شايد اين روزها كه به انتخابات رياستجمهوري در ارديبهشت ماه سال آينده نزديك ميشويم. كمتر به انتخابات ديگري كه همزمان با آن برگزار ميشود فكر كنيم، انتخاباتي كه در آن اعضاي شوراهاي شهر و روستا با راي مستقيم مردم به مدت ۴سال انتخاب ميشوند تا سكان مديريت و اداره شهرها را در دست گيرند و تصميماتي مهم پيرامون معضلات و كمبودهاي شهري اتخاذ كنند. اما خبر احتمال خروج احمد مسجدجامعي از شوراي شهر تهران و ورود وي به سازمان اسناد و كتابخانه ملي به عنوان يك نهاد دولتي، بهانه خوبي شد براي اينكه درباره انتخابات شوراي شهر سال آينده، سوالاتي را با يكي از اعضاي شوراي شهر تهران مطرح كنيم. گفتوگوي «آرمان» با غلامرضا انصاري در ادامه ميآيد:
در خبرها آمده است كه آقاي مسجدجامعي قصد دارند تا با خارج شدن از شوراي شهر، رياست سازمان اسناد و كتابخانه ملي را بپذيرند. تا به حال چنين درخواستي از سوي وي در شورا مطرح شده است؟
خير. با وجود اعلام اين خبر، هنوز درخواستي دال بر خروج آقاي مسجدجامعي از شوراي شهر مطرح نشده است. وي با شناختي كه از تهران دارد و صداقت و كرامت در رفتارش، در شوراي شهر به منزله يك استوانه است. خروج وي از شورا قطعا يك ضايعه است. اميدوارم كه آقاي مسجدجامعي در تصميم خودش تجديدنظر كند. بايد تا روز سه شنبه درباره اين موضوع منتظر ماند.
با توجه به آنكه شوراي شهر همواره يكي از کانونهای بررسي مسائل و نيازهاي شهري است، شوراي شهر آتي تا چه حد ميتواند مسائل و معضلات شهري را جديتر دنبال كند؟
حركت شورا باید مبتني بر برنامه باشد و با يك چارچوب مشخصي دنبال شود. اگر چنين باشد قطعا ميتواند تاثيرات بسيار مثبتي بگذارد. متاسفانه امروز جاي احزاب داراي هويت و شناسنامهدار خالي است و گروههاي سياسي چه به صورت فردي و چه جمعي در قالب ائتلاف در ايام قبل از انتخابات ليست انتخاباتي منتشر ميكنند. نكته اول اين است كه اين ليستها قائم به شخص هستند و گروهها سعي ميكنند كه افراد شاخصي را در آن مطرح كنند. نكته دوم اين است كه اين ليستها مبتني بر برنامه نيستند. نكته سوم هم اين است كه امكان رصدكردن برنامههاي انتخاباتي آنها، حتي اگر اعلام هم شود، وجود ندارد، در صورتي كه اگر احزاب سياسي وارد انتخابات شوند در مقابل برنامهاي كه به رايدهندگان ميدهند مسئول و پاسخگوهستند. فرد حزبي اهداف خودش را به صورت دراز مدت دنبال ميكند و تلاش ميكند برنامه واقعي، عملياتي و قابل اجرايي را پيشنهاد كند و اشخاص متناسب با آن برنامهها را به عنوان منتخبان خودش قرار دهد. نظارت مردم بر احزاب، نظارت احزاب بر منتخبان، و نظارت نظام بر احزاب و منتخبان نظارتهاي چندوجهي هستند. اميد ميرود كه مشابه سالهاي ۹۲ و ۹۴ كه مردم به سمت جريانهاي سياسي و ليستهاي انتخاباتي رفتند و گرايش آنها به سمت اين جريانها پررنگتر و انتخابات نيز حزبي شد، دولت شرايط را براي معرفي هويت احزاب فراهم كند تا با يك انتخابات حزبي بتوانيم كيفيت شورا را بالا ببريم. قطعا بالارفتن كيفيت ميتواند برنامهها را با سرعت بيشتري عملياتي كند و از طرفي شورا بهتر بتواند در خدمات شهري و نظارت جديتر برمسئولان شهري و مجموعه دستاندركاران اجرايي اعمال نفوذ كند.
