داوود سلیمانی معتقد است ایفای نقش صحیح احزاب در کشور، با توجه به انتظاری که از آنها میرود نیاز به عواملی دارد که یکی از آنها حمایت مالی دولت از احزاب بوده و دیگری ایجاد انتخاباتی مبتنی بر احزاب است. در نهایت این نقیصهها تنها به دست مجلس شورای اسلامی با تصویب قانونی اثرگذار و مطلوب رفع خواهد شد. در این راستا «آرمان امروز» با داوود سلیمانی فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
تا چه اندازه احزاب و گروههای سیاسی به خصوص دو جریان شاخص اصولگرایی و اصلاحطلبی در ایفای نقش خود موفق عمل کردهاند؟
با توجه به عدم وجود زمینههای شکلگیری حزب در بسترهای حقوقی و حقیقی و عدم وجود ساختارهای حقیقی برای پشتیبانی احزاب در کشور باید گفت ایفای نقش صحیح احزاب در کشور، با توجه به انتظاری که از آنها میرود نیاز به عواملی دارد و به نظر این عوامل بهطور کامل درکشور در رابطه با احزاب وجود ندارد. مثال ساده و روشن وضعیت احزاب در آلمان است. در آلمان رئیس مجلس عهدهدار مسئولیت پشتیبانی و حمایت از احزاب است اما در ایران از سوی دولت و یا حاکمیت احزاب پشتیبانی نمیشوند. بنابراین با توجه به نقصهای موجود احزابی در کشور روندی مطلوب طی میکنند که دارای تشکیلات منسجم هستند و این تشکیلات به نوبه خود سازوکارها، کنگره و نمایندههایی در سراسر کشور دارند.
سازو کار رفع نقصهای موجود و حمایت از احزاب از سمت دولت و حاکمیت چیست؟
راهکارهای حقوقی و حقیقی برای رفع مشکلات ساختاری احزاب در اختیار مجلس شورای اسلامی است، علاوه برآن در اختیار مجموعهای از نخبگان و نیروهای سیاسی است که با انتشار آگاهی در سطح عموم نخست میتوانند جایگاه تحزب را در سطح جامعه تقویت کنند و سپس در مورد تحزب، نقش و تاثیر آن در کشور اطلاعرسانی لازم از سوی این نیروها به جامعه صورت بگیرد. در حقیقت به این واقعیت باید پی برد که حزب تنها در توسعه سیاسی تاثیر ندارد بلکه نتیجه یک بعد از تحزب میتواند توسعه سیاسی باشد؛ بعد دیگر آن توسعه اقتصادی است. بهطور مثال تفکری وجود داشت مبنی بر این که اگر دولت به احزاب یارانه دهد از بیتالمال کم شده و به جیب احزاب سرازیر میشود. این تفکر صحیح نیست زیرا احزاب میتوانند در رقابتهای خود از پشتیبانی حاکمیت برخوردار باشند، همچنان که در آلمان در ازای یک رای، یک یورو توسط مجلس به احزاب پرداخته میشود. بنابراین حمایت مالی نسبت به احزاب سبب میشود جریانهای حزبی از وابستگی به بیگانگان، ثروتهای غیر مشروع و نماینده یک قطب اقتصادی دور بمانند. در حقیقت حمایت از احزاب موجب تقویت آنها میشود. حق عضویت احزاب کمک شایانی میتواند به ضعف موجود در ساختار حزبی داشته باشد. بنابراین باید در قوانین موجود نسبت به وضعیت احزاب تجدید نظر صورت بپذیرد. قوانینی باید در مجلس تصویب شود که نقش حزب را در توزیع قدرت با سایر ارکان حاکمیت تعریف کند. در یک کلام باید گفت قانون احزاب ایران لاغر بوده و باید آن را فربهتر ساخت.
آقای حجاریان قبلا اشاره کرده بودند که باید قوانینی تصویب شود که در انتخابات مردم به جای فرد به حزب رای دهند. آیا این قوانین و یا انتخابات حزب محور میتواند نقایص و موانع موجود بر سر راه احزاب را برطرف کند؟
بله، باید قوانینی در مجلس به تصویب برسد که در انتخابات به جای این که مردم به فرد رای دهند به برنامه حزب رای دهند و برنامه هر حزب معیاری برای دادن رای و عدم رای به آن حزب باشد و این مساله میتواند همان ضعف ساختاری موجود در میان احزاب را از بین ببرد. البته انتخابات حزبمحور در مجلس گذشته نیز مطرح شد اما متاسفانه نمایندهها در آن دوران اقدامی انجام ندادند. امید است که مجلس کنونی بتواند راهکارهای مناسبی برای رفع ساختار حقوقی احزاب و همچنین ساختار حقیقی آن ارائه دهد تا بدین وسیله بتوان شاهد رشد و توسعه بهتر احزاب بود.
اگر باز هم این مساله را بپذیریم که انتقاد حزبی و سیاسی نسبت به عملکرد دولت لازمه کار احزاب است، آیا شفافیت و مواضع انتقادی اصلاحطلبان نیست که همواره سبب شده نسبت به آنها حساسیتهایی از سوی نیروهای رقیب و مخالف به خصوص برخی از اصولگرایان وجود داشته باشد؟
عدهای از جریانهای سیاسی انتقاد ندارند و به نوعی نگاه سطحی نسبت به مسائل دارند که در حقیقت این شیوه با نگاه عقل گرایانه و خرد گرایانه در تضاد است. گرچه قصد ندارم بگویم که همه اصولگراها به نحوی نسبت به اصلاحطلبان اینگونه رفتار میکنند اما به هر حال دفاع از نظم موجود بسیار سادهتر است. افرادی که موافق وضع موجود هستند و حرکت به سمت آینده را بر نمیتابند به انواع مختلف میتوانند پیش پای اصلاحات سد ایجاد کنند. قطعا اصلاحات هم در مقابل برای اصلاح و برداشتن آن سد با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد. در برخی از امور هم موفق نخواهد شد که میتواند منجر به سرخوردگی و یاس جریانهایی باشد که دل به راه اصلاحطلبی بستهاند.
برخیها براین اعتقادند که اصلاحات نیاز به بازبینی از منظر تئوریک دارد. آیا این مساله از این دیدگاه بیان میشود که نگرش و مطالبات اصلاحطلبی خارج از قاعده موجود است؟
قوانین موجود نه تنها در تضاد با نگرش اصلاحطلبی نیست، بلکه همه مطالبات و خواستههای اصلاحات مبتنی بر قانون و عقلانیت است. افراد و اشخاص مخالف هم بهطور کل در ظاهر امر آن را قبول دارند اما با توجه به منافع خاص خود در عمل آن را ناديده ميگيرند. به عنوان نمونه اصلاحات به حقوق شهروندی و آزادیها اعتقاد دارد؛ موضوعی که در قانون اساسی بر آن تاکید شده است. اصلاحطلبان در عرصه سیاست داخلی به آزادی احزاب و گروهها معتقد هستند. اگرچه کسی آزادی گروهها و احزاب را رد نمیکند، اما منافع بعضي جناحها و احزاب اقتضا میکند که در عمل این مساله را مورد توجه قرار ندهند.
منبع: آرمان