counter create hit دست بازيگران زن بسته است
۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۰
کد خبر: ۱۹۳۵۹
مريم اميرجلالي، بازيگر سريال هاي كمدي تلويزيون

دست بازيگران زن بسته است

براي مخاطبان تلويزيون بخصوص آنهايي که سريال هاي طنز را دنبال مي کنند چهره آشنايي است. هرچند در بيشتر نقش هايش گاهي عصباني مي شود و داد و بيداد راه مي اندازد.

  مريم اميرجلالي بازيگري است که اگرچه خيلي دير وارد اين عرصه شده، اما طي اين سال ها توانسته جايگاه خودش را ميان مخاطبان تلويزيون باز کند، از کارهاي به ياد ماندني اين هنرمند مي توان به سريال هاي خانه به دوش، هتل، ترش و شيرين و... اشاره کرد.
   
    بهتر است با اين پرسش مصاحبه را آغاز کنيم که چگونه وارد عرصه بازيگري شديد؟ برايمان بگوييد قبل از اين که وارد دنياي بازيگري شويد چه مي کرديد؟
    من اصلاآدمي نبودم که بخواهم وارد دنياي بازيگري شوم و هيچ وقت هم جزو دغدغه هايم نبود. من کارمند وزارت بازرگاني بودم و حدود 18 سال هم در آنجا کار کردم و بعد از انقلاب هم در انتشارات خوارزمي مشغول کار شدم و سال 78 هم بازنشسته شدم.
   
    پس با اين حساب با دنياي بازيگري خيلي فاصله داشتيد؟
    بله همين طور است. من در گذشته بيشتر در زمينه موسيقي و آواز فعاليت مي کردم. حدود پنج سال شاگرد خانم پريسا بودم حتي در آن روزها هم فکر نمي کردم که روزي خواننده شوم و فقط به کلاس هاي مختلف موسيقي مي رفتم تا سواد موسيقايي ام بالابرود.
    دوست داشتم وقتي موسيقي اي را مي شنوم بدانم که در چه دستگاهي نواخته شده است يا چه نقاط ضعف و قوتي دارد. هيچ وقت هم مايل نبودم براي کسي آواز بخوانم بخصوص در جمع. چون هدفم اين بود که دانش خودم را در زمينه موسيقي افزايش دهم.
   
    پس با اين حساب مي شود گفت صدايتان را زودتر از استعداد بازيگري تان کشف کرده ايد؟
    بله. دقيقا همين طور است. يادم است در دوران دبستان وقتي فرصتي پيش مي آمد بچه هاي کلاس دورم جمع مي شدند و من برايشان آواز مي خواندم.
   
    يادتان هست بيشتر چه ترانه ها يا اشعاري را مي خوانديد؟
    بله. بيشتر از ترانه هاي خانم دلکش مي خواندم.
   
    شما قبل از بازي در سريال خانه به دوش و ترش و شيرين در سريال هايي مانند داستان يک شهر (اصغر فرهادي) و پشت کنکوري ها (پريسا بخت آور) بازي کرده بوديد، اما با بازي در سريال هاي رضا عطاران بين مردم به شهرت رسيديد و مردم شما را با اين آثار به ياد مي آورند، به نظر خودتان چرا آثار طنز بيشتر بين مردم محبوبيت يافت؟
    به نظر من سريال هاي خانه به دوش و ترش و شيرين موفقيت شان را مديون فيلمنامه هاي خوبي هستند که برايشان نوشته شده بود. خانه به دوش قصه فوق العاده خوبي داشت و مي شود گفت از دل خود مردم بيرون آمده بود و براي همين شخصيت هاي اين سريال براي مردم آشنا بودند. البته من وقتي در سريال هتل هم بازي کردم بين مردم معروف شدم، اما چون نقش کوتاه بود در ذهن مردم نماند.
   
    به نظر شما حضور رضا عطاران به عنوان کارگردان چقدر روي موفقيت اين سريال ها تاثير داشت؟
    بگذاريد مساله اي را صادقانه عنوان کنم. به نظر من خود رضا عطاران هم قبل از خانه به دوش چندان معروف نبود و پس از اين سريال و کارهاي بعدي اش بين مردم محبوب شد. مثلاعطاران قبل از خانه به دوش، سريال کوچه اقاقيا را کار کرده بود که خب اين سريال موفقيت خانه به دوش را نداشت و چندان مطرح نشد.
   
    بعد از سريال هتل، چرا ديگر با خانم برومند کار نکرديد؟ شما آن سال ها در چند کار با ايشان همکاري کرديد.
    اولين کاري که با ايشان انجام دادم بازي در سريال خودروي تهران 11 بود، اما انگار در سال هاي بعد چندان بخت با من يار نبود و ايشان هم ديگر اگر کاري داشتند از من دعوت نکردند.
   