انتخابات شوراي شهر قرار است همزمان با انتخابات رياستجمهوري برگزار شود. تركيب شوراي شهر را از حيث وابستگي به احزاب و جريانات سياسي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به دليل نبود احزاب هويت دار، سيستم سياسي كشور ما بيشتر از آنكه جذبي باشد، تبديل به يك سيستم حذفي شده است. دافعه جريانات و احزاب سياسي بيشتر بوده است تا اينكه با جذب كردن اعتبار خود را بالا ببرند. اگر نگاه حذفي در جريانات سياسي وجود داشته باشد به همان نسبت آسيب و آثارش در پيكره خود آن جريان ديده ميشود. متاسفانه وقتي به جريان اصولگرايي نگاه ميكنيم، ديده ميشود كه با اينكه بخشي از فضاي سياسي را در اختيار خودش دارد اما باز نگاهي حذفي دارد. از شدت همين نگاهي كه داشته، اين نگاه در داخل خود اين جريان نيز حاكم شده است و گريبان اعضاي خودش را هم گرفته است. امروز ديگر چهرههاي رايسازو مورد اقبال مردم در ميان آنان باقي نمانده است. اگر به كساني كه از طرف اصولگرايان به عنوان كانديداي رياستجمهوري مطرح ميشوند نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه فاصله زيادي با چهرههاي رايسازو مردمي دارند. به نظر من اين موضوع حتي براي اصلاحطلبان نيز خوشايند نيست، زيرا آنها معتقد به يك انتخابات پاياپاي هستند و عرصهاي كه دو طرف رقابت در آن از توانمندي و شايستگي مساوي برخوردار باشند. باتوجه به اينكه جريان اصلاحطلب و اعتدالگرا مبتني بر نگاه كارشناسي به يك كانديدا اقبال نشان ميدهند، به نظر ميرسد كه دست اين جريان پرتر از اصولگرايان باشد. با توجه به اينكه اصلاحطلبان دو دولت هفتم و هشتم را در دست داشتند، سلامت مالي در آن دولتها نسبت به دورههاي نهم و دهم بسيار بالاتر و نگاه برنامهاي و رشد توسعه كشور دقيقتر بود. مردم، دوران اصلاحات و دفاع مقدس را با دو دورهاي كه دولت در دست اصولگرايان بود مقايسه خواهند كرد. همه ضعفها و ناكارآمديهاي اصولگرايان باعث شد كه امروز گرايشهاي مردم در فضاي سياسي كشور، به سمت اصلاحطلبي سوق پيدا كند. پيشبيني ميشود راي اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري و شوراهاي شهر آينده بيشتر از سالهاي قبل باشد.
موضوع تجربه، تخصص و داشتن دانش شهري در شوراهاي شهر از اهميت بالايي برخوردار است. آيا اين موارد جزو اولويتهاي انتخاب نامزدها در انتخابات قرار گرفته است؟ درصدبندي براي حضور زنان و جوانان در انتخابات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
درشاخصهايي كه براي شوراي عالي اصلاحطلبان طراحي شده است، تخصص، تجربه و جواني و نخبگي ملاك قرار گرفته است. تلاش ميشود هم چرخش نخبگان شكل بگيرد، هم جوانان و بانواني كه ازتخصص و توامندي برخوردارند در كنار افراد متخصص و باتجربه قرار گيرند تا بتوان تجربيات نيروهاي امروز را به نسلهاي بعدي كشور منتقل كرد. درصدبندي خودش يك نوع نگاه غيركارشناسانه ايجاد ميكند. اگر معيارها و ضوابط و اصول به گونهاي طراحي شوند كه نيرويي جوان و متخصص بتواند ضوابط لازم را براي كانديداتوري داشته باشد ميتواند در مقابل افراد باتجربه در انتخابات قرار گيرد. نگاه درصدي به جوانان و زنان در انتخابات ظلم است. مهم اين است كه افراد كيفيت لازم را برمبناي نظر كارشناسان در انتخابات داشته باشند، نه آنكه تنها جوان بودن براي كانديداتوري آنها ملاك قرار بگيرد.