اعلام کاندیداتوری حمید بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 به همان میزان که غیر منتظره بود اما عجیب نیست! اگر سبک و سیاق سیاست ورزی و برون نمایی های رسانه ای محمود احمدی نژاد را به نظاره بنشینید، این اعلام نامزدی نه تنها عجیب نیست که قابل درک و طبیعی است.
سرویس سیاسی خرداد/ صلاح الدین توماج پور: اعلام کاندیداتوری حمید بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 به همان میزان که غیر منتظره بود اما عجیب نیست! اگر سبک و سیاق سیاست ورزی و برون نمایی های رسانه ای محمود احمدی نژاد را به نظاره بنشینید، این اعلام نامزدی نه تنها عجیب نیست که قابل درک و طبیعی است.
به گزارش خرداد؛ محمود احمدی نژاد از آن دست سیاستمدارانی است که علاقه وافری به عرضه خود در افکاری عمومی به هر نحوی از انحاء دارد. برای احمدی نژاد فرق نمی کند که این عرضه به افکار عمومی در قالب حمله به سابقه داران سیاسی و چهره های شاخص باشد یا در قالب شعارهای پر طمطراق و ادعاهای گزاف. برای او مطرح شدن اولویت اصلی و مقدم بر هر چیزی است مردی که برای این عرضه در افکار عمومی به هر اقدامی دست می برد و اینکه هزینه های این اقدام چیست و چه تبعاتی دارد،چندان مهم و قابل توجه نیست.
او برای آنکه در متن و بطن اخبار باشد، راهکارهای متفاوتی داشته، از ظاهر متفاوت و بستن بند کفش گرفته تا مصاحبه های بی سر و ته با رسانه های خارجی و خرج جملاتی که در هیچ قاموس متعارف سیاست ورزی نمی گنجیده، او می بایست در کانون توجه می بود، او می بایست احاطه شده در هاله نور می درخشید و متمایز می شد او معجزه هزاره بود و امید مستضعفان جهانی که کودک خردسال آمریکایی هم محو جلال و جبروت اش بود.
حال با چنین میل و علاقه وافری آیا می شود که احمدی نژاد از متن و بطن تحولات به دور باشد، آیا او می تواند با نهی از حضور قید نقش آفرینی و خبرسازی در چنین تحول مهمی را زده و خانه نشین شود؟
کیست که نداند حمید بقایی یار غار و همیشه همراه محمود احمدی نژاد بوده و هست؟ کیست که نداند او به رغم آنکه هفت ماه در زندان بود هیچ گاه از سوی محمود احمدی نژاد طرد نشده و پس از دوران بازداشت نیز همواره در میان حلقه یاران خاص احمدی نژاد بود؟
حال آمدن بقایی آیا می تواند بدون اذن و هماهنگی با محمود احمدی نژاد باشد؟ پس چرا احمدی نژاد به طور رسمی بیانیه داد که از هیچ فردی در انتخابات حمایت نمی کندو حتی اشاره مستقیم به نزدیکان خود کرد؟
به همان دلیل پیش گفته که احمدی نژاد می خواهد و باید به هر طریقی در صحنه باشد ولو با بیانیه ولو با اعلام کاندیداتوری فردی که رد صلاحیتش اظهر من الشمس است اما این قبض و بسط ها امکان عرضه و باقی مانی احمدی نژاد در فضای سیاسی را مهیا می کند.
و البته دلیلی بس مهم تر نیز برای این امر قابل ذکر است.
احمدی نژاد و طیف همراهان وی همواره در طول چند سال گذشته مدعای این را داشته اند که وی مقبولیت گسترده ای در افکار عمومی دارد. این ادعا هیچ گاه به محک آرای عمومی گذاشته نشده و البته بسیاری از نزدیکان وی در دولت قبل و طیف فکری همسو با اودر انتخابات ریاست جمهوری گذشته شکست سختیمتحمل شدند اما یاران احمدی نژاد مدعای آن را داشته و دارند که اینها از احمدی نژاد فاصله گرفته او را نمایندگی نمی کنند و کسانی چون مشایی هم امکان حضور و رقابت نداشته اند تا این طیف قدرت خود در افکار عمومیرا به رخ بکشد.
حال اعلام کاندیداتوری بقایی هم از همان سنخ است، یار همیشه همراه احمدی نژاد امکان حضور در انتخابات را نمی یابد وگرنه او غوغایی به پا می کندو همه عرصه ها را در می نوردد.
این اعلام کاندیداتوری تنفس مصنوعی به جریانی است که خود به خوبی می داند در چه شرایط و احوالی در سال 84 به عرصه قدرت آمد و کارنامه مشعشعی رقم زد و حال برای ادامه حیات سیاسی راهی جز مانورهای تبلیغاتی اینچنیی ندارد، همه چیز احمدی نژاد در همین تبلیغات و برون نمایی ها خلاصه می شود چرا که نه حرفی برای ارائه و نه کارنامه ای برای عرضه وجود دارد، پس هر فرصتی و هر قبض و بسطی موهبتی است برای ماندن به هر قیمتی.