در اینجا باید دید که شهرداری محسن هاشمی برای اردوگاه اصلاح و اعتدال چه ارزش افزوده ای داشته و هزینه و فایده آن بر ضرر و زیانش چربش داشته و در راستای منافع میلیون ها رای دهنده ای هست که همین چند روز پیش او را با این فاصله کهکشانی و با آن اعتماد وثیق عمومی به شورای شهر تهران رهنمون کردند؟ آیا شهرداری محسن هاشمی با توجه به رویکرد غالب سیاسی مردم تهران تنها منوظ به حضور وی در لیست شورای شهر بود؟
سرویس سیاسی خرداد/ رضا رئیسی: چهار سال پیش در عین شایستگی از حضور در انتخابات شورای شهر بازماند و سپس در رقابتی نفس گیر و البته با چرخش های عجیب و غریب و ناگهانی شماری از اعضای لیست اصلاح طلبان از حضور در شهرداری تهران بازماند. مدیری که بی هیچ شک و شبهه ای اگر بخواهیم نامزدی مقبول، کارآمد و البته کاربلد، برای شهرداری کلان شهر تهران معرفی کنیم نام او در صدر لیست و با اختلاف فاحش در راس آن قرار می گیرد.
به گزارش خرداد؛ ناگفته پیداست که از محسن هاشمی رفسنجانی سخن می گوییم، منتخب اول مردم تهران در شورای شهر که همانند پدر تاریخ سازی کرد و رکورد شکست و با اقبال بی سابقه مردمی و رای چند برابری نسبت به ادوار گذشته به عنوان منتخب اول مردم تهران به شورای شهر راه یافت.
او هم اقبال عمومی را با خود دارد و هم سال ها در عرصه مدیریت شهری حضور داشته و با این عقبه و سابقه شاید ایده آل ترین گزینه ممکن برای شهرداری باشد اما سئوال اینجاست که او باید وفق این عقبه و سابقه بر صندلی بلدیه تکیه زده و از از شورای شهر به شهرداری برود؟ پاسخ بی گمان از نظر نگارنده منفی است.
دلایل بر رد شهرداری محسن هاشمی آنچنان واضح و مبرهن است که نیاز به شرح و بسط و تفصیل ندارد اما در این فرصت اشاراتی کوتاه بدان خواهیم داشت
در ابتدا سئوالات در این زمینه را مطرح می کنیم، عقلانیت سیاسی، تدبیر مصلحانه و کنش خیرخواهانه حکم می کند که هر اقدامی را معطوف به ارزش افزوده آن در ارتباط با مصلحت عمومی و خیر جمعی به انجام رسانیم. اینکه محسن هاشمی چه کارنامه ای داشته و چه عقبه و سابقه ای دارد و برتری محسوس و رجحان ملموسی نسبت به دیگر گزینه ها دارد، فاکتور و مولفه اصلی برای درستی شهرداری وی نیست، در اینجا باید دید که شهرداری محسن هاشمی برای اردوگاه اصلاح و اعتدال چه ارزش افزوده ای داشته و هزینه و فایده آن بر ضرر و زیانش چربش داشته و در راستای منافع میلیون ها رای دهنده ای هست که همین چند روز پیش او را با این فاصله کهکشانی و با آن اعتماد وثیق عمومی به شورای شهر تهران رهنمون کردند؟ آیا شهرداری محسن هاشمی با توجه به رویکرد غالب سیاسی مردم تهران تنها منوظ به حضور وی در لیست شورای شهر بود؟ آیا غیبت هاشمی در شورای شهر اثرات منفی بر کارکرد آن خواهد داشت؟ پیام این حضور و ترک ناگهانی برای میلیون ها شهروند تهرانی چیست؟
و اما پاسخ به سئوالات فوق
محسن هاشمی برای رسیدن به شهرداری تهران هیچ نیازی به حضور در لیست شورا نداشت، مردم تهران با توجه به اجماع اصلاح طلبان و تاکید بزرگان به هر گزینه ای که در این لیست جای می گرفت رای می دادند، آنچنان که حتی در انتخابات خبرگان به منتقدان جدی اصلاح طلبان نیز رای دادند و بسیاری از گزینه های لیست موجود و لیست امید 94 در انتخابات مجلس برای اندک شهروندان تهرانی نیز آشنا نبودند اما از رقبای شناخته شده جناح مقابل با فاصله زیاد پیشی گرفتند، پس پیروزی این لیست قطعی می نمود، مضاف بر آنکه این بار بر خلاف انتخابات مجلس لیست امید با معضل ازدیاد نامزدها نیز روبرو بود و بسیاری از چهره های توانمند از حضور در لیست باز ماندند.
با توجه به عقبه و سابقه محسن هاشمی نیز هیچ گزینه بهتری نسبت به وی آنهم با توجه به تجربه 4 سال پیش وجود نداشت و به طور قطع و بی هیچ حرف و سخنی او شهردار منتخب لیست امید می شد.
پس حضور در لیست جز آن آرای نمادین و معنادار منتخب اول، پیام روشن و ارزش افزوده دیگری نداشت.
حال تصور کنید که با ترک شورای شهر از سوی محسن هاشمی برای این ارزش افزوده و اعتماد عمومی چه اتفاقی رخ می دهد وقتی سر لیست رقیب با این استعفا به شورای شهر بیاید؟ به طور قطع یک نفر وزنه ای بی اثر در شورای شهر است اما این جا به جایی مهم و معنادار و توام با تبعات در افکار عمومی است، آنچنان که چمران و تمامی اعضای اصولگرای شورای شهر دوم به رغم آنکه در میانه کار دولت محمود احمدی نژاد بر سر کار آمد و زمینه برای حضور آنان در دولت فراهم آمده بود، هیچ یک استعفا نداند تا مصطفی تاجزاده که نفر شانزدهم انتخابات شوراها بود به شورای دوم راه نیابد.
از طرف دیگر مردم تهران آیا از خود نخواهند پرسید که ارزش رای و اعتمادی اینچنین شکوهمند چه شد و تنها برای روز انتخابات به کار می آمد؟
در دیگر سو وظیفه مهم شورای شهر نظارت و تقنین قوانین است و حضور هاشمی که سال های سال در مدیریت شهری حضور داشته و با چم و خم های آن آشناست بسیار می تواند کمک حال اعضای شورای شهر ئر این دو زمینه راهبردی باشد و از طرف دیگر حضور وزنه ای همچون او می تواند به اعتبار شورا افزوده و در مواجهه با شهردار آینده یا قوا و ارکان مختلف وزینه پارلمان شهری را افزایش دهد و نیز در بحران ها و تلاطم ها مانع از بروز اختلافات و هدرروی فرصت ها شود.
از طرف دیگر موضوع امضای میثاق نامه و تعهد اعضای شورا نیز مطرح است و مهم تر از همه اینها هاشمی در ایام تبلیغات انتخابات و به رغم فشارهای سنگین بیرونی و اختلافات پر حجم درونی و اعتراضات گسترده، تمام قامت و پر صلابت در برابر همه تهدیدات ایستاد و بر حضور یکپارچه و هماهنگ همه مردم در انتخابات و حمایت همه کنش گران اصلاح طلب از لیست واحد تاکید کرد و حال بی شک این ترک فعل می تواند با توجه به آن عقبه، حواشی بسیاری برای شورای تازه از راه آمده و نهال امیدی که در مدیریت شهری جوانه زده، به ارمغان آورده و فرصت طلبان و تخطئه گران را براق و امیدوار به کارشکنی کند.
نگارنده بی هیچ شک و شبهه ای یقین دارد که محسن هاشمی فردی نیست که به این مقولات مهم نظر نداشته و آنان را در تصمیمات خود ملحوظ نکند اما این نکته کتمان شدنی نیست که شماری از رسانه ها و چهره های نزدیک به فرزند آیت الله به دلایل مختلف اعم از خیرخواهانه تا فرصت طلبانه و یا غرض ورزانه به دنبال فضا سازی در این زمینه هستند و در این بحبوحه سکوت در برابر این تحرکات جایز نیست.
هاشمی منتخب اول مردم تهران و خلفی صالح برای پدری است که صبر را خجالت زده، هوشمندی و کیاست را وامانده و کیضی را از حد گذرانده بود، همو که عرش و فرش سیاسی بسیار به خود دید اما پا پس نکشید نه غره به موفقیت شد و نه ناکامی او را به کنج عزلت کشاند و بی هیچ شک و شبهه ای بخش اعظمی از موفقیت های این روزهای اردوگاه اصلاح و اعتدال معطوف به عمل و رفتار و کردار او بوده و هست و هاشمی نیابت چونان پدری را دارد و قطعا بهترین تصمیم را گرفته و دوستان ناآگاه نمی توانند برای مطامع و منافع زودگذر خود او را از راه روشنی که در پیش دارد منحرف کنند که این فرزند چشم اندازهای موسعی پیش رو دارد...