دامنه حمله ایرانیان فقط به صفحات چهرههای شناختهشده و مطرح ایرانی ختم
نمیشود؛ این کاربران تاکنون موفق شدهاند مرزهای کشورهای زیادی را
درنوردند. کاربران ایرانی تابهحال به صفحات شخصیتها و نهادهایی از
کشورهای آرژانتین، آمریکا، استرالیا، اسرائیل، ایتالیا، برزیل، بلاروس،
پرتغال، ژاپن، صربستان، عربستان، فرانسه، کرواسی، کلمبیا و لبنان لشکرکشی
کردهاند.
به گزارش جامعه پویا، جریان شکلگیری ادبیات ستیزهجویانه
ایرانیان در چندین سال، به موجود عجیبالخلقه امروزی تبدیل شده است. ردپای
نخستین حملهها بهطور دقیق، مشخص نیست، با بازشدن پای شبکههای مجازی به
زندگی ایرانیان، رفتهرفته واکنشهای دستهجمعی به حوادث و اتفاقات گوناگون
- از بروز یک توفان غافلگیرکننده در تهران تا مرگ یک هنرمند - شکل و
شمایلی امروزی یافته است. شاید یکی از نخستین اعتراضهای جمعی ایرانیها،
به خرداد ۱۳۹۱ و ماجرای دیدهشدن لوگوی «پپسی» در ماه برگردد؛ قرار بر این
بود که در ساعت ۳۰ دقیقه پیش از بامداد ۱۶ خرداد ۱۳۹۱، لوگوی پپسی در ماه
آشکار شود که طبیعتا رخ نداد، نتیجه آن شد که در شامگاه سهشنبه عده زیادی
پس از مدتی انتظار و ناامیدی، از پشتبامهای خود پایین آمدند، شبکههای
اجتماعی خود را باز کردند و یکپارچه به شرکت پپسی حملهور شدند و آن را
خیانتکار خواندند.
دیگر حمله ایرانیان در جریان المپیک ۲۰۱۲ لندن
شکل گرفت؛ در این رقابتها علی مظاهری، بوکسور سنگینوزن ایرانی، در برابر
خوزه لاردوت گومز، حریف کوبایی خود، در راند اول با نتیجه ۶ بر ۴ پیروز شد؛
اما در راند دوم، بازی برگشت و بعد از دریافت چند اخطار پیاپی مظاهری
بازنده اعلام شد. او در اعتراض به عملکرد داور، بدون دستدادن با داور رینگ
را ترک کرد. پسازاین اتفاق ایرانیان به سایت کمیته ملی المپیک سرازیر
شدند و به نحوه داوری این مسابقه اعتراض کردند. اندکی بعد انجمن بینالمللی
بوکس، فرانک شارماخ، داور آلمانی المپیک را بهدلیل تصمیمهای پرحاشیه
مسابقه علی مظاهری از ایران و خوزه لاردوت گومز از کوبا، پنج روز از داوری
محروم کرد.
در آن زمان به نظر میرسید اعتراض دستهجمعی جواب داده و
با محرومشدن این داور، دل معترضان اندکی خنک شده است. شاید همین مسئله
روح احقاق حق را در ایرانیان زنده کرد و باعث ادامه روند اعتراضهای مجازی
شد؛ اما از آنجا که بیشتر این اعتراضها از یک هیجانزدگی آنی و
جریحهدارشدن احساسات شکل میگیرد، منجر به آن شد که منطق لمپنیسم پشت آن
پدید بیاید و روزبهروز از اخلاق و عقلانیت فاصله بگیرد.
