counter create hit شعر پلاسکو
۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۳
کد خبر: ۱۹۹۸۰۵

شعر پلاسکو

«ساختمان پلاسکو» نام شعر صفورا نیری است که در پی حادثه آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو سروده شده است.

به گزارش شعر این شاعر که این سال‌ها بیش‌تر در کانادا بوده است در پی می‌آید:

خسته بود

تا شد در خود

درد و آتش را فرو خورد

سر فرو برد

فرو ریخت...

آخرین بار که دیدمش

هفده ماه پیش بود.

پیر شده بود

استخوان‌هایش

دردناک بودند

پوست تنش، خشک و خَش‌دار و کبود می‌زد

چشم‌های پُرشمارَش

تار و تیره...

خار در گلو

بی شِکوِه ایستاده بود  و

با جانی نیمه، جمعیتِ انبوه را

در آغوش می‌گرفت

لباس می‌پوشاند

نان می‌داد

تیمار می‌کرد...

حیف...

در آغوشش نگرفتم هنگامِ آخرین دیدار

حیف...

نبوسیدمش در آخرین دم

حیف...

نگفتم  تو شاهد روزگارِ من بودی

شاهد سادگی‌های عشق‌های نوجوانانه

رفت و آمدهای با هم و بی هم

شاد بودن میانِ شاخه‌های رنگارنگِ نور

که تا هفده طبقه بالا می‌رفتند

            زمانی که معنیِ طبقه هفدهم

            رسیدن به ستاره‌ها بود...

حیف...

نبوسیدمش در آخرین دیدار 

فقط به حسرت نگاهش کردم

که شاید سالی دیگر

تو باشی و من نه.

حالا  مرده

با دردی بزرگ:

آن که تیمار می‌کرد و نان می‌داد،

درست به لحظه مرگ

جان‌های خالصی را گرفته

که می‌خواست بر آن‌ها

تن‌پوشِ نوروزی

بپوشانَد ...

صفورا نیری 

۹۵.۱۰.۳۰

ویزا کانادا
خرید آنلاین
عی بابا صفحه خبر
پرواز بیتاسیر
اسنپ دکتر صفحه خبر
کارن تجارت
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2
آرسام تک
اکومگ2