سرویس سیاسی خرداد/ صلاح الدین توماج پور: این روزها همزمان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری شاهد ان هستیم که شماری از اصلاح طلبان در قالب اظهار نظرهای خود با صراحت از پیروزی جریان اصلاحات در انتخابات آتی گفته و آن را امری حتمی و قطعی می دانند و این ادعا را بر اساس اقبال و استقبال عمومی توده های مردم به جریان و تفکر اصلاح طلبی عنوان کرده و بر آن پای می فشردند.
به گزارش خرداد؛ اگر تاریخچه انتخابات های دو دهه اخیر را مورد بررسی و مداقه قرار دهیم به نوعی می توان گفت که این ادعا مقرون به صحت است اما مشروط به شروطی و معطوف به شرایطی!
به طور معمول هرگاه اصلاح طلبان در شرایط رقابتی به آوردگاه انتخابات آمده اند، پیروز میدان بوده اند و توانسته اند گوی سبقت را از رقیب سنتی بربایند، پیروزی که بیش تر از هر چیزی به عدم اقبال به طیف مقابل و ضعف گفتمانی آنها رقم خورد و واکنش سلبی به آنان بوده است، آنچنان که در اسفند ماه سال 94 در ضعف مفرط اصلاح طلبان به لحاظ عده، آنان پیروزی خیره کننده ای رقم زدند، چون طرف مقابل هرگاه که مشارکت از حد متوسط بالاتر رود به لحاظ فقدان پایگاه اجتماعی در اقلیت محض قرار گرفته و صحنه را به این طیف واگذار می کنند.
موید همین وضعیت، انتخابات مجلس هشتم بود که در آن به رغم حمایت بزرگان اصلاحات و ارائه لیست رسمی از سوی آنان در انتخابات، هیچ یک از نامزدهای آنان ( غیر از یک نفر که رای جامعه کارگری را داشت) در همین تهران وارد مجلس نشدند، که این نشان دهنده آن بود که با فقدان حضور پررنگ مردم در انتخابات، آن اقلیت اصولگرا جایگاه اکثریت یافته و گوی سبقت را می ربایند.
در واقع مهم ترین گزینه و گزاره پیروزی قطعی اصلاح طلبان حضور و مشارکت حداکثری مردم در انتخابات است و نه هیچ گزاره و گزینه دیگر.
از طرف دیگر فضای عمومی مردم با اوایل دهه هشتاد که در آن برهه با بالارفتن متورمانه مطالبات، نوعی سرخوردگی در بدنه حامی این جریان رقم خورد و با خانه نشینی مردم در چند انتخابات از جمله شورای شهر دوم طرف مقابل گوی سبقت را ربود و توانست پیروز میدان لقب گیرد، متفاوت شده و با آگاهی عمومی و تجربیات سخت گذشته، مردم نشان داده اند که با واقع بینی، به اصلاحات تدریجی به عنوان بهترین گزینه و کم هزینه ترین عامل تغییر و تحول نگاه می کنند و از آن عوالم فانتزی و مطالبات نامتوازن فاصله گرفته اند.
با این اوصاف شاید ادعاهای اخیر که از سوی محمدرضا عارف هم هین امروز تکرار شده و او عنوان داشته است که کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری در همان دور اول پیروز انتخابات است، دور از ذهن نباشد اما ....
اما نقطه خطر و پاشنه آشیل درست در همین جا خفته است، مردم درست است که به طیف مقابل علقه و علاقه ای ندارند اما اصلاح طلبان که بدون شک نامزد قطعی وحتمی آنان حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد بود، باید این نکته را لحاظ کنند که در وجه ایجابی چه عملکردهایی برای ترغیب مردم به آمدن پای صندوق رای در انتخابات آتی داشته اند.
از یکطرف عملکردهای دولت در این میان مطرح است و از طرف دیگر رویکردهای اصلاح طلبان پیروز در انتخابات مجلس و مردم به خوبی همه شرایط را رصد می کنند و چیزی از نگاه هوشیارانه آنان بدور نمی ماند، همانگونه که پیش تر مورد اشاره قرار گرفت مردم بیش از هر زمان دیگری آگاه و هوشیار به شرایط کشور هستند و محدودیت ها و اقتضائات را می دانند، مشکلات را می فهمند و نتیجه حضور در انتخابات و یا عدم حضور را درک می کنند که نکته مثبت و مهمی برای اصلاح طلبان است اما همزمان آنان با این اشراف و آگاهی سره از ناسره را نیز به خوبی درک می کنند و به نظر نمی رسد که اعطای کارت سفید امضاء به اصلاح طلبان در هر انتخاباتی با این وصف یک پندار به طور قطع محقق باشد!
بدون شک هم در عملکردهای دولت و هم در رویکردهای اصلاح طلبان راهیافته به مجلس ضعف و کاستی های وجود داشته و در برهه باقی مانده تا انتخابات، می بایست توضیحات لازم پیرامون این اهمال ها و یا راهکارها برای اصلاح آن برای مردم تشریح و تبیین شود، می بایست اصلاحات لازم انجام پذیرفته و برای مردم همه چیز شفاف سازی شود تا آنان بار دیگر به میدان آمده و خلق حماسه کنند و اصلاح طلبان را پیروز صحنه، اینکه تصور شود که در هر شرایطی مردم پای اصلاح طلبان ایستاده و آنان را به کرسی های قدرت به نمایندگی از خود می فرستند جز یک توهم خطرناک و آسیب زا چیز دیگری نبوده و می تواند هزینه های هنگفتی برای آنان و در نهایت کشور رقم بزند.