روزی که این بیانیه بیرون آمد کسی گمان نمی برد که این گام اول چه سناریویی است اما وقتی بقایی ثبت نام کرد، مشایی کنفرانس خبری برگزار و بی تعارف سخن گفت و مثلث احمدی نژاد، مشایی و بقایی به درختکاری و سخن از وفاداری پرداختند و احمدی نژاد توئیترش را همزمان براه انداخت، بازی خیلی زود آغاز و پرده ها بی محابا فرو افتاد.
سرویس سیاسی خرداد/ رضا رئیسی: محمود احمدی نژاد از همان هنگام که به سطح اول سپهر سیاسی کشور برکشیده شد و نامش بر سر زبان ها افتاد، نشان داد که در چارچوب های متعارف و پرنسیب های متداول سیاستمداران شناخته شده در نظام جمهوری اسلامی نمی گنجد، پسر شورشی اصولگرایان از هنگامی که به یکباره به صدر قله های سیاسی رسید و خود را در کانون توجهات یافت، ساز مخالف را کم کمک کوک کرد و این روزها روی گام آخر و اوج ریتم آن را می نوازد.
به گزارش خرداد؛ مهم ترین شاخصه رفتارورزی و سیاست نگاری احمدی نژاد میل وافر و علاقه بیش از اندازه وی برای حضور در محور و کانون توجهات بوده و هست، مردی که در دوران ریاست جمهوری هم نمی خواست لحظه ای و لمحه ای به دور از توجهات باشد و به هر نحوی از انحاء با اظهارات آنچنانی و واکنش های عجیب و غریب می خواست نگاه دوربین ها را به خود جلب کند و برایش چندان مهم نبود که جنس این توجه و نگاه از چه زاویه و چه نظرگاهی است و این گفتار و رفتارها چه تبعات و تاثیراتی دارد.
با این عقبه و سابقه طبیعی و بدیهی بود که ترک صندلی ریاست جمهوری و رفتنش از متن به حاشیه برای احمدی نژاد ضربه مهلک و دردناکی باشد، او نمی خواست و نمی توانست که در مقام یک سیاستمدار بازنشسته و برجسته به ایفای نقش بپردازد، چرا که نه در میان سیاستمداران کارکشته محلی از اعراب داشت و نه در منظر جهانیان محلی از اعتبار و بدنه حامی متشکل و ساختارمندی نیز برای او وجود نداشت، اینگونه بود که ردای خادمی ملت بر تن کرد! نامه نوشت و دریافت کرد و سفرهای استانی رفت تا حداقل بواسطه کنش های آنی و عینی اش حیات سیاسی خود را تداوم ببخشد به هنگامه ای که عقبه و خمیرمایه فکری و نظری برای ماندگاری نداشت.
با نهی صریح و تریبونی رهبر انقلاب همه رویاها برای حضور مجدد در متن تحولات رنگ باخت و ضربه کاری به سودای بازگشت وارد آمد و احمدی نژاد در یک گرانیگاه سخت و طاقت فرسا قرار گرفت، بازنشستگی سیاسی یا تمرد سیاسی!
در ابتدا گمان می رفت که احمدی نژاد بواسطه هزینه های مهلک تمرد دست به انتحار سیاسی نزند و حداقل تا انتخابات 1400 خود را از بازیگری ملموس و عینی در صحنه سیاسی کنار بکشد اما پسر شورشی اصولگرایان راه متفاوتی را برگزید.
اشبه الناس! به احمدی نژاد به روایت مردی که احمدی نژاد گفته بود من اوییم و او من، اعلام کاندیداتوری کرد، درست چند روز پس از بیانیه بی سابقه احمدی نژاد که در آن با تاکید مضاعف گفته بود که از هیچ نامزدی ولو نزدیکانش در انتخابات حمایت نخواهد کرد!
روزی که این بیانیه بیرون آمد کسی گمان نمی برد که این گام اول چه سناریویی است اما وقتی بقایی ثبت نام کرد، مشایی کنفرانس خبری برگزار و بی تعارف سخن گفت و مثلث احمدی نژاد، مشایی و بقایی به درختکاری و سخن از وفاداری پرداختند و احمدی نژاد توئیترش را همزمان براه انداخت، بازی خیلی زود آغاز و پرده ها بی محابا فرو افتاد.
بیانیه ابتدایی عدم اعلام حمایت به مثابه یک شوخی فرمالیته و یک سخره شد، مگر برای اعلام حمایت چه چیزی بیش و پیش از این اقدامات ممکن و میسر بود؟ مگر می شود حمایت بی چون و چرای احمدی نژاد از بقایی را با این اقدامات مشهود و علنی به خاطر آن چند کلمه نادیده گرفت و گفت که ان شاء الله گربه است!
همه یاران احمدی نژاد و حلقه نزدیکانش تمام قامت پای کار کاندیداتوری بقایی آمده اند و اگر چه آقای سخنگو بازهم فرمالیته عنوان می کند که احمدی نژاد از بقایی حمایت نمی کند اما حرف راست را باید از عبدالرضا داوری صریح گو تر شنید که می گوید حذف بقایی یعنی حذف احمدی نژاد! نقطه سر خط.
موضوع عیان تر از آنیست که نیاز به تحلیل و تبیین داشته باشد، احمدی نژاد به هیچ وجه نمی خواهد حاشیه نشین صحنه سیاسی باشد و خانه نشینی پیشه کند، برایش هم مهم نیست که چه کارنامه ای داشته و چه میزان از مقبولیت عمومی را با خود دارد و چنین حرکت انتحاری می تواند چه هزینه های سیاسی برایش داشته باشد، مهم آنست که او باید باشد و اتفاقا روی مخالف خوانی و گستاخی سیاس اش حساب ویژه ای باز کرده تا به زعم خود پایگاه رایی مهیا کند در جایی که نه اصلاح طلبان به او وقعی می نهند و نه اصولگرایان بازیش می دهند.
احمدی نژاد وارد فاز بازی نهایی و غایی خود در صحنه سیاسی شده و قمار سختی آغاز کرده، علی الظاهر این حرکت انتحاری نتیجه ای جز پایان محتوم و شکست آشکار با حذف بقایی از دایره کاندیداتوری نخواهد داشت اما برای مردی که نشان داده متعارف نمی اندیشد و با ملاحظه کاری سیاسی نسبتی ندارد و حضور به هر شکل و نوعش در متن سیاسی را به حاشیه نشینی ترجیح می دهد، همین فرصت هم غنیمت است و او شاید کارت های برای تغییر سرنوشت قابل پیشبنی در چنته داشته باشد، باید منتظر ماند و به تماشا نشست...