در یادداشت روزنامه «اعتماد» که روز دوشنبه به قلم علی شکوهی منتشر شد؛ آمده است: 2- هاشمی بزرگ است و بزرگ هم خواهد ماند. تاریخ انقلاب اسلامی هم بدون نام و یاد و ذکر مبارزات و اقدامات و تلاشهای او ابتر است. در بزرگی او همین بس که بسیاری از اسامی و نامها و شخصیتها به این دلیل که با او دشمن بودند و به او ظلم کردند، نامشان باقی خواهد ماند و نه به این دلیل که خودشان در سوابق و جهاد و مبارزه و همراهی با امام و شکنجه و تحمل ناملایمات در راه دفاع از اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و خط امام چیزی برای عرضه کردن دارند.
٣- هاشمیرفسنجانی را باید «السابقون الاولون» یاران امام دانست. او در زمانی به امام پیوست که هنوز امام به عنوان یک مرجع تقلید و مبارز ضدرژیم شاه شناخته نمیشد. به تعبیری او نخستین چهره سیاسی است که امام را کشف کرد و با او در مبارزات سیاسی همراه شد و در اوج تنهایی امام در کنارش ایستاد و با وجود تحمل شکنجههای جانکاه در زندانهای رژیم گذشته از نهضت امام خمینی دفاع کرد. هیچ کس را سراغ نداریم که در سابقه جهاد و مبارزه و همراهی امام با او همسان باشد و پیشینه او را داشته باشد. کدام انسان منصفی را میتوان یافت که دیگران را بر او مقدم بدارد و فضل او را در مبارزه و جهاد بر دیگران انکار کند؟
٤- هاشمیرفسنجانی مصداق کسانی است که با مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند و این در حالی بود که برخی حاضر به ترک رفاه موروثی خود نبودند و برخی هم مالشان از جانشان عزیزتر بود. او هر چه داشت و هر چه کسب میکرد در خدمت مبارزه قرار میداد و کم نیستند مبارزانی که همه نیازهای زندگی خود را در دوران رژیم ستمشاهی مدیون حمایت مالی او بودند و بارها بر این واقعیت اعتراف و اذعان کردهاند. او به خاطر حمایت مالی و تبلیغی از گروههای انقلابی و مبارز بارها دستگیر و زندانی و شکنجه شد و بسیاری از خانوادههای زندانیان سیاسی قبل از انقلاب هم با کمکهای مالی آیتالله هاشمیرفسنجانی امرار معاش میکردند. عملکرد مالی بعد از انقلاب ایشان هم به گونهای بود که با وجود تبلیغات وسیع تخریبی، مقام رهبری در سخنرانی مشهور سال ٨٨ خود شهادت دادند که «آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از موثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسوولیتهای زیادی داشت: هشت سال رییسجمهور بود؛ قبلش رییس مجلس بود؛ بعد مسوولیتهای دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد. اینها یک حقایقی است؛ اینها را باید دانست».
٥- امام به آیتالله هاشمیرفسنجانی علاقه متفاوتی داشت. او امین امام و خیرخواه او بود و در نصیحت و خیرخواهی به امام اهل خودسانسوری نبود. کم نیستند کسانی که به خاطر خوشایند طرف مقابل حرف میزنند و در دادن نظر مشورتی، به موقعیت و آینده و جایگاه خود میاندیشند اما هاشمیرفسنجانی از کسانی بود که وقتی نظر مشورتی میداد تنها به مصلحت امام و رهبری نگاه میکرد و تلخ بودن سخن خود را در نظر نمیگرفت و خیرخواهی خود را از این بزرگان دریغ نمیکرد. به همین دلیل بود که سران قوا در دوره امام، گفتن سخنان تلخ و صریح را به ایشان واگذار میکردند و خود بعد از بیان اصل حرف از سوی آیتالله هاشمیرفسنجانی به میدان میآمدند و از نظر ایشان حمایت میکردند. امام هم این را میپسندید و به همین دلیل سخنان انتقادی و تلخ و صریح هاشمیرفسنجانی بر محبوبیت ایشان نزد امام میافزود. کمتر کسی را سراغ داریم که نزد امام، مقبولیت و جایگاه آیتالله هاشمیرفسنجانی را داشته باشد و به اندازه او محبوب بوده باشد.
