counter create hit سم خطرناک انتخاباتی و تفاوت مدیریت موتورسیکلتی با پشت میزی
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۰
کد خبر: ۲۱۵۸۳۲

سم خطرناک انتخاباتی و تفاوت مدیریت موتورسیکلتی با پشت میزی

خرداد: عده ای هنوز گمان می برند که مردم علاقمند به شعارهای پوپولیستی و پرداخت های صدقه ای و رفتارهای عوام گرایانه هستند و آن را فضیلت می داند، حال آنکه نتیجه اینگونه نگرش ها مشخص شده و در عمل نتایج زیان بار خود را نشان داده است. پولی که متعلق به مردم است اما نباید بی ضابطه و فله ای بین آنان پخش شود و در نهایت کمر اقتصاد و وضعیت معیشت آنان را خرد کند.

به گزارش خرداد؛ وفق همین نکات احمد شیرزاد نماینده پیشین مجلس در روزنامه آرمان امروز یادداشتی نوشته و به نکات جالب توجهی در این زمینه اشاره کرده که متن کامل یاداشت وی را در ادامه می خوانید.

در روزهای اخیر، شاهد وعده‌های عجیبی از سوی برخی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری بودیم. وعده‌هایی از قبیل یارانه 250‌هزار تومانی و ایجاد یک و نیم‌میلیون شغل داده شد که این وعده‌ها در ظاهر زیبا بوده اما باتوجه به ظرفیت‌های کشور، امکانپذیر نیستند. رئیس دولت‌های نهم و دهم نیز چنین وعده‌هایی می‌داد و ای بسا که‌درصدد اجرای آنها هم برمی‌آمد، اما نتیجه آن درگیری او با مجلس بود. به این دلیل که اگر شخصی قصد داشته باشد تمام منابع مالی کشور را در یک پروژه صرف کند، آن هم به این دلیل که در انتخابات یک وعده عجیب داده، به قیمت تعطیل‌شدن مابقی پروژه‌ها خواهد بود وگرنه اگر منابع مالی به وفور در کشور یافت شود، چرا خرج مردم نشود؟ اما نکته اینجاست که کشور حساب و کتاب داشته و سروسامان دارد. تمامی هنر این است که از منابع بهینه استفاده کرد. آن‌طور که اقتصاددان‌ها اعتقاد دارند، حتی اگر منابع هم وجود داشته باشد، تزریق بی‌حساب آنها «سَم» است، چرا که تورم و بدبختی به وجود می‌آورد. مساله این است که وقتی منابع کشور کم است باید این منابع را تقسیم کرد تا به همه کارها رسیدگی شود. اینکه یک کاندیدا قول دهد که به همه بیکارها، ماهانه 250 هزارتومان پول پرداخت می‌کنم یا ضرب و تقسیم نمی‌داند و یا اینکه اصلا اطلاعی ندارد که بودجه چیست. باید توجه کرد که مملکت را نمی‌توان مانند شهرداری اداره کرد. مشکل بزرگ بسیاری از شهرداران شهرهای بزرگ این است که حساب ‌‌و کتاب و بودجه‌ریزی دقیق در آن وجود نداشته و به دلیل برخی اعمال نفوذهای سیاسی، شهرداری به‌طور منضبط و برنامه‌ریزی شده‌ای منابع خود را خرج نمی‌کند. البته اقداماتی انجام می‌شود، اما اینکه یک شبه پروژه‌های هنگفتی آغاز شود و این پروژه‌ها به شرکت‌های خاصی هم سپرده شود و هزینه‌اش آن این شود که کارها در پروژه‌های دیگری لنگ بماند، هنر مدیریت نیست. اگر یک مدیر بتواند پشت میز خود، ضرب و تقسیم بودجه را انجام دهد و یا از کارشناسان کمک بگیرد بسیار بهتر از این است که مدیریت را پشت «موتور سیکلت» انجام دهد و این موضوع را به حساب مردم‌گرایی بگذارد اما در عمل قادر نباشد ضرب و تقسیم انجام دهد. یک کاندیدا به تنهایی قادر نیست چنین وعده‌هایی بدهد و مردم نیز عاقل‌تر از آن هستند که فریب چنین وعده‌هایی را بخورند و آنها را باور کنند. نکته اینجاست که در این فضا، نقش مجلس بسیار مهم است. مجلسی‌ها باید در مورد این موضوعات اظهار نظر کنند. نماینده‌ها به طور انفرادی در مورد این وعده‌ها موضع بگیرند و کمیسیون بودجه نیز بررسی کند که اگر چنین افرادی رئیس‌جمهور شوند، چه بر سر کشور خواهند آورد و منابع را چطور هزینه می‌کنند؟ آیا مجلس می‌تواند به خسارت‌هایی مانند آنچه در مسکن مهر رخ داد، تن بدهد. به همین دلیل نیاز است که مجلس در مورد این وعده‌ها اعلام موضع قاطعانه کند. این نامزدها نیز به نظر می‌رسد که می‌دانند این وعده‌ها عملی نخواهد شد و تنها از آن استفاده تبلیغاتی می‌کنند تا فعلا سبد رأی خود را تقویت کنند. شاید هم تصمیم این است که با هزینه کردن منابع به این شکل، تیشه به ریشه اقتصاد کشور بزنند. اقتصاد صدقه‌ای و تزریق مستقیم منابع در کشور، باعث نوعی تورم لجام‌گسیخته می‌شود که تمام منابع را از سازندگی و زایندگی باز می‌دارد. منابعی که می‌توان آن را صرف تولید کرد و اشتغال‌آفرینی کرد اگر مستقیما به جامعه وارد شود، باعث از بین رفتن فرصت‌های اشتغال‌زایی شده و کشور را وابسته به واردات خواهد ساخت. این شعارها کاملا مصداق عوامفریبی است و مالیات دهنده‌ها اجازه نمی‌دهند یک شخصی این منابع را هرطور که مطابق میل خود می‌داند خرج کند و آنها را به «باد» دهد. 
ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین