counter create hit عبور از احمدي‌نژاد؛ بلوغ اصولگرايي يا تاكتيك اجماع
۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۰
کد خبر: ۱۸۳۱۶۴

عبور از احمدي‌نژاد؛ بلوغ اصولگرايي يا تاكتيك اجماع

سرویس سیاسی ۱- ظهور محمود احمدي‌نژاد در سپهر سياسي ايران، نظم سياسي موجود را با بحران و چالش مواجه كرد. فضاي سياسي آرام و رو به پيشرفت كشور به فضايي دوقطبي و راديكال تغییر کرد. سياست داخلي و خارجي از وضعيتي نسبتا رقابتي به سوي امنيتي‌شدن سوق پيدا كرد. جهشي راديكال در الگوي سياست‌ورزي غالب شكل گرفت كه محصول محتوم آن، انسداد و انزوا بود. راديكال شدن فضاي سياسي كشور در دهه هشتاد، گفتمان‌هاي اصلاح‌طلب و اصولگرا را در شرايطي قرار داد كه امر سياسي چهره‌اي آنتاگونيستي به خود گرفت. هويت‌گرايي حداكثري و بي توجهي هر دو جناح به واقعيات سياسي كشور، اصلاح‌طلبان را به سمت تاكيد بيشتر بر دال مركزي اين گفتمان (مردم و حقوق ملت) و اصولگرايان را به تاكيد حداكثري بر دال مركزي گفتمان اصولگرايي سوق داد. در اين نزاع، ماكرو پلتيك بر ميكرو پليتيك چيرگي يافت؛ به عبارتي قدرت طرفداران حقوق ملت ياراي پيشبرد اهداف اصلاحي را نيافت.

 ۲- پديده احمدي‌نژاد در شكل‌گيري راديكاليسم دهه هشتاد نقشي بنيادين داشت. او از سويي خود را در ذيل جريان ولايي - محافظه كار تعريف مي‌كرد و از سوي ديگر نظم و آرايش مستقر را در تقابل با آرمان‌هاي انقلاب مي‌دانست. به عبارتي از درون هسته قدرت به مباني و وضع موجود حمله‌ور شد. او كهنه انديشي بود كه عليه كهنگي و تصلب موجود شوريده بود. پوپوليسم معترض به وضع موجود، احمدي‌نژاد را نماد مبارزه با اشرافي‌گري يافت. منتقدی با ظرافت احمدي‌نژاد را نماينده سنت جهش يافته و مدرنيت عقب مانده ايراني توصيف مي‌كند. او نه سنتي بود و نه مدرن و همزمان سنتي و مدرن جلوه مي‌كرد. احمدي‌نژاد زيركانه از خلأ سياست‌ورزي عقلايي اصولگرايي و اصلاح‌طلبي ايراني سر برآورد. از آنجا كه محصول خلأ سياست ورزي بود، سياست اصيل را با چالش‌هاي اساسي مواجه كرد. مرور زمان نه تنها او را به منشا بحران كشور كه به منشا بحران اصولگرايي تبديل كرد. آنچه در عرصه سياسي و طيف حامي او به عنوان شجاعتش ياد مي‌كنند، همان بي چارچوبي گفتماني اش است. به ميزان تثبيت قدرت، اما احمدي‌نژاد به كانون گفتمان اصولگرايي نيز وفادار نماند. مرور زمان براي اصولگرايان و حاميان قدرتمند او عيان ساخت كه نگاهش به اصولگرايي، ابزاري است. بدخيمي گفتماني اش بروز كرد و اين بار بافت مولد خود (اصولگرايي) را با ناكار آمدي مواجه ساخت.اعوجاج گفتماني او و يارانش گاهي به مكتب ايراني مي‌لغزيد. در يك كلام حضورش در دولت، همه چيز، از سياست تا اخلاق، از منافع ملي تا محتواي مفاهيم را با چالش مواجه ساخت. 

۳- خرداد۹۲ اما آغاز پايان حضور افراط گرايي در درون دولت بود. قوه مجريه از دست افراطيون خارج شد. جناح بندي سياسي از اصولگرايي- اصلاح‌طلبي به سمت افراط‌گرايي- اعتدال‌گرايي ميل كرد. اصلاح‌طلبان با تصميمي تاريخي، نشان دادند كه منافع و مصالح ملي را بر منافع جناحي ترجيح مي‌دهند. قابليت دسترسي به قدرت توسط خردگرايان (ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتداليون) مرهون تصميم تاريخي اصلاح‌طلبان است.

 ۴- احمدي‌نژاد براي ورود به قدرت، اسبش را زين كرده بود كه با نهي رهبري مواجه شد. پيام توقف به فعاليت‌هاي انتخاباتي احمدي‌نژاد، سواي مباحث حقوقي آن، از منظر سياسي واجد اهميتي بنيادين و تاريخي است و این نشان از پايان ماجراجويي در عرصه سياسي داخلي است. استدلال رهبري در اين باره از آنجا حائز اهميت است كه ايشان، شكل‌گيري فضاي دوقطبي را براي كشور مضر مي‌دانند. نهي احمدي‌نژاد از طرفي مورد استقبال جريان اصولگرا قرار گرفت. اين تصميم را بايد بلوغ اصولگرايي ايراني در گذار به منطق اعتدال و مصالح عمومي كشور ارزيابي كرد. درباره اينكه چرا احمدي‌نژاد از حضور در انتخابات به عنوان كانديدا منع شد، دلايل آشكار و پنهان متعددي قابل طرح شدن است. فراتر از اينكه اين امر براي اصولگرايان تهديد يا فرصت است، كه البته مرور زمان آن را آفتابي خواهد كرد، عبور از احمدي‌نژاد و مضمون گفتماني‌اش، مي‌تواند گامي مثبت در عرصه سياسي ايران تلقي شود. اصولگرايان به ميزاني كه عبور از احمدي‌نژاد را مترادف با عبور از احمدي‌نژاديسم بپندارند، در مسير بلوغ و محتوايابي حركت كرده‌اند. در صورتي كه عبور از احمدي‌نژاد، صرفا تاكتيكي براي اجماع سازي بين اصولگرايان و به عنوان مقدمه‌اي براي مقابله با گفتمان اصلاح و اعتدال باشد، با تدابير هوشمندانه و پاتك به موقع خردگرايان منافع ملي‌محور، قابل خنثي سازي است. برای مقابله هوشمندانه با پیامدهای احتمالی اجماع اصول گرایان، دولت و اصلاح طلبان نیازمند همکاری و همراهی متقابل‌اند. لازم است اصلاح طلبان و حامیان دولت با پذیرش راهبری تیم رهبری خردگرایان ،آماده حرکت در ذیل اتحاد هاشمی،خاتمی،سیدحسن خمینی و سایر بزرگان اصلاح طلب باشند. از طرفی رهبران ائتلاف باید در دیالوگ با دولت تا دیر نشده،زمینه تغییرات در مدیریت ها و زدایش دولت از نامعتقدان و ناملتزمان به مشی دولت را فراهم آورند.شورمندی و ایجاد موج در بدنه اجتماع ،علاوه بر حل مشکلات معیشتی و عبور از رکود و تورم،نیازمند حرکت جامعه جنبشی با انگیزه است.دولتمردان و شخص رئیس جمهور در شکل دادن این شورمندی و استمرار منطق اعتدال و اصلاح،وظیفه ای تاریخی بر عهده دارنند.

منبع:آرمان
برچسب ها: احمدی‌نژاد
ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین