counter create hit درد بی دردی مجاهدان شنبه!
۲۳ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۴
کد خبر: ۱۸۷۹۱۰

درد بی دردی مجاهدان شنبه!

حسام کریمی در یادداشت تحلیلی که برای خرداد فرستاده به موضوع فرصت طلبان سیاسی با نمایه اصلاح طلبی اشاره کرده که در پی می خوانید:
در غیاب یک تحزب ساختارمند و استخواندار که با تعاریف حداقلی از چارچوب های فعالیت سیاسی موجود در دنیا هم خوانی داشته باشد،و از رهگذراهمال دردناک نظریه پردازان جریانی که از نزدیک به دو دهه قبل،از دل مطالبه عمومی جامعه برای گذار به نوع جدید و مدرن تری از کنشگری سیاسی بیرون آمده بود و بزرگانش نام آن را اصلاح طلبی نامیدند(اما متاسفانه تعریف دقیق و شفاف و مدون و قانونمندی از آن ارائه ندادند)،بستر مناسبی برای بروز و ظهور گروه های بی  هویت و فرصت طلبی پیدا شد که در گرانیگاه های زمانی حساس توانستند ضربات جبران ناپذیری بر تن نحیف این طفل نورسیده وارد کنند.
این گروه‌های مفقود الریشه،به واسطه ماهیت وجودی پیچیده‌شان همواره به دنبال شرایط مناسب برای سنتز و جلوه‌گری در برهه‌های مختلف زمانی مکانی بوده‌اند و آسیب های دردناک اینان به جریان تغییرطلبانه جامعه،محدود به عمر دولت اصلاحات باقی نماند!
در گیر و دار روزهای پس از پیروزی خرداد92 که حاصل گزنیش عقلانی و جمعی طیف گسترده ای از دلسوزان نظام بود،نظاره‌گر شکل گیری جریان سیاسی نوینی گشتیم که از لابه لای جدل های سنتی محافظه کاران و اصلاح طلبان،سر بر آورده بودند و خود را پرچم دار سومی در کارزار سیاسی ایران، می پنداشتند.
نام خود را به گونه ای گذاردند تا کسی از آنان روی برنتابد و فرصتی را بیهوده از دست ندهند!هیچ سنخیت گفتاری کاملی با هیچ یک از اندیشه های سیاسی موجود نداشتند.از سبد رای اصلاح طلبان سهم می بردند و مجاهد شنبه گشتند.
آرام آرام به رشد و نمو در رگ و پی جامعه ی سیاسی کشور پرداختند.همانقدر دغدغه ی اجتماعی داشتند که آن اصلاح طلب نمایان فرصت طلب که از پس خرداد 92 عده ای شان،ندای فردای نو برای ایران و ایرانیان سر دادند و عده ای شان،امید را برای ایران و ایرانیان نوید می دادند!
آنها از فعالیت سیاسی ،تنها،وجه کسب قدرتش را آموخته بودند.تمامی این تیم‌ها و دسته‌جات بعضا چند نفره که متاسفانه امروز با برند اصلاح طلبی مشغول بازی سیاسی و زیست اقتصادی و دّرافشانی در فضای ژورنالیستی مطلوبِ رادیکال های جناح راست هستند،مستقیما بازتولید همان خلا معنایی است که هیچ گاه،هیچ کدام از تئوریسین های اصلی جبهه ی اصلاحات ،واقف به آن نشدند و بدین طریق به گسترش حیات شائبه برانگیز این جریان شناور،کمک شایانی کردند.
اما چرا باید در این برهه زمانی و در شرایط موجود سیاسی کشور که همه در التهاب سرانجام انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری دوازدهم به سر می‌برند،با تمام قوا به واکاوی سازمانی و جریانشناسی موشکافانه این دسته جات مجهول الساختار پرداخت؟!
اینان با ارتزاق از برند اصلاح طلبان و انباشت توشه ی خود از اعتبار شخصیت هایی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی یا رییس دولت اصلاحات و شیخ حسن روحانی،یک شبه به وجود آمدند و انقضای تاریخ مصرفشان زیاد دور نیست.جنس کنشگری‌ و موقعیت جایگیری این کنشگری‌ها،به شکل آزاردهنده ای نشان از بازی هدفمند در زمین رقیب دارد،آنهم رقیب زخم خورده‌ای که هنوز طعم تلخ وحدت رقیبان خود را در خرداد92 و اسفند94 فراموش نکرده است و کینه‌ای سیاه از آنروزها در دل نگه داشته است.
از طرفی رقیب این روزهای اصلاح طلبان و اعتدالیون اصولگرا هم به خوبی نشان داده است که تا روز موعود از هیچ تلاشی برای زمین زدن  حریف خود دریغ نمی‌کند.
یکی از حربه هایی که این رقیب عصبانی و مستاصل،بسیار بر رستگاری از مجرای آن حساب باز کرده  است و به حصول نتیجه از محل آن دل بسته اند،حضور همین دسته جات بی هویت و ریشه در باد انداخته ای است که از چندی پیش مجددا تحرکات مشکوک خود را برای ایجاد تفرقه در بین صفوف متحد و مستحکم اصلاح طلبان و اعتدالیون آغاز کرده اند.اینان که از بحران مقبولیت معناداری میان فعالان میدانی و نظری جبهه اصلاحات و اعتدال رنج می برند واز طرفی فاقد جایگاه مستقل و قابل اعتنا در جامعه می‌باشند،به دنبال تاثیرگذاری در روند کار شوراهای منتخب تصمیم گیریی هستند که زیر نظر بزرگان اصلاحات و عقلا و زعمای اعتدالیون مشغول به فعالیت شده است.
جریانی که خاستگاه نامعلوم اجتماعی آن،بی دردیِ،زجرآوری را در چهره شان جلوه گر می کند، و واکنش جدی و فوری دست اندر کاران و بزرگان اصلاحات را طلب می کند تا فاجعه ای دردناک تر از حادثه ی سوم تیر 84 پیشگیری شود.

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین