آماتورهای سیاسی میدان دار اصولگرایی!
خرداد: احمد شیرزاد تحلیل گر مسایل سیاسی در سرمقاله روزنامه آرمان امروز به موضوع تشکل تازه تاسیس اصولگرایان یعنی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یا همان جمنا پرداخته و معتقد است که در شرایط فعلی عده ای آماتور سیاسی میدان دار جریان اصولگرایی شده اند. در ادامه متن کامل یادداشت وی را به گزارش خرداد می خوانید.
روزهای پایانی سال ۹۵ در حال سپری شدن است و اردیبهشت ۹۶ انتخابات ریاست جمهوری شرایط مدیریتی کشور تا سال ۱۴۰۰ را تعیین خواهدکرد. طیف‌های مختلف سیاسی با نزدیک شدن به زمان انتخابات برفعالیت‌های خود افزوده‌اند و هرکدام به دنبال تحقق اهداف خود در اردیبهشت ماه برنامه لازم را در دستور کار دارند. در روزهای اخیر جریان اصولگرایی تلاش کرده با تشکیل جبهه‌ای به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی فضای لازم برای برنامه‌ریزی و شرکت در انتخابات را فراهم کند، اما فعالیت‌های این گروه در چند روز اخیر و انجام برخی اقدامات از سوی آنها نشان می‌دهد که فضای این جبهه با سیاسیون کارکشته و با تجربه اصولگرایی فاصله دارد. یکی از مواردی که جبهه مردمی نیروهای انقلاب در روزهای اخیر بر روی آن مانور داده است موضوعی است که در مجلس درباره حداکثر حقوق مدیران مورد بررسی قرار گرفته است. فعالیت و واکنش‌های عجولانه‌ای که برخی افراد از داخل این جبهه در روزهای اخیر داشتند حاکی از نقش آفرینی آماتورهای سیاسی است که امروز تلاش می‌کنند جریان اصولگرایی را شکل دهند. به عنوان نمونه می‌توان به حمیدرضا حاج بابایی اشاره کرد. با توجه به شناختی که در مجلس ششم و در زمان نمایندگی از او به خاطر می‌آورم، آقای حاج‌بابایی تلاش می‌کرد برای اینکه خود را محبوب جلوه دهد در برخی موضوعات ورود کند و یا به مباحثی دامن بزند. آنچه برای او مورد توجه نبود نتیجه اقداماتی بود که انجام می‌شد و در برخی موارد می‌توانست برای کشور و مدیریت سیستم هزینه‌های مختلفی ایجاد کند. برای مثال در آن زمان حدود چهل هزار نفر از معلمان حق‌التدریس در کشور در حال فعالیت بودند و تقاضای استخدام برای این اشخاص وجود داشت، اما به گمان کارشناسان تمامی این افراد ضوابط استخدام به عنوان یک آموزگار را نداشتند و پیش از هر چیز یک مکانیزیم دقیق برای سنجش این متقاضیان لازم و ضروری بود. اما آقای حاج‌بابایی تلاش می‌کرد به این خواسته‌های صنفی دامن بزند و خود را سردمدار حرکت برای استخدام این افراد معرفی می‌کرد. از این دست اقدامات صنفی بدون بررسی جوانب امر به ویژه در میان معلمان از سوی او شکل گرفت، هرچند سال‌ها بعد که به وزارت آموزش‌و‌پرورش رسید خود او نیز این نوع اقدامات را انجام نداد. در واقع تلاش برای جلب محبوبیت موضوعی است که در شرایط کنونی نیز دوباره به نوعی دیگر درحال تکرار است. افرادی می‌خواهند خود را در برخی موضوعات چپ‌گرا معرفی کنند اما بدیهی است که این چهره‌ها به عنوان راست‌گرا شناخته می‌شوند و عمل می‌کنند و محدودیت‌گرایی در اقتصاد یکی ازعناصر فکری آنهاست. در موضوع حقوق مدیران نیز باید توجه کرد اینکه یک سقف حقوقی گذاشته شود این مدیریت و هنر نیست بلکه باید ضابطه‌ها به‌طور دقیق مشخص باشد. در هر نقطه‌ای از جهان افرادی هستند که به دلیل نوع مدیریت، توانایی و تخصص خود استثنا می‌شوند، بنابراین تعیین سقف حقوقی نمی‌تواند کارآمد باشد. تعجیل این افراد در ورود به موضوع مذکور به گونه‌ای که خود را حامی مردم قلمداد کنند، تلاش این جبهه که آماتورهای سیاسی هستند را نشان می‌دهد. آنها نیازمند تایید شخصیت‌‌های باتجربه اصولگرایی هستند که بعید به نظر می‌رسد بتوانند این تاییدیه را دریافت کنند. در همین چارچوب و جنبه تبلیغاتی این اقدامات بود که موجب شد رئیس مجلس نیز پاسخ لازم را به این افراد بدهد.
روزهای پایانی سال ۹۵ در حال سپری شدن است و اردیبهشت ۹۶ انتخابات ریاست جمهوری شرایط مدیریتی کشور تا سال ۱۴۰۰ را تعیین خواهدکرد. طیف‌های مختلف سیاسی با نزدیک شدن به زمان انتخابات برفعالیت‌های خود افزوده‌اند و هرکدام به دنبال تحقق اهداف خود در اردیبهشت ماه برنامه لازم را در دستور کار دارند. در روزهای اخیر جریان اصولگرایی تلاش کرده با تشکیل جبهه‌ای به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی فضای لازم برای برنامه‌ریزی و شرکت در انتخابات را فراهم کند، اما فعالیت‌های این گروه در چند روز اخیر و انجام برخی اقدامات از سوی آنها نشان می‌دهد که فضای این جبهه با سیاسیون کارکشته و با تجربه اصولگرایی فاصله دارد. یکی از مواردی که جبهه مردمی نیروهای انقلاب در روزهای اخیر بر روی آن مانور داده است موضوعی است که در مجلس درباره حداکثر حقوق مدیران مورد بررسی قرار گرفته است. فعالیت و واکنش‌های عجولانه‌ای که برخی افراد از داخل این جبهه در روزهای اخیر داشتند حاکی از نقش آفرینی آماتورهای سیاسی است که امروز تلاش می‌کنند جریان اصولگرایی را شکل دهند. به عنوان نمونه می‌توان به حمیدرضا حاج بابایی اشاره کرد. با توجه به شناختی که در مجلس ششم و در زمان نمایندگی از او به خاطر می‌آورم، آقای حاج‌بابایی تلاش می‌کرد برای اینکه خود را محبوب جلوه دهد در برخی موضوعات ورود کند و یا به مباحثی دامن بزند. آنچه برای او مورد توجه نبود نتیجه اقداماتی بود که انجام می‌شد و در برخی موارد می‌توانست برای کشور و مدیریت سیستم هزینه‌های مختلفی ایجاد کند. برای مثال در آن زمان حدود چهل هزار نفر از معلمان حق‌التدریس در کشور در حال فعالیت بودند و تقاضای استخدام برای این اشخاص وجود داشت، اما به گمان کارشناسان تمامی این افراد ضوابط استخدام به عنوان یک آموزگار را نداشتند و پیش از هر چیز یک مکانیزیم دقیق برای سنجش این متقاضیان لازم و ضروری بود. اما آقای حاج‌بابایی تلاش می‌کرد به این خواسته‌های صنفی دامن بزند و خود را سردمدار حرکت برای استخدام این افراد معرفی می‌کرد. از این دست اقدامات صنفی بدون بررسی جوانب امر به ویژه در میان معلمان از سوی او شکل گرفت، هرچند سال‌ها بعد که به وزارت آموزش‌و‌پرورش رسید خود او نیز این نوع اقدامات را انجام نداد. در واقع تلاش برای جلب محبوبیت موضوعی است که در شرایط کنونی نیز دوباره به نوعی دیگر درحال تکرار است. افرادی می‌خواهند خود را در برخی موضوعات چپ‌گرا معرفی کنند اما بدیهی است که این چهره‌ها به عنوان راست‌گرا شناخته می‌شوند و عمل می‌کنند و محدودیت‌گرایی در اقتصاد یکی ازعناصر فکری آنهاست. در موضوع حقوق مدیران نیز باید توجه کرد اینکه یک سقف حقوقی گذاشته شود این مدیریت و هنر نیست بلکه باید ضابطه‌ها به‌طور دقیق مشخص باشد. در هر نقطه‌ای از جهان افرادی هستند که به دلیل نوع مدیریت، توانایی و تخصص خود استثنا می‌شوند، بنابراین تعیین سقف حقوقی نمی‌تواند کارآمد باشد. تعجیل این افراد در ورود به موضوع مذکور به گونه‌ای که خود را حامی مردم قلمداد کنند، تلاش این جبهه که آماتورهای سیاسی هستند را نشان می‌دهد. آنها نیازمند تایید شخصیت‌‌های باتجربه اصولگرایی هستند که بعید به نظر می‌رسد بتوانند این تاییدیه را دریافت کنند. در همین چارچوب و جنبه تبلیغاتی این اقدامات بود که موجب شد رئیس مجلس نیز پاسخ لازم را به این افراد بدهد.
