برای من عجیب است که دوستانی میگویند توقع نداشتیم آقای احمدینژاد ثبتنام کند؛ چون ایشان موجودی غیرقابل پیشبینی است و به همین دلیل نه تنها عقلای کشور که عامه مردم از حضور ایشان وحشت داشتند.
چیزی که در آن هشت سال کشورداری آقای احمدینژاد دیدیم این بود که همیشه تمایل داشتند در صفحات اول و تیترهای خبری بدرخشند و رسانهها هم این فرصت را به خوبی به ایشان دادند. در سالهای قبل به دلایل مختلف مانند در مصدر قدرت بودن، یا زمانی که نقدهای به رفتار ایشان میشد، همیشه در تیتر اخبار بودند. الآن هم این موضوع که ایده ایشان کشور را دچار خطر میکند، را نه تنها من که عامه مردم حس میکنند. اما این شکل بزرگ کردن تیترهای خبری و بودن در راس اخبار، به نظرم؛ دور از تدبیر روزنامهنگاری و کارهای رسانهای است. معمولا این مسائل مطرح میشود، اما نه به عنوان یک تیتر بزرگ خبری.
این موضوع آقای احمدینژاد را اغنا و راضی میکند. اینکه نشان داده شود او هنوز اهمیت قابل توجهی در عرصه سیاست کشور دارد.
من همیشه گفتهام به غیر از تمام امتیاراتی دیگری که برای دولت آقای روحانی شمرده میشود، بزرگترین فرصتی که دولت تدبیر و امید به ما داده، بازگشت دوباره امنیت خاطر امنیت اجتماعی و بازسازی فرهنگ صلحآمیزی که همیشه در فرهنگ ما حاکم بوده است. اینکه جامعه دو دسته شود، و یکی علیه دیگری باشد، نه تنها در عرصه سیاست که در تمامی عرصهها برای نظام جمهوری اسلامی بسیار خطرناک است.چون کار من در عرصه سیاست خارجی بوده، با حضورم در خارج از کشور همیشه شاهد وحشت نظام بینالملل از غیرقابل پیشبینی بودن دولت آقای احمدینژاد بودم، و بازسازی این اعتماد برای آقای روحانی بسیار گران تمام شد چون تمام تلاش خودشان را برای این موضوع به کار گرفتند و آنچنان که باید و شاید فرصت پیدا نکردند که بتوانند در حوزه داخلی هم تواناییهایشان را نشان بدهند.
ایشان هیچ سلسله مراتب و هیچ قانونی را رعایت نمیکنند، امروز حرفی میزنند و فردا آن را پس میگیرند، و این موضوع شوکآور است و ضربه بزرگی به این نظام زده است. الآن گفته میشود آقای احمدینژاد به دلیل عدم التزام به رهبری باید عدم صلاحیت شوند. نمیدانم این اتفاق میافتد یا نه، اما رد صلاحیت ایشان هم برای نظام هزینهبر خواهد بود. خوب بود پیش از این اتفاق، ایشان به دلیل مشکلاتی که برای نظام به وجود آوردند، محاکمه میشدند.