مسئولان جمهوری اسلامی عموما بعد از پایان مسئولیت خود، ضمن قبول نقد منتقدان به مسئولیتشان، سعی میکنند از قدرت تاثیرگذاری درجبهههای سیاسی برخوردار شوند. از میان روسای جمهور سابق محمود احمدینژاد، البته رفتار خاص خود را دارد. رئیس جمهور اسبق ایران عمیقا اعتقاد دارد که مردم به راه و روش وی اعتقاد دارند و هر زمان وی وارد عرصه شود با پشتوانه مردم موفق خواهد بود. این نگرش از آنجا به وجود آمده که جامعه اصولگرایان قابلیت خود را ازدست داده، دراین شرایط احمدینژاد خود را تنها گزینه مقبول اصولگرایان میداند و درخلأ محبوبیت اصولگرایان خود را سکاندار این جریان دانسته و معتقد است از هر مناظرهای پیروز بیرون خواهد آمد. احمدینژاد معتقد به تحول است، البته تحولاتی ازجنس هشت سال دوران مسئولیت خود! و در معنی کنار زدن همه گروههای سیاسی، منتقدان، نیروهای انقلاب و مدیران باسابقه و جایگزینی افراد بیتجربه به جای آنها. شاهد بودیم که اشخاصی در دوران احمدینژاد مدیر، وزیر و معاون رئیس جمهور شدند که بعضا فاقد هرگونه تجربه مدیریتی بودند. البته احمدینژاد شجاع بود، نه شجاعت برمبنای انصاف، بلکه او تنها به دنبال برهم ریختن نظم موجود برای رسیدن به نظم مدنظر خود بود. حال نتیجه این تصمیم هر چه بود برای احمدینژاد، تفاوتی نداشت. با تمام مباحثی که کارشناسان در مورد هدفمندی یارانهها داشتند، احمدینژاد یک شبه هفتاد درصد این طرح را بدون مبانی علمی اجرا و صدمات شدیدی را از این طریق به اقتصاد کشور وارد کرد. دردوران او قشر متوسط که نیروی محرکه تحرکات اجتماعی است، به لحاظ اقتصادی زمینگیر شد. البته احمدینژاد اقدام شجاعانه دیگری هم داشت، وزراتخانههای متعددی به دستور او درهم ادغام شدند و امروز همه کارشناسان معتقد هستند که لازم است در آن ادغامها تجدیدنظر شود. تحولات داخلی احمدینژاد به برهم ریختگی ساختار اقتصادی، سیاسی محدود نمیشد، بلکه احمدینژاد اعتقاد دارد که تنها خود میتواند و سایرین محافظهکار، کم کار و فرصت سوز هستند. شاهد بودیم که با ذکر دلایل، مقام معظم رهبری او را از ورود به صحنه انتخابات منعکرد، اما احمدینژاد تنها به سخنان مقام معظم رهبری تمکین کرد. وی معتقد است میتواند با پرچم خود در جامعه موج به راه بیندازد و از حمیدرضا بقایی حمایت کند. احمدینژاد و بقایی اکنون هم درفکر این هستند با ادبیات خاص، اصولگرایان و اصلاحطلبان را از دور خارج کنند. این درحالی است که آقای محسنی اژهای اعلام میکنند که پرونده بقایی مفتوح است، اما شاهدیم که صراحتا اعلام میشود که بقایی اساسا پروندهای ندارد، در نتیجه بقایی قصد دارد، همه کس و همه چیز را به چالش بکشد. این درحالی است که از میان مدیران، احمدینژاد جز چند نفر از حلقه یارانش کسی پیرامون او نیست. این روزها احمدینژاد فضا را مناسب دیده که به روحانی عتاب کند تا شاید روحانی جواب او را بدهد. واقعیت غیر از آنچیزی است که احمدینژاد میبیند. مردم درحال حاضر از نظر معیشتی ناراضی هستند، اما همین مردم درک میکنند که موانع دوران احمدینژاد و قراردادن کشور در شرایط تحریم و شبهه جنگ عامل مشکلات اقتصادی فعلیاست. منافع ملی ایران دردوران احمدینژاد مدام در معرض آسیب و خطر جدی قرار گرفت. رشد اقتصادی منفی، تورم دو رقمی و فساد گسترده اقتصادی پرونده و میراث احمدینژاد است. روحانی در این سه سال شرایط کلی را تغییر داده است. امروز ایران هراسی به علاقه به سرمایهگذاری در ایران تبدیل شده و تورم مهار و رشد اقتصادی مثبت شده است. حل مشکلات اقتصادی مستلزم سرمایه گذاری خارجی وداخلی است و با اجرای برجام این موارد حاصل میشود. احمدینژاد احتمالا خطاب به روحانی اعلام کرده است«سیلیهای پی در پی من خواهد آمد». مردم ایران تصمیم گرفتند در انتخابات مجلس به لیستی را دهند که به هیچ وجه اعضای آن لیست را نمیشناختند تا احمدینژادها به مجلس راه نیابند. مردم ایران بودند که درسال ۹۲ به شخصی رای دادند که۱۸۰ درجه با تفکرات احمدینژاد درسیاست خارجی مخالف بود. مردم روحانی را در مقابل احمدینژاد انتخاب کردند و احمدینژاد این موارد را نمیپذیرد.