها همه چیز یافت میشود جز خنده، سرگرمی و امید.
روزی روزگاری تلویزیون در این کشور فقط دو کانال داشت که فقط شبها برنامه پخش میکرد.در آن زمان نه اینترنت بود و نه ماهواره اما همان دو شبکه در همان ساعات محدود آنقدر برنامه دیدنی پخش میکرد که مردم در طول روز با خاطره آنها ساعات خود را سپری میکردند و منتظر شب و برنامههای تلویزیون میمانند اما اکنون تلویزیون با 20 شبکه که شبانه روز برنامه پخش میکنند، نمی تواند یک خاطره در ذهن مردم ایجاد کند.صدا و سیما به جای حرکت در عمق، در سطح حرکت میکند.صدا و سیمای ایران دچار روزمرهگی شده است. آفتی که برای این سازمان طویل و عریض که چشمهای زیادی به آن دوخته شده، نابودی به همراه خواهد آورد.