سرویس سیاسی خرداد: محمد کیانوش راد نماینده دوره ششم مجلس از زمره چهره های فعال اردوگاه اصلاحات طی سال های اخیر نیز بوده و کنج عافیت نجسته است.
به گزارش خرداد؛ او اکنون نیز از دولت میخواهد که تسلیم فشارهای داخلی در موضوع تمدید قانون داماتو نشده و تصمیمات و اظهار نظرهای عجولانه و شتاب زده نداشته باشد.کیانوش راد گفت و گوی مشروحی با روزنامه آرمان امروز داشته و در خصوص عملکردهای دولت، مجلس دهم و سیاست های مطلوبی که باید طی چند ماه آینده در دستور کار دولت تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری باشد، سخن گفته که در پی می خوانید:
بسياري معتقدند مهمترين دستاورد دولت در سياست خارجي دستيابي به برجام است. در چند روز گذشته تمديد تحريمهاي داماتو از سوي آمریکا اين فرصت را به مخالفان روحاني داده تا با فرياد نقض برجام به نوعي دستاورد دولت او را هيچ به حساب بياورند. ارزيابي شما چيست؟
اولا همان زماني كه برجام به نتيجه نهايي رسيد يك اقدام مشترك متقابل را براي طرفهاي شركتكننده به وجود آورد، برجام امكان متقابل را براي طرفهاي امضاكننده پيشبيني كرده است كه در صورت نقض آن طرف مقابل هم داراي چنين حقي خواهد. درنتيجه اگر چنين اقدامي با امضاي رياستجمهوري آمريكا و در مرحلهاي مهمتر عدم توقف اجرايي شدن چنين قانوني صورت بگيرد اين امكان براي ايران و دولت روحاني هم وجود دارد كه دست به اقدام متقابل بزند. به هر حال اين موضوع از ابتدا پيشبيني شده است. در وهله دوم مردم ميدانند كه روحاني تلاش مجدانه خود را براي عبور از بحران هستهاي ايران در مذاكرات با ۱+۵ انجام داده است و با نهايت تلاش توانسته است توافقی را به امضا برساند كه گروهي از كارشناسان روابط بينالملل آن را در ۵۰ سال اخير بيبديل ميدانند. وقتي مجموعهاي از كشورها همزمان در سازمان ملل سندي را به امضا ميرسانند نشان از يك توافق محكم چندجانبه است و اين كار بدون ترديد تلاش دولت روحاني بود. در واقع حتي اگر برجام به نتيجه نميرسيد هم مردم به عزم و تلاش روحاني براي حركت به سمت تنشزدايي و اصلاح كشور باور داشتند. حتي اگر آمريكاييها به تمامي مفاد برجام پشت پا بزنند كه چنين امري بعيد به نظر ميرسد. در آن صورت هم وجود يك دولت ميانهرو در ايران باز هم تنها انتخابي است كه ايران را از مضرات اقدامات غرب نسبت به ايران دور ميكند. اينكه ترامپ بر سر كار آمده است و احيانا مواضع تندتري عليه ايران خواهد داشت دليل موجهي نيست كه منافع جمهوري اسلامي در اين باشد كه مواضع تند و خارج از چهارچوب روابط بينالملل انجام دهد. ايران همچنان نياز به شخصيتهایی چون روحاني دارد كه در نظام بينالملل شعارهايي از جنس تنشزدايي داشته باشد. اگرچه جناح مقابل و دلواپسان راضي به پيشرفت روحاني در اين جهت نيستند و عرصه تبليغاتي را به صورتي غيرمنصفانه عليه روحاني تنگ ميكنند اما به نظر من نخبگان سياسي و اجتماعي بايد با توضيح روشن عواقب عبور از روحاني مردم را با شيوههاي تبليغاتي رقيب آشنا بكنند و همچنين بايد گفت دولت نبايد نسبت به تبليغات طرف مقابل با موضع انفعالي برخورد كند و بايد تلاش كند در داخل ممانعت از شكستن فضاي اعتدالي را دنبال كند. در مجموع سياستهاي دولت منطبق بر منافع ملي ايران ارزيابي ميشود.
در برخورد با تمديد داماتو ما شاهد بوديم برخي صحبتها در تيم دولت ناهماهنگ بود، گفته شد تمديد نقض برجام است يا اينكه اجراي آن نقض برجام است و در آخر اينكه اجرايي هم شود اثري ندارد.
به نظر من اين همان نكتهاي است كه اشاره شد. دولت نبايد به دليل برخي فشارها در موضوع تمديد قانون داماتو دچار انفعال شود و براي نشان دادن حقانيت خودش سخناني را به صورت ناهماهنگ با دیگران مطرح كند. به هر حال خطر نهايي نقض برجام از سوي آمريكا در وهله اول مواجه شدن اين كشور با همپيمانان خود از جمله اتحاديه اروپا است. همانطور كه گفته شد امكان اقدام متقابل براي ايران وجود دارد، پس بايد دولت دقيق و كارشناسانه موضوعات را بررسي كند و با قوانين اينچنينی چون داماتو روبهرو شود.
