counter create hit جامعه شناسي دانشگاهي يا جامعه شناسي كارمندي
۰۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۹
کد خبر: ۱۸۸۴۹

جامعه شناسي دانشگاهي يا جامعه شناسي كارمندي

در توصيف ماهيت علوم اجتماعي چنين آورده مي شود؛ علمي است كه به نقدي مطلع تكيه زده و قادر به تبيين مسائل جامعه به دور از احساسات سياسي است، در عين حال كه مي تواند از ساحت جامعه افسانه زدايي و اسطوره زدايي كند.

با چنين تصويري از ماهيت علوم اجتماعي، برخي از تحليلگران بر اين باورند كه ما فاقد جامعه شناسي اي ريشه دار در ايران هستيم و بر اين نكته تاكيد مي گذارند كه بي حاصلي توليدات دانشگاهي جامعه شناسي، به توليد يك جامعه شناسي خنثي و محافظه كار و به اصطلاح «كارمندي» منتهي شده كه توانا به واكاوي، تبيين و توصيف مسائل امروز جامعه ما نيست.
    با مرور تاريخ جامعه شناسي ايران، سه رويكرد را مي توان از يكديگر بازشناخت: يك رويكرد جامعه شناسي اي بود كه خاستگاه حزبي داشت و عمدتاً هم از طريق حزب توده وارد ايران شد. دوم، رويكردي بود كه از فعاليت هاي چريكي دهه 50 وارد علوم اجتماعي ايران شد و به نوعي «جامعه شناسي آرمان گرايانه» شناخته مي شد. گرايش سومي كه در اين سير تاريخي با آن مواجه مي شويم، جامعه شناسي آماري است.
    اگرچه هر سه اين گرايش ها در تاريخي كه پشت سر گذاشتند، بر غناي جامعه شناسي به لحاظ مفهومي و نظري افزودند، اما در نهايت ما را به جامعه شناسي اي رهنمون نكردند كه بتواند در عين اين كه بومي است، مسائل جامعه را واكاوي كند و در حالي كه بر نقدي مطلع استوار شده، قدرت را در جامعه ايران واكاوي کرده و به دور از درغلتيدن در كلي گويي ها، نظريه پردازي واقع گرايانه داشته باشد.
    با چنين پيشينه اي، ديگر نمي توان بر نظر كساني كه معتقدند «جامعه شناسي علمي» در ايران چندان شانس حضور پررنگ و متاثر نداشته، خط بطلان كشيد. مدعيان يكي از دلايلي كه براي ستروني جامعه شناسي دانشگاهي در ايران اقامه مي كنند، جامعه شناسي اي بود كه تحت تاثير خوانشي ناقص و ناتمام از نوعي جامعه شناسي امريكايي در محافل دانشگاهي ما رشد يافته بود كه تحليلگران علوم اجتماعي از آن با عنوان «جنون كمي گرايي» ياد مي كنند. جامعه شناسي كه به جاي اين كه افق گشاي مسائل جامعه ايران شود، خود در اعداد و ارقام و آمار گرفتار آمده بود. اما كاش همين «كمي گرايي» در ايران اجرايي درست داشت كه اگر داشت اكنون در نمودار جامعه شناسي جهان جاي ديگري ايستاده بوديم، چرا كه نه فهميديمش، نه كاربردش را دانستيم و نه درست اجرايش كرديم، همچون بسياري از مكاتب ديگر جامعه شناسي غربي كه بي تناسب با جامعه ما سعي در اجرايش داشتيم.
    بي شك همه اين ها و بسياري علل ديگر بستري شد تا جامعه شناسي دانشگاهي ما به حالي درآيد كه اگر آن را «جامعه شناسي كارمندي» بخوانيم، گزاف نگفته ايم؛ جامعه شناسي اي كه تا رسيدن به قدرت تبيين و تحليل مسائل ملي، سرزميني و اجتماعي ما فاصله بس بسيار دارد.

منبع: ایران

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین