براستی این واکنش ها چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا شکست در انتخابات و عدم اقبال عمومی به معنای آنست که همه چیز را زیر سئوال ببریم؟ اگر پیروز میدان نشدیم به هر نحوی از انحاء درصدد ضربه زدن به رقیب برآییم و کام ملت را بواسطه انتخاب متفاوت خود تلخ کنیم؟ آیا اصلاح طلبان باید تنبیه و تخطئه شوند چون مردم به آنان و شعارهایشان باور داشته و این طیف را بر رقبا ترجیح داده اند؟
سرویس سیاسی خرداد/ رضا رئیسی: این روزها با واکنش های مختلفی که در فضای سیاسی شاهد آن هستیم، کمی به چشمان و حافظه خود شک کرده ام و گاهی از خودم می پرسم که نکند پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و تفوق قاطعانه اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر را در خواب و رویا دیده ام و دچار توهم شده ام و ماجرا یک چیز دیگر است!
به گزارش خرداد؛ علی القاعده در همه جای دنیا و در هر سیستم و ساختار سیاسی، پیروز انتخابات شان و مرتبه ای ویژه یافته و بواسطه اقبال و استقبالی که از سوی مردم پشتوانه خود دارند، اضلاع و اجزای مختلف ساخت قدرت به دیده احترام و کرامت به آنان نگریسته و سعی می شود که همسو با این اقبال و استقبال عمومی نهایت مساعدت و همسویی و همراهی به عمل آمده و از طرف دیگر رقبا نیز با پذیرش شکست انتخاباتی برای بازنگری در رفتارها و گفتارهای خود اهتمام می ورزند اما در نزدیک به 10 روزی که از انتخابات گذشته است، ماجرا به طرز عجیب و غریبی وارونه پیش می رود و طی 2 روز گذشته نیز شاهد اتفاقاتی هستیم که در عمل نشاندهنده نگاه حذفی به اصلاح طلبان و حامیان اصلی روحانی در انتخابات هستیم و مضاف بر همه اینها خط و نشان هایی که منتقدان شکست خورده روحانی آنهم به نمایندگی از ملت برای رئیس جمهوری منتخب می کشند، دیگر اوج هنرنمایی عزیزان منتقد است.
اصلاح طلبان که حامی اصلی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بودند و شخص رئیس جمهوری نیز با شعارهای مطروح بر این امر صحه گذاشته و با صراحت نیز اعلام کرد که دولت روحانی ادامه دولت اصلاحات است، این روزها به جای آنکه از سوی رقبا اجر و قرب یابند، حتی با اقدامات عجیب و غریب رفقا روبرومی شوند.
رفقایی که خود با لیست امید مورد حمایت اصلاح طلبان به مجلس راه یافتند و همقطاران دیروز اصولگرا ایشان را از دایره انتخاباتی خود حذف کرده بودند، امروز که یکبار دیگر صلابت لیست امید و اقبال عمومی و گسترده به آن در سراسر ایران طنین انداز شده، به یکباره با رفقای دیروز به اتحاد و انسجام رسیده و فراکسیون امید را دور می زنند!
در دیگر سو یاسر هاشمی، که برادرش منتخب اول مردم تهران نام گرفته و و پدرش مهم ترین استوانه اعتدال ورزی بوده و موسس و بنیانگذار دانشگاه آزاد به یکباره و ناگهانی از ریاست دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد حذف می شود.
از آن طرف نماینده خمینی شهر که طیف و نحله موردوثوق وی با همه تدارکات و تمهیدات گسترده نه بزرگ از مردم دریافت کرده است، نه فقط در صحن و سرای خانه ملت، توهین گستاخانه ای نسبت به یکی از مفاخر بی بدیل هنر این مرز و بوم می کند که به رئیس جمهوری منتخب ملت شدید الحن تذکر می دهد که
در ادبیاتش تجدید
نظر کند و از اظهارات هنجارشکنانه بپرهیزد.
او به نمایندگی از ملتی که مشخص نیست شامل بر چه کسانی می شوند و آیا در مورد مردمی سخن می گوید که همچین چند روز پیش به روحانی رای داده و او را به ریاست جمهوری برگزیده اند، رئیس جمهوری را صراحتا تهدیده کرده و می گوید: ملت ما با کسی عهد اخوت
نبستهاند و اگر کسی خطوط قرمز نظام را نادیده بگیرد مردم در رای خود تجدید
نظر می کنند که امیدوارم کار به آنجاها نکشد!!
در دیگر سو دبیر کل محترم موتلفه خبر از بازداشت فرمانداران و مقامات دولتی به علت تخلف انتخاباتی می دهد در حالی که هیچ نهاد رسمی و قانونی چنین خبری را نداده و البته دوباره ادعاهای کذایی درباره مصوبه 2030 را تکرار می کند، بازهم در حالیکه رئیس مجلس همین امروز در خانه ملت رسما اعلام می کند که بررسی هیئت تطبیق نشان داده که مصوبه 2030 ایراد قانونی ندارد!
بماند که ایشان برای خالی نبودن عریضه که همه ما هم بدان عادت کرده ایم کلی انتقاد و متلک هم به خاطر اظهارات رئیس جمهوری در جمع حامیان ستادی نثار حسن روحانی می کند.
از اظهارات عجیب و غریب در جلسه جمنا نیز میگذریم که دوستان به جد به دنبال ملکوک کردن آرای منتخب ملت و اکثریت مردم با تعابیر شاذ و عجیب و غریب و استفاده ابزاری از واژگان مقدس و مورد احترام جامعه هستند و ضربات آن به عقاید مردم بسیار فراتر از رقابت های دو روزه انتخاباتی است.
براستی این واکنش ها چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا شکست در انتخابات و عدم اقبال عمومی به معنای آنست که همه چیز را زیر سئوال ببریم؟ اگر پیروز میدان نشدیم به هر نحوی از انحاء درصدد ضربه زدن به رقیب برآییم و کام ملت را بواسطه انتخاب متفاوت خود تلخ کنیم؟ آیا اصلاح طلبان باید تنبیه و تخطئه شوند چون مردم به آنان و شعارهایشان باور داشته و این طیف را بر رقبا ترجیح داده اند؟ آیا این به ثمن بخس از بین بردن سرمایه عظیم اجتماعی نیست که فراتر از نام هاو رنگ ها و احزاب و نحله های سیاسی به حساب انقلاب و نظام در انتخابات واریز شده و فراتر از همه رقابت ها پشتوانه و سرمایه نظام و کشور در مواجهه با تلاطم های بیرونی و مکر دشمنان خارجی است؟
آیا این مردم نجیب که فارغ از همه مشکلات و دسایس و سختی ها اینگونه غرور آفرین و حماسی به میدان انتخابات آمدند نباید رای و نظرشان محترم شمرده شده و بر صدر نشسته و قدر ببینند؟
براستی این رفتارها و گفتارها می تواند اصولگرایان و منتقدان دولت را در بازه زمانی پیش رو یاریگر بوده و آنان را مورد توجه مردم قرار دهد و یا مسیر دیگری در حال طی شدن است آیا نتیجه مخالف خوانیهاو تخریب های گذشته مشخص و مبرهن نشده است؟
دوستان البته به درستی ، به رئیس جمهوری منتخب متذکر می شود که او رئیس جمهوری همه ملت است و باید حقوق همگان و از جمله آن 16 میلیون رای دهنده به کاندیدای رقیب را رعایت کند حال از خودشان باید پرسید که آیا آنان شان و احترامی برای 24 میلیون رای به رئیس جمهوری منتخب نباید قایل باشند و حداقل در این فاصله اندک اینگونه به تاخت و تاز و مخالفت نپردازند؟