جایی که داوری با تاکید و اصرار می گوید که این جریان و نه فقط شخص احمدی نژاد! هیچ برنامه انتخاباتی و حضور در صحنه را ندارد، گویی که می خواهد از قهر بگوید از نارضایتی پرده بردارد و ناخشنودی این طیف را دو چندان نمایان کند.
سرویس سیاسی خرداد: جریان سیاسی ( البته اگر بتوان بر آن نام جریان گذاشت) که خاستگاه بی چون و چرای آن در تندترین لایه های جریان محافظه کار بوده و لیدر و راهبر آن از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب در طیف راست سیاسی به کنش گری پرداخته و در صحنه سیاسی برکشیده شده، اکنون اصرار و ابرام فراوانی دارد که خود را درست در نقطه مقابل این طیف نمود داده و فیگورهای شبهه اپوزیسیونی بگیرد. نکته ای که شاید بیش و پیش از هر گزاره ای به فقدان هویت مشخص، عدم عقبه اجتماعی معلوم و چارچوبمند و در نهایت ضعف نظری و گفتمانی باز می گردد.
به گزارش خرداد؛ این روزها طیفی که از آنها با عنوان احمدی نژادی ها یاد می شود، هیچ بروز و ظهوری در میان جریان اصولگرا از خود نشان نمی دهند و اگر شماری از وزرای سابق نیز در قالب تشکلی با عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب خودی نشان داده اند به شدت تاکید دارند که هیچ ارتباطی میان آنان و رئیس جمهوری سابق وجود ندارد!. در این میان البته جالب آنست که نه تنها اصراری هم برای ترمیم گسل ایجاد شده و برقراری پیوندهای وثیق گذشته را شاهد نیستیم که چهره های فعال این جریان دو چندان بر خط کشی و فاصله تمام قامت میان احمدی نژادی ها و اصولگرایان تاکید و تصریح دارند.
با نهی احمدی نژاد از حضور در عرصه انتخابات تکلیف شخص وی برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری مشخص شد اما اینکه پس از آن فعالیت های پر شمار (که البته هرگونه انتخاباتی بودن آن رد می شد) به یکبار سکوتی محض برقرار شود و حتی از کم ترین بروز و ظهوری در صحنه سرباز زده شود آنهم در موسم 9 دی، کمی عجیب می نماید و نمی تواند بدور از پیام باشد به خصوص که به صحبت های عبدالرضا داوری چهره رسانه ای فعال و نزدیک به احمدی نژاد در گفت و گو با ایلنا توجه کنیم.
جایی که داوری با تاکید و اصرار می گوید که
این جریان و نه فقط شخص احمدی نژاد! هیچ برنامه انتخاباتی و حضور در صحنه را ندارد، گویی که می خواهد از قهر بگوید از نارضایتی پرده بردارد و ناخشنودی این طیف را دو چندان نمایان کند.
داوری می گوید:« نهی رهبری مبنی بر کاندیداتوری احمدینژاد که تاکید داشتند او در انتخابات
۹۶ فعالیت نداشته باشد صرفا مربوط به کاندیداتوری شخص احمدینژاد نیست
بلکه به هرگونه سیاستورزی در عرصه انتخابات از سوی او و جریان حامیان
احمدینژاد مرتبط است.»
این در حالیست که رهبر انقلاب تنها و تنها به احمدی نژاد توصیه کردند که برای عدم ایجاد فضای دو قطبی، آنهم به عنوان نامزد و کاندیدای انتخابات وارد گود نشود و اینکه این جریان در قالب رویکردهای اپوزیسیونی اصرار دارد که با همه عقبه و عده و نفرات وارد گود سیاست ورزی انتخاباتی (که در جمهوری اسلامی مبنای مشروعیت افزایی نظام هم بر آن مترتب است) نشود، در نوع خود جالب توجه بوده و نشان می دهد که این طیف بدش هم نمی آید که بر سیاق همان انتساب واژگانی« جریان انحرافی» گام برداشته و خود را تافته جدا بافته کند و همه عقبه سیاسی پیشین را منکر و در قالب یک طیف تازه به چشم اندازهای پیش روی سیاسی نظر افکند.
موید همین معنا در ادامه سخنان داوری مشخص است، آنجایی که می گوید جریان آیت الله مصباح به روحانی نزدیک تر است تا احمدی نژاد و افرادی چون زاکانی حاضر هستند به روحانی در برابر احمدی نژاد رای دهند!.
حال اینکه چرا این طیف دوست دارد، هویتی بر خلاف عقبه و سابقه خود ایجاد و بدان تصریح و تاکید کند و فیگورهای اپوزیسیونی بگیرد، به چندین و چند نکته باز می گردد، اینکه احمدی نژاد به رغم آنکه در بدنه اجتماعی حامیانی دارد اما این حمایت از وی نه معطوف به تفکر و ایده و گفتمان که برآمده از کنش گری های اجرایی و عملیاتی وی در دوران ریاست جمهوری است و این طیف عقبه و هویت مشخص ایجابی ندارد که پای آن را در تفکر و جریانی دیگر مهم کند و از این روش ها در پی هویت سازی هستند.
احمدی نژاد روزگاری در قامت مخالفت با هاشمی خود را مطرح کرده و توانست به راس هرم سیاسی رهنمون شود و اکنون نیز باید بر همان وجه سلبی سرمایه گذاری کند و رویکردهای اپوزیسیونی فعلی نیز به همین نکته باز می گردد.
و در نهایت آنکه این طیف می خواهد در صورت شکست اصولگرایان در انتخابات پیش رو بگوید که عدم حضور آنان چنین وضعیتی رقم زده و این احمدی نژادی هستند که توانایی هماوردی با اصلاح طلبان و روحانی و اعتدال گرایان را دارند و بدون حضور آنان اصولگرایان هیچ گاری از پیش نمی برند، شاید که در فواصل بعدی انتخابات به پشتوانه این ادعا، رجوعی به آنان صورت پذیرد.