    اولين کسي که به شما گفت مي توانيد بازيگر باشيد و به قول معروف دست شما را گرفت، چه کسي بود؟
    آقاي بهمن زرين پور. من با خواهر خانم ايشان، يعني خواهر مينا جعفرزاده در اداره همکار و دوست صميمي بودم. يادم است در اين سال ها آقاي زرين پور سريال «زير گنبد کبود» را مي ساختند و اتفاقا در منزل يکي از اقوام هم سريال را تصويربرداري مي کردند. در آن زمان آقاي نصيريان هم بسيار اصرار داشتند که من بازي کنم و مي گفتند من مطمئن هستم که تو استعداد بازيگري داري. تا اين که يک روز آقاي زرين پور مرا براي ناهار دعوت کردند و ناهار خوردن همانا و بازي کردن مقابل دوربين همان.
   
    اولين باري که مقابل دوربين رفتيد، چه حسي داشتيد؟ حتما حسابي ترسيده بوديد. چون به هر حال هيچ تجربه اي در اين زمينه نداشتيد؟
    خير. اتفاقا برعکس. پس از دو بار روخواني متن مقابل دوربين رفتم و بدون هيچ مشکلي پلان را گرفتيم طوري که پس از پايان پلان همه عوامل برايم دست زدند. خدا را شکر هميشه و در هر زمينه سعي کرده ام کارم را درست انجام دهم و دوست دارم در زندگي تجربه هاي خوب و متفاوتي را به دست آورم. براي همين هميشه سعي مي کنم اعتماد به نفسم را حفظ کنم.
   
    پس از پايان تصويربرداري سريال، آن سکانس را در تلويزيون ديديد؟
    بله. اتفاقا خيلي هم راضي بودم.
   
    وقتي خودتان را براي اولين بار در قاب تلويزيون ديديد چه حسي داشتيد؟
    خيلي حس عجيب و غريبي نبود. فقط برايم تازگي داشت.
   
    برخي بازيگران تمايل چنداني ندارند که آثار خود را تماشا کنند. آيا شما هم چنين روحيه اي داريد؟
    خير دوست دارم کارهايم را حتما دنبال کنم تا با نقاط ضعف و قوتم آشنا شوم. البته خيلي از بازيگران هستند که دوست ندارند با تصوير خودشان روبه رو شوند، اما به نظر من اين کار چندان درست نيست.
   
    با نقش هايتان چطور برخورد مي کنيد؟ در واقع مي خواهم بدانم چگونه به آنها نزديک مي شويد؟
    من هميشه سعي مي کنم نقش هايم را زندگي کنم ضمن اين که هيچ گاه هم مثل فيلمنامه ديالوگ هايم را نمي گويم. دوست دارم بداهه گويي هم در کارم باشد تا نقش زنده تر و پوياتر به نظر برسد. به هر حال راحتي در اجراي نقش را هميشه دوست داشته و انجام داده ام.
   
    همان طور که خودتان هم اشاره کرديد در سال هاي نه چندان دور سريال هاي طنز موفقي را در تلويزيون شاهد بوديم. فکر مي کنيد چرا در اين سال ها ديگر مانند آن سريال تکرار نشد؟
    چون متاسفانه آدم هاي کم تجربه اي وارد اين عرصه شدند و از طرف ديگر فيلمنامه خوب بسيار کم است. مثلاخود من خيلي سريال ها را براي تماشا انتخاب مي کنم، اما بعد از ديدن چند قسمت، ديگر تمايل به پيگيري آنها ندارم.
    به اين دليل که قصه آنها برايم جذاب نيست. خب مردم هم خيلي خوب متوجه اين گونه مسائل مي شوند. مردم بيشتر کارهايي را دوست دارند که بتوانند با آن همذات پنداري کنند. مي خواهم از مسئولان تلويزيون درخواست کنم که سليقه اي و رابطه اي عمل نکنند، چون رابطه داشتن صرف هم اکنون باعث بروز خيلي از مشکلات و مسائل شده است، چرا نبايد ديگر کارهايي مثل هزاردستان، سلطان و شبان، روزگار غريب و... در تلويزيون توليد و پخش شود؟ البته ناگفته نماند که اين تخريب در سينما هم اتفاق افتاده است. مثلاچند سال قبل فيلم هايي مثل باشو غريبه اي کوچک، رنگ خدا، بچه هاي آسمان، اجاره نشين ها و... در سينما توليد مي شد، اما الان سينما هم وضع خوبي ندارد. حتي فيلم هاي کمدي هم به درجه پاييني سقوط کرده است. بنابراين از مسئولان مي خواهم کمي در انتخاب کارها و بخصوص فيلمنامه ها دقت بيشتري داشته باشند.
   
    بازي در آثار طنز بخصوص براي خانم ها چندان کار راحتي نيست، چون خيلي دستشان باز نيست. در اين سال ها چطور با اين محدوديت کنار آمديد؟
    من بازي خودم را مي کنم و هرگز ادا درنمي آورم، چون نمي خواهم مخاطب را گول بزنم. به هر حال درست است که دست بازيگران زن در کارهاي بخصوص طنز بسته است، اما مي توان با استفاده از تکنيک هاي بازيگري يک کار خوب ارائه داد.
   
    دوست داريد مخاطب با کدام وجه از بازي شما درگير شود؟
    خوشبختانه تا امروز مخاطبم هميشه با نقش هاي من همذات پنداري کرده است. من دوست دارم مخاطب انرژي مثبتي را که برايش مي فرستم، دريافت کند و دوست دارم مخاطبم را شاد کنم، شادي مخاطب از هر چيز برايم مهم تر است.
   
    پس با اين حساب مخاطب تا چه حد در انتخاب کارهايتان تاثير دارد؟
    خيلي زياد، نمي خواهم خاطره اي که مردم از من دارند به خاطر يک انتخاب بد يا اشتباه خدشه دار شود. درواقع نمي خواهم شرمنده محبت هاي آنها شوم. طبيعتا خيلي کارها پيشنهاد مي شود که به دليل ضعيف بودن، آنها را نمي پذيرم و معتقدم اگر فيلمنامه خوب باشد مخاطب هم کار را مي پذيرد و اگر بد باشد طبيعي است که مخاطب هم آن را دوست نخواهد داشت. بنابراين همه چيز به انتخاب ما برمي گردد.
   
    قبل از تصويربرداري معمولاحرف هايتان با کارگردان يا بازيگر مقابل تان حول چه محورهايي است؟
    همان طور که قبلاهم گفتم من دوست دارم در کارهايم از بداهه گويي استفاده کنم براي همين قبل از تصويربرداري از کارگردان اجازه اين کار را مي گيرم. حتي با بازيگر نقش مقابل هم اين موضوع را در ميان مي گذارم که معمولاهم پذيرفته شده است.
   
    با چه بازيگراني بهترين بداهه گويي ها را داشته ايد؟
    آقاي گرجستاني و آقاي لولايي. بازي مقابل اين دو هنرمند بسيار برايم لذتبخش است.
   
    راستي چرا ديگر با آقاي لولايي بازي نکرديد؟
    ديگر پيش نيامد، اما اگر اين اتفاق يک بار ديگر بيفتد خوشحال مي شوم.
   
    اشاره کرديد که بداهه گويي را دوست داريد، اما بداهه گويي، حضور ذهن خوبي مي خواهد. آيا اين موضوع را قبول داريد؟
    بله، اما اگر مقابل دوربين زندگي کني، ناخودآگاه مي تواني بداهه هم کار کني. مثلاشخصيت ناهيد در سريال ترش و شيرين را من باور کردم براي همين هم خيلي از ديالوگ ها را بداهه مي گفتم، فقط کافي است موقعيت نقش را باور کني و به آن نزديک شوي.
   
    خيلي ها مي گويند که شما جزو بازيگراني هستيد که هميشه به گروه انرژي مي دهيد و آنها را شاد مي کنيد. آيا اين موضوع درست است؟
    بله، چون براي کارم ارزش قائل هستم و هميشه هم اين انرژي مثبت در من وجود داشته است. براي همين دوست دارم فضاي کارم هم شاد باشد، البته اگر بي انضباطي در کار وجود داشته باشد، بسيار مرا آزرده مي کند چون به هر حال من از يک محيط اداري وارد اين حوزه شده ام.
   
    آيا از پرونده کاري تان در طول اين سال ها راضي هستيد؟
    خير، آن چيزي نشد که مي خواستم. درواقع هنوز تجربه هايي را که در اين راه مي خواهم به دست نياورده ام. البته هيچ وقت هم حاضر نيستم به خاطر پرکار شدن عزت نفسم را زير سوال ببرم.
   
    نقش هاي مورد علاقه تان که هنوز آنها را تجربه نکرده ايد، چه نقش هايي است؟
    بازي در نقش هاي خاص را خيلي دوست دارم مثل يک زن زنداني، معتاد يا بيمار رواني البته در تله فيلم «دم صبح» نقش مادري که فرزندش را مي خواهند اعدام کنند، بازي کردم که بسيار برايم جذاب بود و واقعا حس آن مادر را گرفته بودم و براي همين بسيار گريه مي کردم. به هر حال هنوز راه بسياري پيش رو دارم.
   
