counter create hit پایان ابر رهبران رنگی/ اسطوره ای که دست خالی مرد
۰۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۴
کد خبر: ۱۸۹۷۰۳
کاسترو از رویا تا کابوس

پایان ابر رهبران رنگی/ اسطوره ای که دست خالی مرد

شاید گویا ترین تیتر برای مرگ او همین سه کلمه صاف و ساده باشد« فیدل کاسترو مرد»
سرویس سیاسی خرداد: شاید گویا ترین تیتر برای مرگ او همین سه کلمه صاف و ساده باشد« فیدل کاسترو مرد» 

به گزارش خرداد؛ انقلابی بزرگ، اسطوره چپ ها برای تمام دوران ها، مردی از نسل چریک های پر جوش و خروش، رهبر پر جلال و جبروت انقلاب کوبا؛ ژنرال پا برهنه ها، چهره فتو ژنیک هیپی‌ها در دهه 60 و70، سوژه فیلم های سیاسی - تخیلی هالیوود؛ که هوادارانش او را بر عرش برده و منتقدانش سال ها لعن و نفرینش کرده و می کنند به هنگامه ای چشم از جهان فرو بست که دنیا با آنچه او می پنداشت و  برایش حنجره ها درید؛ فاصله ای از زمین تا آسمان داشت حتی در هاوانای دوست داشتنی اش. 

از میان رهبران اسطوره ای دهه های میانی و پایانی سده بیستم تنها او مانده بود با جانی خسته اما هنوز ایستاده، او سال ها با امپریالیسم جنگید؛ کوبا را سر و شکل دیگری داد و ده ها حیاط خلوت را جهنم یانکی ها  کرد، اگر دنیا در ابتدای دهه نود شاهد اضمحلال بلوک شرق و پایان رویای خوش عدالت و برابری چپ های پر مدعا بود، او هنوز خود را رهبر انقلاب سوسیالیستی کوبا می خواند و می دانست و حتی تا همین روزهای آخر هم کسی از او خلاف این نشنید، او اگر هم می خواست نمی توانست؛ راهی را رفته بود که مسیر بازگشت نداشت؛ او مثل صدام و قذافی تا گلوله آخر  هم می ایستاد اما خوش اقبال بود و محبوب که کارش به اینجاها نکشید، هر چه آمریکایی ها سال های سال خواستند او را از فره بیاندازند نشد که نشد، ملت فقر در کنار فیدل کاریزماتیک را به بهشت میامی منتقدان پر زرق و برق ترجیح می دادند.  

سرزمین توتون و تنباکو و نیشکر اکنون در سوگ رهبری نشسته که همانند همه چهره های مطرح تاریخ سیاسی منتقدان و موافقان فراوان دارد، کاسترو با آن سیگار برگ معروف و آن تسویه های ابتدای انقلاب بی گمان رهبری دموکراتیک و آزادی خواه نبود اما مردمدار و محبوب ماند با همه فراز و نشیب های که دنیای پیرامونی را دچار تغییر و تحولات عدیده کرد اما او مرد تغییر نبود، کاستروی اسطوره ای البته نمی توانست تغییر کند وگرنه کاشسترو نمی شد و نمی ماند.؛ او مانند همه مردان بزرگ ورهبران سیاسی اشتباهات بزرگ وکامیابی های خیره کننده ای هم داشت. 

برای مرگ کاسترو می شد تیترهای پر طمطراق نوشت؛ کلمات پر طنین رج و ردیف کرد اما مرگ کاسترو یک تیتر بیش تر ندارد « فیدل کاسترو مرد» او خدا ناباور بود پس نمی شود او را به بهشت موعد یا جهنم حوالت کرد و در رثای سجایای اخلاقیش داد سخن داد؛ او رهبری بزرگ بود که دیگر رهبر نبود و حتی رئیس جمهور، او نزدیک به یک دهه بود که به گوشه قاب تصاویر و مخلیه هواخواهان نقل مکان کرده بود؛ 

کوبای او یک راهبرد و یک مانیفست داشت؛ مبارزه با امپریالیسم اما وقتی که کاسترو دیده از جهان فرو بست آن کوبا دیگر موجودیت نداشت وقتی دشمن شماره یک بیخ گوش کاسترو سفارت راه انداخته و پرچم به اهتزاز درآورده بود و برادر آغوش به سوی رئیس جمهورش گشوده بود.

کاسترو مرد از بس که جان نداشت و البته جبروت و جلال؛ مردی که روزگاری دنیا را مدهوش و حیران آن تندیس مبارزه و مقاومت می کرد با آن دست های به رقص آمده در آسمان و نگاه نافذ و صدای پر طنینش؛

او وقتی که مرد تنها یک خاطره خوش بود برای پیرمردهای کافه های هاوانا و عشاق جوانی که هنوز چپ گرایی را نماد روشنفکری می دانند و هیچ به یاد ندارند یا از اساس نمی دانند که کاسترو و آن سیگار معروفش سال ها کابوسی بودند برای بسیاری از مردمان جهان آنها که دیده و بسیاری که شنیده بودند. 

حالا او نیست و تاریخ کاسترو را قضاوت خواهد کرد همانگونه که همه ما را والبته او خود گفته است:« تاریخ من را تبرئه خواهد کرد»   



   
ارسال نظرات
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۷:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۹
۰
۰
جزیره داره در کوبا سر چ کنید خواهید دید
پربحث ترین عناوین