شيرين: براي درمان كمكم كنيد

شيرين که اکنون 19ساله است در سال 91 از سوي جواني به نام جمشيد با اسيد مورد حمله قرار گرفت و يک چشم ، يک گوش و بخشي از بيني اش را از دست داد و قسمتي از صورت و ساير اندامش دچار سوختگي شديد شد. شيرين که براي تامين هزينه هاي درمانش به شدت دچار مشکل شده با ارسال نامه اي از وزير بهداشت و اعضاي شوراي شهر تهران درخواست کمک کرده است. در ابتداي اين نامه آمده است: اول فروردين سال 91 وقتي که همه مردم شهر داشتند براي گذران تعطيلات خوب آماده مي شدند، وقتي پدران داشتند دختران نوجوانشان را از خواب بيدار مي کردند و بوسه هاي خود را روي گونه هاي آنان مي چسباندند، وقتي مادران داشتند ميز صبحانه را آماده مي کردند تا اعضاي خانواده را دور هم جمع و اولين روز سال را با دستان پرمهرشان ميان اعضاي خانواده تقسيم کنند، وقتي دختران نوجوان جلو آينه ايستادند تا صورت شاداب و جوانشان را نگاه کنند، من در خيابان هاي خلوت تهرانسر مي دويدم و با همه وجودم فرياد کمک سر مي دادم. کسي در خيابان نبود و جواني که دم از عشق من مي زد و خود را مالک من مي دانست با ظرفي اسيد همه زندگي ام را دگرگون کرد. من جيغ مي کشيدم و کمک مي خواستم اما کسي در خيابان نبود. صورتم داشت مثل شمع آب مي شد و مي ريخت. چشمانم داشت کور مي شد و گوشت از صورتم جدا مي شد و من کاري به جز اينکه فرياد بزنم نمي توانستم بکنم. مثل همه روزهاي عمرم تنها بودم و فرياد رسي نداشتم.» شيرين در ادامه اين نامه به جانبازي پدرش اشاره کرده و نوشته است: تازه وارد 17سالگي شده و دنبال آينده اي درخشان بودم مثل همه دختران نوجوان براي خودم روياهايي هم داشتم اما وقتي اسيد به صورتم پاشيده شد، روياهايم مثل چشم و دهانم سوخت. تا رسيدن من به بيمارستان و آغاز درمان ساعت ها طول کشيد. نتيجه اين شد که يک چشمم به طور کامل کور شد و يک چشمم درصد بالايي از بينايي اش را از دست داد. لب ها و يک گوشم از بين رفت و از دختري شاداب که داشت درس مي خواند تا براي خودش آينده اي بسازد به دختري غمگين که حالاديگر توان درس خواندن هم ندارد تبديل شدم. پدرم، مرد هميشه فداکار زندگي من، که جان و عمرش را در راه وطن گذاشت و علاوه بر 30درصد جانبازي و سه سال اسارت، دچار بيماري اعصاب شده است، در اين سال ها نتوانسته بود مانند يک پدر از من حمايت کند و در کنارم باشد. او خانه اش را که همه دارايي اش بود به خاطر من فروخت و آن را خرج 24 عملي کرد که به دليل عفونت ناشي از زخم ها روي صورت و بدنم ايجاد شده بود. حالامن شيرين دختر 19ساله ايراني هستم که آرزوهايش سوخته اما اميدش نه. دختري هستم که مي خواهد توان خنديدن و تماشاي زيبايي هاي زندگي و شنيدن حرف هاي مهربان پدرش را يک بار ديگر به دست آورد. دختر تنهايي که براي درمان کوري چشم، درمان گوش و صورت سوخته شده از تعصب و غرور بي جاي يک جوان به کمک شما نياز دارد. احتمالاخيلي از شما دختر داريد و بارها گونه هاي او را بوسيده ايد، بگذاريد من هم صورتي داشته باشم که بتوانم روي صورت پدرم بچسبانم و از او مهر پدري را طلب کنم، بتوانم يک بار ديگر ببينم و زندگي را لمس کنم.
    او در پايان از مسوولان خواسته است تنهايش نگذارند: من نيازمند کمک شما هستم و مي دانم شما شيرين را تنها نخواهيد گذاشت. سارا نجيمي يکي از وکلاي شيرين روز گذشته ضمن تاکيد بر اينکه موکلش براي درمان جراحاتش به شدت به کمک مسوولان نياز دارد گفت: دادگاه حکم بر قصاص يک چشم و لاله گوش جوان اسيد پاش و پرداخت ديه براي ساير نقاط آسيب ديده بدنش داده است. حتي در صورت تاييد اين حکم و به فرض داشتن تمکين مالي خانواده جوان اسيد پاش سال ها طول مي کشد تا اين پول در اختيار شيرين قرار گيرد اين در حالي است که قربانيان اسيد پاشي به دليل آسيب شديدي که مي بينند نياز به درمان فوري و مداوم دارند و اگر به شيرين حالاکمک نشود ممکن است دير شود و او هيچ وقت سلامتي اش را به دست نياورد. وي ادامه داد: شيرين قرباني فرهنگ غلط است و جامعه و مديرانش در برابر او مسووليت دارند بنابراين من و همکارم حسن آقاخاني درخواست داريم به اين خواسته موکلمان توجه شود.

منبع: شرق