اندکی بعد
از آنکه ایرانیان در بهخاکمالیدن چانه داور آلمانی موفق حاضر شدند، نوبت
به «ایهار برل»، داور کشتی اهل بلاروس، رسید؛ به اعتقاد بسیاری از
ایرانیها این داور در جریان المپیک ۲۰۱۲ لندن و کشتی سعید عبدولی با استیو
گنو، نماینده کشور فرانسه، مرتکب ناداوری علیه عبدولی شد. در آن زمان
ایرانیان باز دستبهکار اعتراضهای مجازی شدند، بهگونهای که رافائل
مارتینتی، رئیس فدراسیون جهانی کشتی، دلیلِ ادعای ناداوری در این بازی را
تحملنداشتن مردم ایران در برابر شکست قهرمانانشان در مسابقات دانست و
درباره بازی عبدولی با کشتیگیر فرانسوی، گفت: «فیلم این مسابقه با حضور
تمام داوران حاضر در المپیک بازبینی و قضاوت داوران تأیید شد».
یکی
از نخستینبارهایی که حملههای ایرانیها در ذهنها ماند به هدفقرارگرفتن
یک والیبالیست برمیگردد؛ تیر ۱۳۹۲ تیم والیبال ایران موفق شد ایتالیا را
در خاک خودش شکست دهد. در این رقابت ایوان زایتسف، با وجود مصدومیت، به
زمین آمد و در دو ست متوالی ۱۹ امتیاز برای تیمش گرفت، دقایقی پس از برد
ایران، کاربران ایرانی به صفحه مجازی زایتسف حمله کردند. در آن زمان گفته
میشد زایتسف در واکنش به توهین ایرانیان نوشته است: «متأسفم که بزرگترین
تفریح ایرانیان، توهینکردن به دیگران است». این تأسف تاریخی یکی از نخستین
تلنگرها به تبعات اخلاق ایرانی در فضای مجازی محسوب میشود. اوضاع فرق
کرده و دیگر مانند گذشته نمیتوان رفتار ناشایست عضوی از یک خانواده را از
غریبهها پنهان کرد. میلیاردها کاربر شبکههای مجازی روزانه با زلزدن به
صفحهای شیشهای، امکان آشنایی با یکدیگر را دارند و میتوانند با کدهایی
که از هم دریافت میکنند، گاه به قضاوت یک فرهنگ بنشینند.
یکی از
بزرگترین حملههای ایرانیها در جریان قرعهکشی مسابقات جام جهانی فوتبال
۲۰۱۴ شکل گرفت؛ ایران با آرژانتین همگروه شد و ترس از قرارگرفتن در برابر
ستاره آرژانتینی، ایرانیان را بر آن داشت تا به فکر چاره باشند؛ همهچیز در
ابتدا سروشکلی از نمکپرانی داشت. صفحات مجازی متعلق به لیونل مسی پر شده
بود از کریخوانیهایی به سبک استادیومآزادیروهای حرفهای که مسی را از
هاشم بیگزاده میترساندند. جالب اینکه بیگزاده به این مسابقات نرسید و
مسی هم در وقت اضافه با یکی از بهترین شوتهایش، داغ شکست را بر دل
ایرانیها گذاشت.
از آن دوران به بعد، کاربران حملهور به صفحات
مجازی ستارهها، استفاده از زبانفارسی در راستای ارائه فحش و بدوبیراه به
شخص یا به همدیگر را با هدف ارشاد یکدیگر آغاز کردند و به بردن آبروی
ایرانیان معترض شدند؛ طوری که هرجا پای یک پست، کامنتی به زبان فارسی در یک
صفحه خارجی به چشم میخورد، تنها به لرزه میافتد.
حملههای مجازی، سرگرمی دستساز ایرانی
هنگامی
که عاملیت انسان در برابر انفعال او قرار میگیرد، کنشمندی و پذیرش
مسئولیت به خصیصهای مثبت در قبال وابستگی و رکود تبدیل میشود؛ اما کنشگری
همیشه روی روشن و خوشایند ندارد. کافی است نگاهی به حمله گروهی کاربران
ایرانی به صفحات اینترنتی چهرههای شناختهشده در اینستاگرام و فیسبوک و
سایر شبکههای اجتماعی بیندازید تا به نوعی کنش ناهنجار پی ببرید که اغلب
با نیت نقد از یک رویداد یا فرد انجام میشود؛ اما دست آخر یک افتضاح را به
دنبال دارد.
اندیشه کنش در اوان قرن بیستم از سوی «تالکوت پارسونز»
به مفهوم نظام اجتماعی بسط پیدا کرد؛ از منظر این نظریهپرداز آمریکایی،
نظام اجتماعی پیرامون هنجارها و ارزشهای کنشگران شکل میگیرد و کنش به
سویی از رفتار انسان اطلاق میشود که جنبه آگاهانه دارد. از همینرو کنشگری
همواره بهعنوان یکی از صفتهای برتر انسان نسبت به سایر موجودات زنده
مطرح شده است. موضوعاتی که در دایره کنشهای یک فرد یا آحاد یک اجتماع قرار
میگیرد زمینه کنشگری انسان را شکل میدهد؛ بنابراین انسان کنشمند همان
فردی است که از کنار جزئیات زندگی بیتفاوت نمیگذرد؛ او نظر دارد و نظرش
را از طریق کنشهای بیانی یا فیزیکی ابراز میکند. کنشهای هر فرد در جامعه
در دو قالب رهیافتهای فردگرا و کلگرا قرار میگیرد. انسان کنشگر گاه فقط
از هراس هرگونه سوژهشدن و پرهیز از مرگِ فاعلیت خود به انجام فعلی روی
میآورد، چنین فردی میلی پنهان به پیروی از آحاد کنشگر از خود نشان میدهد و
همواره در خطرِ افتادن به دام هژمونی غالب قرار دارد.
این روزها
برای کنشمندی، به ارتکاب یک فعل فیزیکی یا بیانی نیاز نیست و میتوان با
ارتکاب یک فعل مجازی به کنشگری فعال بدل شد، چراکه قوتگرفتن ارتباطهای
الکترونیکی، نوعی کنشگری اینترنتی یا کنش مجازی را به دایره کنشهای
موردتوجه انسان اضافه کرده است. کنشگری اینترنتی به استفاده از امکانات
ارتباطی الکترونیکی، مانند رسانههای اجتماعی گفته میشود که برای گونههای
مختلف کنشگری به کار میروند. این روش باعث افزایش سرعت ارتباطات بین
حرکتهای شهروندی و رساندن اطلاعات محلی به تعداد زیادی از مخاطبان و در
مواردی سازماندهی و حتی لابیگری میشود.
کنش مجازی این روزها در
بیشتر نقاط دنیا در قالب کمپین، خیریه، مؤسسه و ... شکل میگیرد، اینکه
تشکیل یک کمپین یا خیریه یا حرکت اجتماعی در فضای مجازی تا چه حد میتواند
در دنیای واقعی ثمربخش باشد، به نگاه و تحلیل دیگری نیاز دارد؛ اما این
روزها در کنار این موارد، قالب تازهای برای کنشهای مجازی تعریف شده است
که ایرانیان یکی از نخستین مبتکران آن به شمار میروند؛ حمله اینترنتی یکی
از گونههای کنش منفی است که میتوان آن را بهمثابه تجاوز به حریم خصوصی
در دنیای واقعی دانست. به نظر میرسد شهروند ایرانی در تمنای فرصتی برای
حضور در پشت میز خطابه بوده است تا نور بر گرد او بتابد و جهان در سکوت و
تمرکز به او بنگرد که پس از سالها سکوت صدایش شنیده میشود. فضای مجازی به
انسان امروز فرصت اجرا و ارائه در برابر دیدگان جهانیان را داده است و از
قضا این فضا دیگر مانند گذشته به نخبگان محدود نمیشود.
