کسب عنوان «دانشجو» به تنهايي کافي است تا هويت جديدي براي عبور کنندگان از سد «کنکور» شکل گيرد. هنگامي که آرزوي دانشجوشدن به واقعيت تبديل مي شود، دانشجو، خود را در وضعيت تازه اي مي يابد و به لحاظ روانشناسي، احساس مسووليت فردي و اجتماعي فزون تري مي کند. بخشي از اين تحول، ناشي از دگرگوني رويکرد خانواده و اطرافيان دانشجو به اوست که با ارتقاي سطح توقع گره مي خورد. همزمان، اغلب دانشجويان، دغدغه دار آينده خويش هستند و به فرجام نامعلوم تحصيلي/ شغلي شان مي انديشند. در واقع؛ شادماني دانشجوشدن، ديري نمي پايد و به زودي، دل نگراني آينده، جايگزين آن مي شود.
آنچه درخصوص دوران دانشجويي قابل تامل است، تفاوت و فاصله عميق فرهنگ و قوانين دوران دانش آموزي با زندگي دانشجويي است. دانش آموزاني که حداقل 12سال در آموزش وپرورش، رشد کرده اند و به فضا و قواعد مدارس شان خو گرفته اند، ناگهان وارد محيط هاي دانشگاهي مي شوند که کمتر شباهتي به مدارس دارند. تحصيل در فضاي کم رمق و با قوانين کم انعطاف و کاملاکنترل شده آموزش وپرورش به يکباره تبديل به فضايي مي شود که نه از مقررات سختگيرانه کنترل ورود و خروج خبري است، نه از پوشش اجباري مطابق با استانداردهاي دانش آموزي و نه از کتاب ها و ساعات آموزشي از پيش تعيين شده و نامنعطف. حضور در اين فضا، هنگامي که با شرايط سني، توانايي و رشد شناختي اجتماعي دانشجويان درهم مي آميزد، اين دوران را آبستن مسايل ريزودرشت و مثبت ومنفي اي مي کند که هريک به تنهايي قادرند مسير زندگي دانشجو را تحت تاثير عميق و ماندگار قرار دهند. ادامه تحصيل در خارج از کشور، ازدواج هاي دانشجويي و اشتغال به کار، انصراف يا اخراج از تحصيل و در عين حال آمارهاي تامل برانگيز اعتياد و مصرف دخانيات در ميان دانشجويان و... نمونه هايي از اتفاقات خوب يا بدي است که در اين دوران در مسير دانشجويان قرار مي گيرد و زندگي آينده آنان را با کاميابي يا ناکامي، قرين مي کند. با وجود سرنوشت سازي غيرقابل انکار اين دوره در زندگي دانشجو و حتي اهميت بسزاي خروجي هاي دانشگاه ها در وضعيت آتي علمي / مديريتي کشور، متاسفانه، تاکنون، نه تنها تدابير و راهکارهاي موثري براي آماده سازي دانش آموزان براي ايفاي نقش سترگ دانشجويي انديشيده نشده، بلکه نشانه اي نيز از انجام کارهاي مطالعاتي و برنامه ريزي در اين حوزه حياتي مشاهده نمي شود. اگر دانشجويان، آينده سازان ايران زمين هستند، اگر آنان نيز همانند هر انسان ديگري براي موفقيت، نيازمند شناخت آسيب هاي فردي/ اجتماعي هستند؛ ضروري است مسوولان، فراتر از تکريم و بزرگداشت زباني، به مدد آنان آيند و شکاف موجود ميان فضاي مدارس با دانشگاه ها را با ارايه آموزش هاي لازم، تدريجي و کاربردي پر کنند. اين مهم، مطالبه به حقي است که بايد مورد توجه مسوولان قرار گيرد تا دانشجويان با علم و آگاهي پا به عرصه تحصيل گذارند و با درايت و هوشمندي، زندگي دانشجويي را به سکوي پرتابي مبدل کنند تا در آينده حسرت فرصت هاي ازدست رفته آن را نخورند.
منبع: شرق