اگرچه مخالفان تلاش ميكنند مردم را با طرح موارد اينچنينی از دولت روحاني نااميد كنند، اما به نظر شما روحاني بايد چگونه خود را براي جذب آرای مردم در انتخابات ۹۶ آماده كند تا اين نوع تخريبها بر راي او تاثيرگذار نباشد؟
دولت در ماههاي آتي بايد توجه بيشتر به طبقه پايين جامعه به لحاظ اقتصادي داشته باشد. تيم دولت بايد تلاش كند نوعي اميدواري را در ميان اين قشر از مردم به لحاظ اقتصادي به وجود بياورد. به هر حال دولت سياستهاي انقباضي را در اقتصاد در سه سال گذشته در پيش گرفته است كه بخشي از آن به دليل تحريمهاي گستردهاي بود كه عليه ايران اجرا ميشد و بخشي از آن به دليل افت شديد قيمت نفت در بازارهاي جهاني بود و به همين دليل شانس انجام سياستهاي انبساطي از دولت گرفته شده است. با اين حال دولت بايد تمهيداتي را درنظر بگيرد تا با فعال شدن بنگاههاي اقتصادي و ايجاد تحرك و پويايي در بخش خصوصي بتواند فضاي اقتصادي جامعه را تا حدودي متحول كند، بهويژه تلاش براي افزايش قدرت خريد مردم بايد درنظر گرفته شود. اميدواريم دولت در ماههاي آتي با هوشمندي نسبت به برخي از مشكلاتي كه در سطح جامعه وجود دارد با تدوين برخي برنامههاي مشخص نسبت به رفع برخي دغدغههاي مردم اقدام كند.
موضوع معيشت مردم همواره مورد تاكيد اصولگرايان بوده است و آنها ادعا ميكنند رشد اقتصادي و كاهش تورمي كه روحاني از آن ميگويد هيچ تغيير در زندگي روزانه مردم ايجاد نكرده است و به همين دليل مردم از روحاني نااميد شدهاند، اين نگاه جناح مخالف را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اصولگرايان ميتوانند در تخريب روحاني نقش داشته باشند، اما بايد توجه كرد هشت سال حضور احمدينژاد در قدرت در واقع هشت سال دولت اصولگرايان بوده است و افزايش نرخ دلار و ارز و افزايش سرسامآور نرخ تورم در دوره قبل اتفاق افتاد و اين موارد چيزي نيست كه مردم به سادگي آن را فراموش كرده باشند. افزايش بسيار بالاي قيمت نفت در دوره دولت قبل امكان ريخت و پاشهاي بسياري را به وجود آورد و البته نتيجه چيزي جز اتلاف سرمايههاي كشور نبوده است و دولت روحانی توانسته تا حد زيادي به وضعيت اقتصادي سر و سامان بدهد، اما دولت بايد جهتگيري خود را به طبقات محروم بيش از گذشته داشته باشد. به هر حال خالي بودن دست مردم ميتواند به عنوان يك عامل منفي براي دولت روحاني تلقي بشود.
اما هرچه بيشتر به انتخابات نزديك ميشويم افراد مختلف از جناح اصولگرايان در سخنرانيهاي خود ارتباط با احمدينژاد را تكذيب ميكنند و به گونهاي ميخواهند القا كنند مسئوليتي در اقدامات دولتهای نهم و دهم نداشتهاند، اين واكنش از سوي آنها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
فرار اصولگرايان از برچسب احمدينژاد بيش از آنكه موجب شود توجه مردم به آنها افزايش يابد، فايدهای برای احياي جريان اصولگرايي دارد. به هرحال اصولگرايان در جامعه ايران داراي مفروضات، اصول، آرمانها و برنامههايي هستند و مردم احمدينژاد را به عنوان نسخهاي از اصولگرايان ميشناسند كه با سوءمدیریت کشور را اداره كرده است. اصولگرايان در وهله اول بايد بازسازي عنوان اصولگرايي را در پيش بگيرند و تلاش كنند تمايز گفتار و رفتار خود با احمدينژاد را نشان دهند.
بعد از منتفي شدن حضور احمدينژاد در انتخابات ۹۶ واكنشهاي مختلفي از سوي اصولگرايان را شاهد بوديم، برخي از اصولگرايان ميگويند اين نهي حضور به نفع آنها شده است.
