سرویس اجتماعی خرداد: این روزها پس از انتخاب غیر منتظره دونالد تراپ به عنوان جهل و چهارمین رئیس جمهوری تاریخ ایالات متحده آمریکا، همگان در پی چند و چون و چرایی خلق این رویداد شگفت انگیز هستند.
به گزارش خرداد؛ اتفاق آنچنان شوک آور و غیر منتظره بوده که هنوز ساعاتی از انتخاب ترامپ نگذشته بود که رسانه ها و منتقدان این گزینش در پی علت یابی آن برآمدند و در این میان یکی از اصلی ترین متهمان اولیه، غول شبکه های اجتماعی یعنی فیس بوک عنوان می شود.
جریان اصلی رسانه ای آمریکا روی خوشی به دونالد ترامپ از خود نشان نداده و این کاندیدای مغضوب هر دو جریان اصلی آماج حملات آنان بود اما ترامپ همه معادلات را بر هم زده و به کاخ سفید رفت، حال سئوال اصلی این است که ترامپ چگونه و از چه دریچه ای توانسته آرای مردم رابه سمت و سوی خود جلب کند؟.
در رسانه های رسمی فیلترهای متعددی برای تایید صحت و سقم اخبار به کار گرفته شده و هر خبری ولو آنکه باب میل صاحبان رسانه و علیه رقیب سیاسی آنان باشد، اجازه انتشار نمی یابد از طرف دیگر وفق اصول حرفه ای رسانه های اصلی مجبور هستند که اخبار رقیب و نظرات مخالف خود را نیز انتشار دهند و اینگونه دایره گزینش مختبان افزایش می یابد اما...
در شبکه های اجتماعی چون فیس بوک برای جذب کاربران و صرف وقت بیش تر آنان در این شبکه ها، نیوز فید کاربران مملو از اخباری است که آنان تمایل به شنیدن اش دارند، اینگونه است که کاربر با موجی از اخبار مطلوب خود تحت بمباران خبری قرار می گیرد، اخباری که درستی و صحت و سقم آن مشخص نیست و می تواند جعلی باشد اما چون از سوی کاربران مورد تایید و دوستان مجازی انتشار می یابد، خوراک خبری اصلی می شود و تاثیر دو چندانی بر جای می گذارد.
در ماجرای انتخابات این دوره ریاست جمهوری آمریکا انتشار میلیون ها خبر که بسیاری از این خبرها در حد وسیعی انتشار یافته و گاه جعلی نیز بوده اند به زعم کارشناسان نقش تعیین کننده ای در انتخاب ترامپ داشته اند.
البته مارک زاکربرگ مالک فیس بوک این اتهامات را بی اساس دانسته و تاکید کرده است: « به شخصه معتقدم تاثیرگذاری تعداد محدودی از اخبار دروغین در فیسبوک بر انتخابات ریاستجمهوری، فکر کاملا اشتباهی است.»
حال باید منتظر ماند و دید در موج تحلیل های ثانویه که فارغ از فضای احساسی موجود است و نگاه آن کارشناسی تر، نقش شبکه های اجتماعی چون فیس بوک در برآمدن پدیده ای چون ترامپ چه نقش و جایگاهی خواهد یافت و آیا می توان مدعی بود که دوران تازه ای در فضای رسانه ای آغاز شده؟ یا از طرف دیگر برای مهار تبعات ناخوشایند و غیر قابل مهار شبکه های اجتماعی می توان راهکاری معقولانه و غیر انسدادی اندیشید؟.