بخشهایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید:
*18 روز قبل از کودتا در 10 مرداد 1320 روزنامه «باختر امروز» که ارگان رسمی دولت بود و مرحوم حسین فاطمی سردبیری آن را برعهده داشت، در تیتر درشتی نوشت «نسیم آزادی از کشور جورج واشنگتن به سمت ایران وزیدن گرفت». اگر این حد از اعتماد مصدق به امریکا نبود و امریکا را مانند انگلیس نگاه میکرد، احتمال داشت کودتا موفق نشود.
*در نامهای که کاشانی در عصر روز 27 مرداد به مصدق مینویسد، نسبت به وقوع توطئه اعلام خطر میکند و حاضر است با وجود همه رفتارهای ناشایستی که در حقش شد با وی همکاری کند اما مصدق جواب میدهد «من مستظهر به پشتیبانی ملت هستم». این مسئله نشان میدهد که غروری وی را گرفته بود که هیچکس نمیتواند او را به زمین بزند.
*وقتی که مصدق منهای اسلام حرکت کرد، مردم هم از صحنه کنار رفتند. فاصله 30 تیر 1331 تا تا 28 مرداد 32 تنها یک سال است. مردمی که در 30 تیر به خیابانها آمدند و شهید دادند، وقتی احساس کردند نهضت جنبه اسلامی ندارد، کاشانی آنطور سرکوب شد، روحانیت به آن شکل هتک میشود، طبیعی است که کنار رفتند و به تماشا ایستادند. اگر مردم در صحنه میماندند محال بود امریکا با مشتی دلار و تعدادی اراذل و اوباش کودتا را تحقق ببخشد. مردم در صحنه نبودند و دلیل آن رفتار مصدق و سیاست «جدایی دین از سیاست» بود.
*نواب صفوی اگر دست به اعدامهای انقلابی نمیزد، زمینه برای ملیشدن نفت فراهم نمیشد. مصدق و جبهه ملی دست به دامان نواب شدند که این مهرههای خطرناک را بردارد. اگر رزمآرا را از سر راه برنمیداشتند، رعب و وحشت در دولتمردان آن زمان ایجاد نمیشد و جرئت نکردند در مقابل نهضت کارشکنی کنند.
*اگر آیتالله کاشانی نبود، مصدق نمیتوانست به قدرت برسد. شاه مصدق را عزل و قوام را به قدرت رساند اما حرکت آیتالله کاشانی بود که گفت اگر تا فردا مصدق برنگردد، لبه توپ را متوجه دربار میکنم. حرکت حماسه 30 تیر موجب بازگشت مصدق به قدرت بود. مصدق هم در حد خودش در بسیج نیروهای روشنفکر نقش داشت اما مصدق با غروری که داشت و همکاری با کسانی که اعتقادی به نهضت نداشتند مانند اللهیار صالح که دست پرورده امریکا بود باعث شکست نهضت شد.
*مقام معظم رهبری کاملاً احساس میکند جریانی که مصدق را به سقوط کشاند همان اندیشه در میان اشخاصی در کشور ما وجود دارد و آن «بیگانه پرستی» است. رهبری با بازگو کردن جریان 28 مرداد سعی میکند این مسئله را هشدار دهد که همان اعتمادی که مصدق به امریکا داشت و منجر به سقوط او شد، امروز توسط برخی دولتمردان دنبال میشود.
*یکبار من به یکی از مائوئیستهای لبنان گفتم که با هیچ قدرتی تماس نداریم. وی با یک تبختر خاصی گفت: شما چیزی از سیاست نمیفهمید. بنابراین کسانی که در چند سال گذشته با امریکا، انگلیس و شوروی ارتباط دارند، بر این باور بودند که «ما نمیتوانیم»! اما حرکت حضرت امام خمینی(ره) همه این معادلات را بههم ریخت و نشان داد ما میتوانیم.
*در این دوران هم متأسفانه کسانی هستند که فکر میکنند بدون امریکا نمیتوان روی پای خود ایستاد و به تعبیر حضرت امام هرچه هم ضربه میخوریم از همین «مغزهای عاریهای» است که میخواهند هر ذلتی را با دیپلماسی پیش ببرند.
*کسانی که راه نادرستی را پیش میگیرند خداوند هم اینها را به حال خودشان رها میکند چراکه با چشم سر میبینند کسانی که به امریکا اعتماد کردند مانند قذافی و صدام و مبارک چه بلایی بر سرشان آمد اما باز هم راه خودشان را میروند و عبرت نمیگیرند.