خطای دیگر قالیباف، ترسیم چهره ای کینه ای و هجومی از شخصیت خویش بود که بنا دارد با هر دستاویزی؛ حتی اگر توسل به دروغ باشد، حتی اگر دست یازیدن به تهمت باشد، و حتی اگر ارائه شخصیتی باشد که از جملات میرحسین موسوی بهره می گیرد و حرکات محمود احمدی نژاد را تقلید می کند، به هدف خویش که همان تکیه بر صندلی ریاست جمهوری است دست یابد لذا ناخواسته،فرصت را در اختیار رئیسی قرار داد تا از خود، چهره ای را به تصویر بکشد که خواهان مسالمت جویی و رفع تنازعات سیاسی است.
به گزارش خرداد به نقل از رویداد 24 ،از لوازم آیندهنگری، برنامه محوری، توجه به نحوه عملکرد در زمینبازی، چینش صحیح مهرهها و زمانشناسی دقیق برای بازی با کارتهای موجود است. اشخاصی که میدانند باید در میدانی بزرگ وارد رقابت و فعالیت شوند بهگونهای عمل مینمایند که نتیجه آن، مفید فایده برای خودشان باشد و نه رقبا و کار به نحوی پیش نرود که ناخواسته در زمین حریف بازی نمایند.
محمدباقر قالیباف، سالهاست که از مشکل بیبرنامگی و عدم زمانشناسی رنج میبرد و به همین دلیل نیز، بارها دچار شکستهای سخت شده است. او که شخصیتی نظامی است و سودای پاستور را سالهاست که در ذهن خویش میپروراند و سومین بار است که پا به عرصه رقابت برای ریاست جمهوری میگذارد نیازمند آسیبشناسی است که مشخص شود آیا از مشاورانی بهره میگیرد که توان آیندهنگری را ندارند و یا اینکه شخصیت وی، بهگونهای است که قابلیت درک اوضاع موجود و برگزیدن بهترین استراتژی را ندارد.
شکست سنگین قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به دلیل فهم ناصحیح وی از شرایط موجود بود. درحالیکه همگان منتظر ایجاد دوقطبی میان روحانی و جلیلی بودند به ناگاه قالیباف، خود را تمامقد در مقابل روحانی قرار داد و با یک حرکت اشتباه که به دلیل فقدان ذهن تحلیلگر در شخصیت قالیباف بود با ضد حمله سهمگین روحانی مواجه شد و اینگونه بود که قالیباف، ریزش آرای فراوانی را در سبد رأی خود مشاهده کرد.
قالیباف بار دیگر نیز دچار اشتباه محاسباتی شده است چراکه ناخواسته در زمین دیگران، در حال بازی است. قالیباف که از روز ثبتنام برای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و حتی مدتها پیش از آن، شمشیر را از رو، علیه روحانی بسته است بازهم متوجه نیست که عملکردش در خوشبینانهترین حالت، شاید بتواند موجب ریزش رأی روحانی شود اما برای او، افزایش اقبال را فراهم نخواهد کرد.
همگان پیشبینی کردهاند که رقیب روحانی، سید ابراهیم رئیسی است و جدال این دو، سهم اصلی رقابت حاضر را به خود اختصاص خواهد داد اما قالیباف میکوشد بهگونهای وانمود سازد که رقیب اصلی روحانی اوست و به همین دلیل، مناظره آغازین را نیز هجومی شروع کرد اما باید گفت که او بازهم دچار اشتباه محاسباتی شده است.
اولین اشتباه قالیباف، رونمایی از شعارهای محوری خود در مناظره اول بود. او که میخواهد همانند احمدینژاد، دوگانه فقیر و غنی را احیاء نماید با بهرهگیری از شعار 96 درصد در مقابل 4 درصد، میکوشد خود را حامی 96 درصدی که بنا به محاسبه او، مستضعف هستند جلوه دهد و روحانی را بخشی از آن 4 درصد مرفه.
او میخواهد در تمام ایام باقیمانده تا انتخابات، از همین شعار بهره گیرد و مدام بگوید که روحانی و همکارانش از اتاق خود بیرون نیامده و از احوال مردم بیاطلاعاند. تکرار این شعارها، بهمرور زمان تبدیل به موضوعی خستهکننده میشود و مستمع را به سمتوسوی این کلام، سوق میدهد که «ثُم ماذا؟».
این دوگانه سازی پوپولیستی که توسط قالیباف، طرحشده است به نحوی مشابه، در شعارهای رئیسی نیز بیانشده است اما طرح ابتدایی آن توسط قالیباف، فرصتی به رئیسی میدهد تا از شعارهای خود در مناظرات پایانی رونمایی نماید و بهعنوان بازیکنی تازهنفس، مجال را در دست بگیرد.
اشتباه دیگر قالیباف در مناظره نخستین، هجوم شدید او به روحانی و مدیران دولت دوازدهم بود. این هجوم، عملاً خواسته رئیسی و حامیانش را پوشش داد چراکه زمینهای را فراهم کرد تا با عافیت رئیسی از ترکشهای احتمالی، توان روحانی و جهانگیری، معطوف به قالیباف گردد و توجهی به برنامهها و اقدامات رئیسی از خود نشان ندهند. قالیباف به نحوی خواستههای رئیسی را پوشش داد و در مسیر جمعآوری رأی برای او اهتمام ورزید که اگر با برنامهریزی قبلی، قصد چنین کاری را داشت نمیتوانست بدین گونه عمل کند. قالیباف برای جذب اقبال مردم به خود، به روحانی و جهانگیری هجوم آورد و تلاش کرد خود را نماینده مردم برای بازخواست عملکرد دولت روحانی نشان دهد ولی عملاً باعث شد رئیسی از هجوم روحانی و جهانگیری مصون بماند و انرژی خود را برای آینده، ذخیره نماید.
خطای دیگر قالیباف، ترسیم چهرهای کینهای و هجومی از شخصیت خویش بود که بنا دارد با هر دستاویزی؛ حتی اگر توسل بهدروغ باشد، حتی اگر دست یازیدن به تهمت باشد و حتی اگر ارائه شخصیتی باشد که از جملات میرحسین موسوی بهره میگیرد و حرکات محمود احمدینژاد را تقلید میکند، به هدف خویش که همان تکیهبر صندلی ریاست جمهوری است دست یابد.
چنین شخصیتی که اینگونه انتقامجویانه و هتاکانه در مسیر دستیابی به قدرت، خیز برداشته است و به نحوی عمل میکند که روحانی و جهانگیری نیز باید برای مقابله، برخی موارد را به او یادآور شوند بهترین فرصت را در اختیار رئیسی قرارداد تا از خود، چهرهای را به تصویر بکشد که خواهان مسالمتجویی و رفع تنازعات سیاسی است.
عملکرد قالیباف و مقایسه وی با رئیسی، به مخاطب اینگونه پیام میدهد که رئیسی برای کسب قدرت نیامده است درحالیکه حقیقت آن است که وی برای کسب قدرت و ریاست آمده است اما قالیباف بافهم ناصحیح از اوضاع، چنین فرصتی را برای رئیسی فراهم کرده است که از خود، شخصیتی آرام و متین را به نمایش گذارد.
نتیجه آنکه قالیباف، این بار هم در زمین دیگران بازی کرد، زمینی که نهتنها برای رقبا و بهخصوص سید ابراهیم رئیسی فرصت سازی کرد بلکه از اقبال مردمی به او نیز کاست و بر حامیانش نیفزود.