آمدن يا نيامدن احمدينژاد مساله اصلي نبوده و نيست. مساله اصلي بياعتماي مردم به نوع نگاه اصولگرايان در اداره امور كشور است و بياعتمادي گستردهاي كه مردم به بسياري از مسئولان پيدا كردهاند و آنها بايد در جهت ترميم اين بياعتمادي مردم تلاش كنند. مردم شاهد بودند كه در دوره احمدينژاد برخلاف تمام شعارهاي پاكدستي و سلامت بوروكراسي و نظام اداري كه داده ميشد در همه موارد ما شاهد اضمحلال ديوانسالاري اداري بودهايم. به اين ترتيب بيش از هرچيز اصولگرايان نياز به صادقانه سخن گفتن دارند تا از برنامههاي واقعي خود بگويند. اگرچه اصولگرايان توانستند با تخريب رقبايي همچون اصلاحطلبان بعضا جايگاهي براي خود حفظ كنند اما واقعيت اين است كه در يك ارزيابي مردم وقتي دوره دولت اصلاحات را با احمدينژاد مقايسه ميكنند پاكدستي را در اين قياس به خوبي ميبينند. نظام شايستهسالار تا حد قابل توجهی مورد عمل دولت اصلاحات بود. نميخواهم بگويم دولتهاي مختلف داراي نقص و كاستي نبودهاند اما در مقايسه با احمدينژاد چه از جنبه رشد بزههاي اجتماعي و چه از بابت رشد اختلاس قابل قياس نيستند. مردم شاهد هستند در دوره اصلاحات از آرامش بيشتري در مسائل اقتصادي سياسي و فرهنگي اجتماعي برخوردار بودند، اين درحالي است كه در اوايل دولت اصلاحات شاهد كاهش شديد قيمت نفت بوديم. به همين دلايل محبوبيت آن دوران همچنان باقي است و شخص رئيس دولت اصلاحات ميتواند نقش تعيينكنندهاي در فضاي سياسي كشور داشته باشد.
اينكه اصولگرايان همچنان در انتخاب نامزد نهايي خود در انتخابات ۹۶ ترديد دارند، آيا نشان از آشفته بازار در اين جناح است يا اين تاكتيك آنهاست که روز آخر كانديداي خود را انتخاب كنند؟
جناح اصولگرا تنها نامزدي كه ميتواند معرفي كند تا از مقبوليت بهتري برخوردار باشد قاليباف است و اين گروه جز قاليباف كانديداي قابل توجهي را ندارد كه بخواهد بر سر آن به اجماع برسد. درواقع اگر قاليباف را با ارفاق بسيار در گروه اصولگرايان قبول كرد تنها فرد قابل معرفي از سوي آنهاست.
با اين وجود یكي از مواردي كه اصولگرايان روي آن تاكيد دارند موضوع تكدورهاي شدن دولت روحاني است، با اين وضعيت كه آنها دارند با چه پشتوانهاي از اين موضوع سخن ميگويند؟
اين روشن است كه جناح رقيب مجبور است با تبليغات سلبي به تخريب روحاني مبادرت كند و اين مساله در عالم سياست چندان ناشناخته نيست. با اين حال اگر شرايط به گونهاي متعارف و مبتني بر آزادي و عدالت يكسان در تبليغات و حضور كانديداها باشد تصور نميكنم روحاني رقيبي جدي و اساسي داشته باشد. بايد توجه داشت اتاق فكر جناح مخالف اصلاحطلبان و اعتدال از اينكه روحاني دوباره به قدرت برسد خشنود نيست و همه تلاشهاي رسمي و غير رسمي خود را با تشكلهاي گوناگوني كه دارند براي به زمين زدن آقاي روحاني به كار خواهند گرفت و حتي سعي خواهند نمود از پروژه نخ نماي رقيب تراشي از درون جبهه اصلاحطلبان استفاده كنند، اما تصور ميكنم مجموعه عقلای اصلاحات با تقدم دادن منافع ملي بر منافع حزبي و گروهي از روحاني حمايت ميكنند.
از ابتداي تشكيل مجلس دهم گفته شد اين مجلس ميتواند به پيشبرد اهداف دولت كمك كند. نقش مجلس در كمك به دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
مجلس دهم با راي اعتماد به سه وزير پيشنهادي روحاني دفاع تمام قد خود را از دولت نشان داد اما يك موضوع ديگر كه مجلس ميتواند به برنامههاي دولت كمك كند در مباحث محلي است. به عنوان يك مورد مساله آب به نوعي به رويارويي كلامي برخي استانها منجر شده است. بايد توجه نمود كه نمايندگان فارغ از خط و جناح سياسي به دليل الزامات مجلس روبهروي دولت صف آرايي ميكنند. از سوي ديگر غير فعال بودن فراكسيون اميد در مجلس ميتواند حركتهاي فردي را افزايش دهد. از طرف ديگر به عنوان مثال باز هم ميتوان به شكلگيري فراكسيونهاي با عنوانهاي قوميتي نام برد كه ميتواند عاملي واگرا در سطح ملي باشد. اگر فراكسيونهاي مجلس بر مبناي جهتگيريهاي سياسي شكل بگيرند و جناحهاي سياسي در پيگيري مطالبات محلي راهگشا باشند از ايجاد فراكسيونهاي قومي كه ميتواند بر موج احساسات و تصميمات غيرعلمي دامن بزند، جلوگيري ميشود. فراكسيون اميد بايد فعالتر باشد و با ساماندهي نمايندگان در موضوعات محلي هم نقشي فعالتر ايفا نمايد. فعال شدن مجلس و دولت براي تعامل ميتواند بسیاری از مشكلات را كاهش دهد.