خرداد: کاندیداتوری ابراهیم رئیسی پس از گمانه زنی های مختلف بالاخره قطعی شد و حضور این چهره مطرح اصولگرایان صورت بندی تازه ای به فضای پیشا انتخاباتی دوره دوازدهم ریاست جمهوری بخشید. نامزدی که به نظر می رسد جدی ترین رقیب روحانی در اردوگاه منتقدان باشد و پس از سال های سال اصولگرایان را به یک انسجام انتخاباتی رهنمون کند، گزینه ای که حضورش برای اصلاح طلبان نیز مغتنم است و می تواند بدنه حامی این جریان سیاسی را به تحرک و حضور در صحنه ترغیب کند.
به گزارش خرداد؛ احمد شیرزاد نماینده پیشین مجلس و از تحلیل گران جریان اصلاح طلب در یادداشتی که به عنوان سرمقاله روزنامه آرمان امروز انعکاس یافته به زاویای مختلف حضور رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری پرداخته و معتقد است اصولگرایان با کاندیداتوری رئیسی به وحدت نرسیدند بلکه به وحدت رسانده شدند! در ادامه متن کامل یادداشت وی را می خوانید.
اگرچه اجماع
اصولگرايان به يك كانديداي واحد بعيد به نظر ميرسيد اما انتخاب احتمالي
ابراهيم رئيسي تا حدودي از تشتت و بههم ريختگي جبهه اصولگرايان خواهد
كاست. اصولگرايان اگر به دنبال يك جمعبندي براي رسيدن به يك يا دو كانديدا
بودند بايد طي دو يا سه ماه اخير به اين جمعبندي ميرسيدند. امروز در
كمال ناباوري اين اتفاق رخ داده است. درحقيقت اصولگرايان به نتيجه نرسيدند
بلكهاصولگرايان را به نتيجه رساندند. در فقدان وزنههاي سياسي درجبهه
اصولگرايان حضور رئيسي به عنوان رقيب روحاني به انتخابات مفهوم داده و روح
تازه در كالبد اصولگرايان دميده شد. به نظر ميرسد كه اصلاحطلبان نيز نسبت
به حضور رئيسي درانتخابات پيشرو ديدگاه مساعدي داشته باشند. زيرا حضور وي
سبب ميشود كه دو جناح به صورت جديتري وارد عرصه انتخابات شوند و در
نتيجه يك رقابت واقعي رقم بخورد. از سويي با حضور ابراهيم رئيسي، انتخابات
براي جامعه معنادار شده است. اگرچه ممكن است برخيها در جامعه مخالف روحاني
وعدهاي نيز موافق وي باشند اما، حضور رئيسي سبب ميشود حتي افرادي كه به
دنبال مشاركت در انتخابات نيستند، وارد ميدان شوند. موافقان و مخالفان
روحاني در جامعه يك فضاي بسيار جدي ايجاد كردهاند در چنين فضايي حساسيتها
بيشتر شده و مردم بيشتري به صحنه خواهند آمد در نتيجه انتخابات جديتر
خواهد شد. در مجموع اين اميد به وجود آمده كه ظرف روزهاي آينده فضا
انتخاباتيتر شود و در ميان مردم بحث و گفتوگوهاي بيشتري شكل بگيرد و
ستادهاي انتخاباتي فعالتر شوند. با نگاهي به تحركات انتخاباتي اصولگرايان
طي چند ماه اخير بايد اذعان داشت كه جبهه اصولگرا تا به امروز با مساله
انتخابات شوخيوار برخورد كرده است و هيچ يك از تشكلهاي جدي اصولگرا
درصحنه نبودند؛ تشكيل يك حزب واتحاديه از سوي اين جناح ظرف يك يا دو ماه تا
اندازهاي با عرف و هنجارهاي معمول سياسي جهان تفاوت دارد و نشان ميدهد
كه اصولگرايان نميخواهند چارچوبهاي رسمي سياسي را بپذيرند و براساس
قالبهاي درست سياسي وارد شوند. در واقع به هر يك از رفتارهاي سياسي
اصولگرايان كه نگاه ميكنيم به ناهنجاري در رفتار سياسي آنها بيشتر پي
ميبريم؛ آنها نميتوانستند با يكديگر به درستي كنار آيند. قالبهاي درست
حزبي و سازماني به كار نگرفتند و اگر فشاري بر اين جريان وارد نميشد آنها
به هيچ رو نميتوانستند در انتخابات پيش رو به يك آرايش مطلوب سياسي دست
يابند. حتي در انتخابات سال ۸۴ نيز اين جريان دچارچند دستگي بودند و
احمدينژاد از اين چند دستگي و تشتت آرا بهره برد و به ميدان آمد. درهم
ريختگي و تشتت در هر يكي از جريانها سبب ميشود فضاي انتخاباتي دركشور سرد
و بيروح باشد و جامعه براي شركت در انتخابات انگيزهاي نداشته باشد.
چهرههايي كه در جريان اصولگرا طي دو يا سه ماه گذشته به عنوان كانديداي
رياستجمهوري اعلام آمادگي شدهاند، هيچ يك درقد و قامت رياستجمهوري نبوده
و بيشتر در قامت وزير هستند. با پيروزي ابراهيم رئيسي ممكن است كه برخي از
اين افراد سمتهايي در وزراتخانهها بگيرند تا آنجا كه ازهماكنون نيز در
اين رابطه شايعاتي مطرح است. نكته مهم در رابطه با روحاني و رئيسي اين است
كه از ميان دو فرد بايد باتوجه به برنامهها وافكار سياسي دست به انتخاب
زد و اين مساله ارتباطي به نهادهاي ديگر ندارد. البته بايد به اين مساله
توجه كرد كه رئيسي شخصا چه خصلتهايي دارد، چون او درهيچ سمت اجرايي جز
قضائي فعاليت نكرده و تقريبا تشخيص اين مساله بسيار دشوار است كه او با چه
رويكرد و برنامهاي قصد ورود به انتخابات را دارد. چنين وضعيتي حتي نسبت به
انتخابات قبل نيز پيچيده است، زيرا در انتخابات ۹۲ مردم ميدانستند كه
سعيدجليلي كيست و چه برنامهاي دارد، اما اكنون تنها مسالهاي كه از
ابراهيم رئيسي همه ميدانند اين است كه وي يك وزنه قوي در ميان
اصولگراهاست، اما رويكردش درباره مسائل فرهنگي، سياسي، اقتصادي و... هنوز
روشن نيست. البته اين وضعيت كار را براي اصولگرايان سخت ميكند اما تحليلي
كه در جبهه اصولگرايان وجود دارد اين است كه اين ابهام ممكن است به راي
آوري وي كمك كند. در واقع به خاطر تجربه گذشته اين جريان تصور ميبرد كه
افراد كمتر شناخته شده جذابيت بيشتري براي راي آوري داشته باشند اما اين
تحليل خدشهپذير است. به هر رو در يك جمعبندي كلي بايد به رئيسي به عنوان
كانديدايي مجزا و فارغ از هر گونه انتساب به نهادهاي كشور نگاه كرد.
قاطعانه بايد با هر نوع زمزمهاي از اين دست برخورد شود.