    فکر مي کنيد چرا تا امروز نتوانسته ايد نقش هاي دلخواهتان را تجربه کنيد؟
    چون فيلمنامه نويسان، کارگردانان و تهيه کنندگان کمتر توانايي يک بازيگر را مدنظر قرار مي دهند و از طرفي قدرت ريسک هم ندارند البته آقاي مقدم در سريال زيرهشت و سپردن نقش فاطمه به من اين ريسک را کردند، اما به نظر من کافي نبود. به هر حال اميدوارم در آينده نزديک اتفاقات خوبي بيفتد.
   
    پس شما در اين مورد اميدوار هستيد؟
    بله، البته اگر وجدان کاري وجود داشته باشد و کارگردانان و تهيه کنندگان به توانايي هاي يک بازيگر فکر کنند و اجازه پرورش به آنها بدهند.
   
    زيباترين لحظه کاري براي شما؟
    آن زماني که کاري که انجام مي دهم به دل مردم و مخاطبانم بنشيند. مثلاتمام سکانس هاي سريال هاي خانه به دوش، ترش وشيرين، چارخونه و... براي من خاطره هستند، چون مردم از من راضي بودند. هيچ خبري برايم خوشايندتر از اين مساله نيست.
   
    هيچ وقت به کارگرداني فکر کرده ايد؟
    خير هيچ وقت. چون کارگرداني يک حرفه و نيازمند تحصيلات آکادميک است. البته خب خيلي از بازيگران طنز وارد عرصه کارگرداني شده اند که به نظر من درست نيست.
   
    سن و سال در انتخاب يک نقش يا انتخاب شدن تاثير زيادي دارد، از اين که هميشه نقش مادر به شما پيشنهاد مي شود ناراحت نيستيد؟
    خير. من مشکلي با اين موضوع ندارم. البته يک بازيگر بايد همه جور نقشي را بازي کند، اما مادرها هم مي توانند تفاوت زيادي با هم داشته باشند. در واقع مي خواهم بگويم در اجراي نقش مادر هم مي توان تفاوت ايجاد کرد. به هر حال هميشه آدم جوان و زيبا نمي ماند و چهره اش تغيير مي کند.
   
    برويم سراغ سريال «اولين انتخاب». حضورتان در اين سريال چگونه اتفاق افتاد؟
    من حضور در اين سريال را پذيرفتم اول به خاطر خود آقاي صباغ زاده که در سينما سابقه خوبي دارند. البته من قبلابا ايشان کار نکرده بودم، اما وقتي گفتند آقاي صباغ زاده کارگردان اين سريال است خوشحال شدم. چون مطمئن بودم ايشان کارشان را بلد هستند. از سوي ديگر سريال اولين انتخاب گروه بسيار خوبي داشت حدود پنج ماه در جاده کرج رفت و آمد داشتيم، اما آن قدر گروه خوب بود که اصلاخسته نشديم.
   
    شخصيت عمه خانم را چقدر دوست داشتيد؟
    سريال اولين انتخاب اولافيلمنامه نداشت و در طول کار فيلمنامه به دست ما مي رسيد. شخصيت من هم از اواسط قصه به کار اضافه شد. به هر حال شخصيت جالب و بامزه اي بود.
   
    خودتان اين سريال را دنبال مي کنيد؟
    بله. چون مي خواهم بازي خودم را ارزيابي کنم. هر چند که در اين سريال خيلي نقشم پررنگ نيست.
   
    شما چند وقت پيش کنسرت هم داشتيد. لطفا در اين مورد صحبت کنيد.
    بله، من مجوز خواندن را از وزارت ارشاد گرفته ام و با گروه بيان همکاري مي کنم. کنسرتي هم که چند وقت پيش داشتم با استقبال خوبي روبه رو شد. هر چند که به نظرم تبليغات هم کافي نبود، اما اميدوارم در آينده بتوانم کنسرت هاي بيشتري بگذارم.
   
    فکر مي کنيد اين اتفاق چه زماني بيفتد؟
    اميدوارم بعد از محرم اين اتفاق بيفتد.
   
    دلتان مي خواهد با چه کارگردان هايي کار کنيد؟
    مجيد مجيدي و اصغر فرهادي. اميدوارم يک بار ديگر اين شانس را داشته باشم.
   
    و کارهاي بعدي شما البته در آينده اي نزديک؟
    هم اکنون کاري آماده پخش ندارم، ولي اميدوارم اتفاقات خوبي در راه باشد.

 

منبع: جام جم

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین