این که از سه قربانی با عنوان «شهیدان مظلوم» یاد کرده و تأسف و تأثر خود را ابراز داشته و اظهار امیدواری کرده «این اعتذار و دلجویی مرهمی بر این زخم و التیامی بر این داغ باشد» نیزجای درنگ دارد کما این که این پرسش در گرفته که چرا در 7 سال گذشته انکار و سکوت میکرد یا می گفت در آن ایام خاص مشغول امور درسی بوده ولی حالا پس از 7 سال تعابیری از جنس آنچه را که در بالا آمد به کار میبرد.
برخی نیز به توقیف مطبوعات و بازداشت روزنامه نگاران اشاره می کنند و بعضی هم به ماجراهای دیگر می پردازند.
در این میان اما به یک نکته کمتر اشاره شده و غرض از این گفتار یادآوری همان است.
آن نکته این است: احمدی نژاد با مرتضوی نیز بازی کرد.
با
پایان دوره ریاست آیت الله هاشمی شاهرودی بر قوه قضاییه و آغاز مسوولیت
آیت الله صادق لاریجانی سعید مرتضوی از دادستانی انقلاب و عمومی تهران کنار
گذاشته شد اما پس از چندی از دولت سر درآورد و رییس سازمان تأمین اجتماعی
شد در حالی که نه در این حوزه تخصصی داشت و نه سابقه ای.
می توان این ادعا را طرح کرد که اگر سعید مرتضوی در مظان اتهام نبود چه بسا مورد توجه احمدینژاد قرار نمیگرفت و ایضا شاید اگر محمدرضا رحیمی در پرونده بیمه ایران متهم نبود و اگر مدرک ادعایی علی کردان واقعی بود نیز!
به عبارت دیگر احمدی نژاد به کسانی که
نقطه ضعف در کارنامه خود داشتند میدان میداد. این سخن به معنی آن نیست که
همه کسانی که با او کار می کردهاند چنین ویژگیهایی داشته اند که کم
نیستند مدیرانی که فراتر از دولت ها میاندیشند و خود را سرباز یا مدیر
نظام میدانند و برای آنها تفاوت ندارد که دولت هاشمی است یا احمدی نژاد یا
روحانی.
تکنوکرات ها نیز چنیناند و کار فنی خود را انجام
میدهند. اما گردآوردن افرادی چون مرتضوی، کردان و رحیمی را تنها با این
منطق میتوان تحلیل کرد که او میخواسته از نقاط ضعف افراد استفاده کند وبه
خاطر همین ضعفها اصطلاحا دستشان زیر ساطور او باشد و اگر این فرض را
بپذیریم باید گفت از این منظر هم یک فاجعه مدیریتی در دوران احمدی نژاد رخ
داد.
بنا بر این درست است که سعید مرتضوی به خاطر کهریزک عذرخواهی
کرده و نامه او ذهن ها را متوجه سه قربانی مظلوم می برد اما ماجراهای تأمین
اجتماعی را هم نباید از یاد برد.
منظور این است که احمدینژاد
سازمانی با آن گردش بالای مالی را به فردی با چنین سابقهای سپرد و نه تنها
به پیغامهای مختلف برای برکناری او تن نداد که با تغییر عنوان از مدیر
عامل به سرپرست یا رییس میکوشید او را حفظ کند و در نهایت، کار به استیضاح
وزیر تعاون، کارو رفاه انجامید و ماجرای یکشنبه سیاه (15 بهمن 1391) رقم
خورد.
در دولت روحانی اتفاق عمدهای رخ داده میتوان همین یک فقره
را یادآور شد که تا همین چند سال پیش و در دوران نامحمودِ محمود سکان این
سازمان مهم را به کسی سپرده بودند که حالا به خاطر کهریزک عذر می خواهد.
مطبوعات و روزنامهنگاران و کهریزک به جای خود اما از تأمین اجتماعی هم نباید غافل شد...