٦ - فداکاری در راه انقلاب و اسلام و از خودگذشتگی هاشمیرفسنجانی را تنها در سالهای قبل از انقلاب نباید جست بلکه در مواردی از عمر انقلاب باید پی گرفت که همگان منفعلانه شاهد وقوع رخدادهای تلخ بودند اما حاضر به مدیریت درست مسائل نبودند یا از ترس موقعیت خود، حقایق را با امام در میان نمیگذاشتند و ایشان را در اتخاذ تصمیمات درست مورد حمایت قرار نمیدادند. نمونه بارز آن را در پایان دادن به جنگ تحمیلی شاهد بودیم که وقتی آیتالله هاشمیرفسنجانی با شهادت بسیاری از مدیران و مسوولان به این جمعبندی رسید که باید جنگ را پایان داد، شخصا وارد میدان شد و از امام خواست که به خاطر حفظ آبروی ایشان، قطعنامه را خودش بپذیرد و بعدا امام ایشان را محاکمه کند ولی در هر صورت جنگ به اتمام برسد. البته امام به چنین حدی از خودگذشتگی راضی نبود و میدانست که جنگ را خودش باید پایان بدهد. اصرار بر خیرخواهی برای امام و فدا کردن آبروی خود در راه تامین منافع ملی از جمله شاخصهای فداکاری هاشمیرفسنجانی در راه نظام و انقلاب بود.
٧- شهادت آیتالله هاشمیرفسنجانی در اینکه امام خمینی درباره صلاحیت آیتالله خامنهای برای رهبری نظر مثبت داشت، حرف پایانی و تعیینکننده در تصمیم خبرگان برای انتخاب رهبری بعد از امام بود و این نیز یک مصلحتاندیشی برای نظام و عمل به وصیت امام بود که بر همراهی این دو بزرگوار با یکدیگر تاکید داشت. هاشمی تا پایان عمرش بر این شهادتی که در خبرگان داد و بر بیعتی که با رهبری کرد استوار بود هر چند نظرات دیگری برای اداره کشور داشت و از مواضع خیرخواهانه خود در این زمینه نیز عقب ننشست.
٨- آیتالله هاشمیرفسنجانی در دهه آخر عمر خود شاهد بدترین حملات غیرانسانی و غیراخلاقی و انواع توهینها و اهانتها بود و در این مرحله اوج صبوری و خویشتنداری را از خود نشان داد. به صراحت میگویم هیچکس قادر نبود آن فضای تلخ و سنگین را بهدرستی مدیریت کند و از جاده انصاف و اعتدال و اصول مورد قبول خود خارج شود. روزهایی بود که در صدا و سیما و مجلس و نمازهای جمعه و محافل سیاسی و رسانهها و... علیه او شعار میدادند و کسی هم از آن جلوگیری نمیکرد اما او با تحمل و مدارا از کنار آن روزهای تلخ گذشت و از مواضع اصولی خودش دست نکشید. شورای نگهبان او را در کمال ناباوری ردصلاحیت کرد اما او در صحنه ماند و مردم را به مشارکت در انتخابات تشویق کرد و در انتخابات خبرگان به همه نشان داد که با وجود آن فحش و تخریب و شعارهای ضدانسانی و خلاف شرع، مردم او را قبول دارند و نماینده اول خبرگان کشور است.
٩- از هنرهای هاشمیرفسنجانی همین بس که خاطرات خود را به صورت روزانه نوشت و برای نسل بعدی باقی گذاشت. اکنون خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی، یک مأخذ تاریخی مهم برای بررسی و تحلیل حوادث ایران معاصر است و هر کسی خواه مخالف ایشان باشد یا موافق، گریزی ندارد جز آنکه این خاطرات را جدی بگیرد. او صادقانهترین روایت از تاریخ زندگی خودش را نوشت و دلیلش مواردی است که به زیان او و شخصیت اوست اما باز در خاطرات او آمده است. کم نیستند کسانی که بر اساس منافع روز، تاریخ خود را بازسازی و به دلخواه منتشر میکنند اما هاشمی با انتشار زودهنگام این خاطرات، فرصت «رفو» کردن تاریخ خود را از خود گرفته بود و همین کاری است که هر کسی جرات آن را نداشت.
١٠- هاشمیرفسنجانی را باید دوباره شناخت. او ناگفتههای فراوانی از تاریخ معاصر را در یادداشتهای روزانه خود ثبت و ضبط کرده است. یک بار در دیدار دوستانه از او درباره خاطرات سال ٨٨ و بعد از آن پرسیدیم. تاکید کرد که خاطرات این ایام را بسیار مفصلتر از قبل نوشته است و با لبخندی افزود آن خاطرات را بعد از مرگ من خواهید خواند. همه معترضانه گفتیم انشاءالله عمر طولانی خواهید داشت و خودتان انتشار آن را شاهد خواهید بود. اینگونه نشد ولی یقین داریم که تمامی تاریخ انقلاب اسلامی و حتی آینده نظام و کشور و جریانهای سیاسی با نام هاشمیرفسنجانی پیوند دارد و تا دههها شاهد حضور نام و یاد و تاثیرات وجودی او خواهیم بود. خدایش رحمت کند.