counter create hit أصولگرايان بازی رسانه ای را به اصلاح طلبان باخته اند
۱۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۵
کد خبر: ۱۷۷۸۶۶

أصولگرايان بازی رسانه ای را به اصلاح طلبان باخته اند

در هفت سال اخیر، فضای رسانه‌ای دستخوش تغییرات جدی شده است. شبکه‌های اجتماعی و ماهواره به‌ عنوان دو اتفاق مهم وارد این حوزه شده‌اند. در دوران اصلاحات و وقتی مطبوعات در اوج قرار داشتند، تیراژ ٤٠٠‌‌هزارنسخه‌ای را تجربه کردیم؛ اما امروز مردم پای یک برنامه ماهواره‌ای یک‌ساعته می‌نشینند و با حداقل محدودیت در بیان وقایع و نظرات و دیدگاه‌ها و با داشتن طیف گسترده‌ای مخاطب که نظرات خود را در بخش‌های مختلف فلان شبکه خبری به یکدیگر انتقال می‌دهند، از رسانه بهره می‌برند. 

اکنون در خانه‌ها فقط روزنامه‌ها به ‌عنوان رسانه حضور ندارند، بلکه انواع دیگر رسانه نیز فعال هستند. افزایش دامنه انتخاب مخاطب و حضور رسانه‌های جدید که گاه مطالب مطبوعات و سایت‌ها را نیز بازنشر می‌دهند، سیاست را تحت ‌تأثیر قرار داده است و این شامل انتخابات نیز می‌شود. وقتی چهره‌های ملی و شناخته‌شده اصلاح‌طلب سه روز مانده به انتخابات سال ٩٢، به طور رسمی از دکتر روحانی حمایت کردند، خبر آن تا دل روستاهای کوچک هم رفت. 

پس جامعه امروز را باید براساس معیارهای جدید تحلیل کرد. حتی فضای کلی مجازی، شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای به‌دور از فضای رسانه‌های مکتوب ما نیست. آنها می‌نویسند و رسانه‌های دیگر، این خبرها را پخش می‌کنند. درست مثل تعاملی که در بازار وجود دارد و هر مشتری براساس نیاز خود، خرید انجام می‌دهد. این واقعیتی است که همچنان از سوی برخی افراد که فکر می‌کنند کار انتخابات به سود آنها و جریان آنها تمام است، به آن توجه و درباره‌اش واکاوی نمی‌شود. 

آنان فکر می‌کردند با معرفی برخی اشخاص در انتخابات ریاست‌جمهوری یا مجلس و با شرایطی که در هفت سال گذشته، به‌ویژه در ماه‌های پیش از انتخابات و مرحله ثبت‌نام و بررسی صلاحیت‌ها ایجاد می‌کنند، فضا به‌گونه‌ای پیش می‌رود که می‌پسندند. مشکل آنان فهم این نکته است که جامعه و همه جوامع قدرت یافته‌اند و باید به لحاظ کلان به سهم گسترش رسانه‌ها در این رویداد، توجه ویژه داشت. 

هنوز هم جای این سؤال وجود دارد که پیروزی غیرمنتظره و غافلگیر‌کننده آقای روحانی را چگونه باید تبیین کرد؟ جریان خاص در رسانه‌های خود این‌گونه تبلیغ می‌کرد که افرادی کاندیدا می‌شوند و در مرحله دوم از میان جلیلی یا قالیباف، یک نفر به پاستور می‌رود. اما درست برخلاف انتظار، در همان دور اول، شاهد آرای قاطع آقای روحانی بودیم. اصلاح‌طلبان، اصولگرایان میانه‌رو و مردم نگران، حامیان دکتر روحانی بودند. 

پس از ماندن آقایان روحانی و عارف در صحنه انتخابات، ارزیابی «شورای مشاوران» این بود که این دو به مرحله دوم نمی‌رسند، مگر اینکه سه اتفاق رخ دهد؛ ائتلاف، حمایت بزرگان اصلاحات و سوم استفاده از وزن و اعتبار آقای هاشمی و تأکید بر حمایت از دکتر روحانی حتی در فیلم تبلیغاتی ایشان. درغیراین‌صورت احتمالا انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود. اما سه روز مانده به انتخابات، بعد از ائتلاف، نظرسنجی‌های دقیق نشان داد آقای روحانی در مرحله اول، رأی می‌آورد. 

