مشارکت درسرنوشت هرملت از شاخصهای توسعه یافتگی هرجامعه به شمار میآید. به میزانی که جامعه درحق تعیین سرنوشت خود مشارکت داشته باشد درک صحیحی برای تغییر وتحول و استفاده از فرصتهای مناسب و کاهش تهدیدات دارد. طبیعتا یکی ازشاخصههای توسعه یافتگی مشارکتهای سازمان یافته است. مشارکتهای تودهای در هرجامعهای به اندازهای خوب است اما به میزانی که جامعه مدرن و پیشرفته میشود طبیعتا این امور نیز تخصصیتر میشود و طبعا هرکاری شکل تخصصی به خود بگیرد سازمان یافته پیش خواهد رفت. در ایران هم مشارکت تودهای از دیر باز وجود داشته است و قبل ازانقلاب و در پیروزی انقلاب، جنگ و انتخابات نقش بسزایی داشته است. اما گام دوم، مشارکت توسعه یافته است. مساله احزاب درقبل و بعد از انقلاب با مقداری تأخر انجام پذیرفته است. قبل از انقلاب احزابی بودند که در عرصههای سیاسی موثر بودند. مخصوصا درمقاطع قبل از نهضت ملی شدن نفت شاهد احزاب نسبتا قوی بودیم . بعد از سال ۳۲ احزاب ملی یا به حاشیه رانده شدند یا سرکوب شدند اما به هرحال بازی احزاب حکومتی شکل گرفت. بنابر این یک تاخر ۳۰،۴۰ ساله در قبل از انقلاب در تاریخ احزاب به وجود آمد و احزاب ملی یا در محاق بودند یا سرکوب شدند.
پس از انقلاب نیز بخشی از آن احزاب به فعالیت خود ادامه دادند هرچند با مشکلاتی روبهرو بودند و با نوع دیدگاهشان زیاد پایدار نماندند. حزب جمهوری اسلامی نیز که حزب فراگیر بود تنها در مقطعی توانست ادامه فعالیت دهد. احزاب دیگری نیز کما بیش فعالیت خود را شروع کردند و احزاب جدیدی شکل گرفتند اما تا به امروز با وجود تعدد احزاب جناحهای مختلف قوام لازم را پیدا نکردند.
گاهی اوقات برخی این مفهوم را مطرح میکنند که پس نباید به احزاب اتکا کرد به این دلیل که آن طور که باید و شاید نتوانستند بلوغ و قوام لازم را پیدا کنند و نگاه حزبی برجامعه سیاسی ما حاکم شود. این مساله را هم خود احزاب، هم بخشهای علمی دانشگاه که دراین علوم تحصیل میکنند مانند جامعهشناسیها، علوم سیاسیها، مورخان، روانشناسان و اصحاب اقتصاد از زوایای مختلف این بخش را بررسی مینمایند. خود حکومت نیز میتواند نقش مهمی در این بستر ایفا نماید و بنگرد که به چه دلایلی احزاب در ایران دچار ضعفهایی هستند و چگونه میتوان با آموزش، حمایت قانونی دولت و توجه رسانهها مخصوصا رسانه ملی، این تاخر توسعه سیاسی ایران را با احزاب قوی تداوم دهیم. امروز به لحاظ فهرست احزاب در وزارت کشور یک فهرست بلند بالایی را شاهد هستیم.
حتی آنهایی که شکل حزبی ندارند اما کارکرد حزبی دارند که حدود ۲۰۰ تشکل را شامل میشوند. این کثرت بدون زیرساخت، ظرفیت و مبانی معرفتی وتمرینی تشکیلاتی نشانگر این است که این کمیت یکی از آسیبهای جامعه ایران است. درکشورهای توسعه یافته شاهد احزاب مختلف هستیم اما تعداد معینی از احزاب جا افتاده نقش اصلی را بهعنوان دولت در سایه ایفا میکنند و در عین حال به شکل حرفهای کار توسعه را پیگیری مینمایند و تجارب را انباشت میکنند. وقتی دولت حزبی میرود و دولت حزبی دیگری میآید، دولت جدید کارخود را از صفر شروع نمی کند. بدین جهت این کثرت و ضعف ساختاری و کارکردی یکی از نقایص کل جامعه است.
در مجموعه اصلاحطلبان درگذشته احزاب ۱۸گانه وجود داشت که اخیرا چند حزب جدید نیزبه این مجموعه اضافه شده یا در حال اضافه شدن است. به دلیل نوع نگاهی که اصلاحطلبان به مشارکت حرفه ای دارند وتوجهی که به مردمسالاری علمی دارند، اصلاحطلبان میتوانند کمک کنند تا حداقل از میان این احزابی که وجود دارد تعداد ۷،۸ حزب فراگیر شود یا نقش حرفهای تر را با نیروهای کیفی تر و برنامههای مشخصتر به عنوان جریان سایه دولت داشته باشند، اما احزاب ۱۸ گانه اصلاحطلب که سابقه تاریخی دارند با وجود اختلاف نظرهایی که ممکن است در خط مشیهای خود داشته باشند به دلیل این که در برخی از احزاب اصلاحطلب نوعی همگرایی در ارتباط با مفاهیم اصلاحات ایجاد شده با هم هماهنگ هستند و یک شخصیت مردمی، موجه و فرهیخته موجب وحدت بین احزاب شده است. حوادث تلخ گذشته نشان داده که اصلاحطلبان هرچقدر بتوانند با وجود تنوع استراتژیک، به همنظری بیشتری با استفاده از اتاق فکرها و شورای سیاستگذاری به اجماع حداکثری در مباحث کلان خصوصا در بحث حضور در صحنه سیاست مجلس، ریاست جمهوری و... برسند نشان دهنده بلوغ سیاسی است و تا امروز نشان دادهاند که این نگاه در میان آنها وجود داشته است.
منبع: آرمان