اینترنت در
سالهای اخیر به یک وسیله مصرفی عام تبدیل شده است. در پایان سال ۱۳۹۴ ضریب
نفوذ اینترنت در ایران ۸۲.۱۲ درصد اعلام شد. دلیل این رشد نفوذ از یکسو
به ارائه اینترنت ۳G روی گوشیهای همراه و از سوی دیگر به فراگیرشدن
استفاده از تلفنهای هوشمند برمیگردد. ارائه گوشیهای میانرده ارزان نیز
تلفن همراه را از جایگاه کالای لوکس خارج کرد و امکان حضور در فضای مجازی
برای عموم مردم فراهم شد. علاوه بر این امکان تایپ فارسی نیز موجب شد دیگر
فقط جوانان و تحصیلکردهها از اینترنت استفاده نکنند؛ اما چه شد که حضور
حداکثری ایرانیان در فضای مجازی از سوی رسانههای داخلی و خارجی عنوان حمله
به خود گرفت؟ از اوایل تیر سال جاری، بعد از آنکه جمعیت اینستاگرام از مرز
۵۰۰ میلیون نفر گذشت، این شبکه مجازی امکان ترجمه متنها را به فضای خود
اضافه کرد. همین امکان یکی از دلایل خبرسازی حضور اخیر ایرانیها در
اینستاگرام شده است.
سرگرمی ایرانیان در فضای مجازی
بعضی
از کاربران ایرانی صفحات اجتماعی را مجالی برای کریخوانی، عربدهکشی و
هتاکیهایی یافتهاند که شبیه آن را در دنیای واقعی هنگام رانندگی، یا
هنگام حضور در استادیومهای ورزشی بروز میدهند؛ اما به نظر میرسد
عصبانیتهای مجازی ایرانیان بیش از آنکه روشی بدوی برای احقاق حقشان باشد -
حقی که سالهاست در ذهن میلیونها ایرانی در موقعیتهای مختلف نادیده
گرفته شده است- زمینهای برای تفریح و سرگرمی محسوب میشود، بهطوریکه به
نظر میرسد شبانهروز در حال کشیککشیدن برای یافتن یک سوژه مناسب برای
راهانداختن موجی کوبنده هستند تا بهصورت دستهجمعی به سمت آن جاری شوند و
با خاک یکسانش کنند.
این جمعیت که سالهاست به زندگی در
چهاردیواری با پردههای دو لایه ضخیم خو گرفته، این روزها عصیانزده است و
میخواهد خود را صریح و شفاف ارائه و بروز دهد و باکی هم از رکیکبودن عمل
خود ندارد. دوست دارد جهان او را ببیند و شاید به خود بلرزد. ازهمینرو
صفحات اجتماعی این روزها به بستری برای ارائه بیواسطه فرهنگ ایرانی به
جهانیان تبدیل شده است که میتوان به آن زل زد و چهره زشتش را در آینه دید؛
چهرهای مصنوعی، شبیه به آنچه ایرانیان در زندگی واقعی خود میپسندند، با
صد عمل زیبایی زشت و بی صد عمل زشت.
کنشگری اینترنتی ایرانیان را
از هیچ روی نمیتوان در قالب یک حرکت ایدئولوژیک تعبیر کرد، چراکه جمعیت
مهاجم اینترنتی در ایران حتی آنجا که به چهرهای سیاسی یورش میبرد، قصد
کنش سیاسی ندارد و درگیر جاذبهها و دافعههای ظاهری شخصیتهای سیاسی و
شوخی با این افراد است؛ بیشتر مضمون افاضات در این حملهها نیز پیرامون
فیزیک و ظاهر شخص مورد هدف میگردد. حتی هنگامی که هدف فرد نیست و رویدادی
سیاسی، نظیر برجام، موضوع موج مجازی کاربران ایرانی قرار میگیرد باز هم
آگاهی و ایدهای سیاسی پشت رفتار و ادبیات کاربران نیست و با استهزا و
ریشخندهای رکیک (و ادبیاتی متأثر از تئاترهای کمدی موزیکال سرگرمکننده که
این روزها توجه ایرانیان را جلب کرده) به آن پرداخته میشود.