ارزیابی این مسئله نباید تک عاملی باشد. در روزهای پیش از انتخابات و بعد از ثبت ‌نام آقای هاشمی، جنبش اجتماعی انتخاباتی غافلگیر‌کننده‌ای در کشور شکل گرفت که اگر می‌شد آن را بررسی کرد، شاید شکل‌گیری آن ممکن نبود. ٧٠ درصد جمعیتی که باید تحت ‌تأثیر تبلیغات یارانه صد‌هزارتومانی قرار می‌گرفت، به روحانی رأی داد. این حرکت برجسته، علل مستعد‌کننده‌ای داشت. نارضایتی‌های مردم در دوران احمدی‌نژاد که این اواخر با دلهره از آینده گره خورده بود، عامل مهمی به شمار می‌رفت؛ اما این نگرانی لزوما به جنبش ختم نمی‌شود. جنبش کاری پیچیده، عقلانی و نزدیک به عمل بوروکراتیک است. رویدادهای مهمی از نقش‌آفرینی شورای مشورتی، تکاپوی آقای هاشمی و روشنگری و سپس اعلام نامزدی و انتقال مفاهیم به جامعه در سراسر ایران، همه‌وهمه تأثیر داشتند و اینجاست که کار رسانه‌ها به چشم آمد.

 رسانه‌ها بودند که با وجود محدودیت کار تشکیلاتی، این مفاهیم را به بدنه منتقل کردند و در همه جامعه مانند آغاز بهار، جوانه‌ها سر برآورد. جامعه رسانه‌ای بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی، عامل پیش‌برنده ائتلاف بود. این خروجی جامعه رسانه‌ای و ارتباطی ما بود که وقتی بزرگان اصلاحات می‌گویند از آقای روحانی حمایت می‌کنیم، به‌درستی در همه‌جا دانسته و فهمیده شد و روز انتخابات خود را نشان داد. اگر اصلاح‌طلبان با کاندیدای حداکثری نمی‌آمدند، آقای هاشمی ثبت ‌نام نمی‌کرد و جامعه آنچه در بطن خود داشت به سطح نمی‌آورد و نشان نمی‌داد، تحلیل این شرایط سخت بود. رسانه‌ها یک جزء این تحول در کنار سایر اجزا بودند. امروز بهتر می‌توان فهمید تفاوت بخش‌های خبری خاص تلویزیون که ١٢ سال است فقط یک حرف را می‌زنند و ناکارآمدی اصلاح‌طلبان و حالا دولت روحانی را ترویج می‌کنند با رسانه‌های مشابه آن چیست؟ دراختیارداشتن صداوسیما و سایر رسانه‌های مکتوب و مجازی از نظر آنان، یعنی همه‌چیز! تصور آنان همچنان این است که ذهن مردم خالی است و قدرت فکر و تشخیص ندارند. 

اشکال بزرگ آنها این بود که از عمل حرفه‌ای مطبوعاتی جدا شدند. «بی‌بی‌سی» و «صدای آمریکا» حتما منافع سازمان مورد نظر خود را دارند، اما می‌دانند باید حرفه‌ای عمل کنند. آنها آنچه را می‌گویند با مستندات ارائه می‌کنند و نظر موافق و مخالف را -در ظاهر هم که شده- کنار هم قرار می‌دهند. نتایج رفتار جامعه ایران در هشت سال گذشته، باور مردم به کدام روش را مشخص می‌کند؟ امروز وضع جریان مقابل از شرایط آنان در سال ٧٦ هم بدتر است و این به مدد آگاهی‌رسانی است که در همین شرایط دشوار صورت گرفته و ابزار آن رسانه است. آن هفت ‌میلیون رأی آقای ناطق نوری خیلی یکدست و حاصل حضور مردم بود. بعد از ٢٠ سال، این رأی به چهار ‌میلیون رسیده است. اثر عمل حرفه‌ای رسانه‌های اصلاح‌طلب در همه‌جا دیده می‌شود و حتی روستاییان هم گول شعار یارانه ٢٠٠‌هزارتومانی نامزد محبوب اصولگرایان را نمی‌خورند.

 آن کارگر روستایی هم می‌فهمد که در دولت اصولگرایان، ٤٥‌ هزار تومان یارانه به او داده شد، اما صد ‌هزار تومان از جیب او برداشته شد؛ بنابراین، تا زمانی که اجزای تحول‌خواهی به‌درستی کار خود را انجام دهند، بازگرداندن جامعه به گذشته اساسا امکان‌پذیر نیست.

منع:شرق

برچسب ها: رسانه ها ، انتخابات
ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین