خرداد: تجربه تلخ شورای اول و حواشی و اخبار این روزها تلنگری بر گوش اصلاح طلبانی است که از تکرار تاریخ بیم دارند و خواهان اقتدار و اثر گذاری شورای شهر تهرانی هستند که پس از 14 سال به آغوش اصلاح طلبان بازگشته و انتظارات بسیار مردم را در نیز در پس خود دارد.
به گزارش خرداد؛ روزنامه شرق گزارش خواندنی در این زمینه نوشته که در ادامه می خوانید.
شورای شهر تهران پس از سه دوره تسلط و غلبه اصولگرایان و یکهتازیای که در مدیریت شهری داشتند، با بیم و امید و سلام و صلواتهای بسیار به دست جریان اصلاحطلب افتاده است، درحالیکه این تغییر در عین خوشحالی نگرانیهایی دارد؛ نگرانیهایی که بسیاری از آنها در ابتدای هر دوره شوراها به جریان اصولگرا و اصلاحطلب گفته میشد، اما مورد توجه قرار نمیگرفت و اگر قرار باشد در این برهه حساس باز هم مورد توجه قرار نگیرد، باید منتظر اتفاقاتی ناخوشایند بود! سه نفری که در دوره سوم شورای شهر تهران، بعد از دوره دوم و حضور مطلق لیست اصولگرایان به نام «آبادگران» به شورا راه یافتند، دورهای متفاوت و سخت را پشتسر گذاشتند. سهنفره باید در مقابل ١٢ نفر دیگر در جریان اتفاقات مهمی همچون اتفاقات سال ٨٨ و بعد از آن میایستادند و انواع اتهامات را به جان میخریدند. معصومه ابتکار، محمدعلی نجفی و احمد مسجدجامعی در آن شش سالی که دو سال وقت اضافی هم داشت، برای کوچکترین مصوبات که رنگوبویی از جریان سیاسیشان را داشت، انواع انگها را خوردند و اگر نگوییم توانستند تماموکمال به اندازه سه کرسی سبزی که بهسختی به دست آورده بودند، تلاش کنند، میتوان گفت که بیشترین تلاششان را داشتند. حال سؤال اینجاست؛ در دورانی که بهراحتی صندلیهای سبز نصیب اصلاحطلبان شد، با صندلیهای سبز و رأیهای مردم چه کردند و میکنند؟ در دوره چهارم شورای پایتخت، درحالیکه اصلاحطلبان امید زیادی برای گرفتن سهم بیشتری از صندلیهای شورا را داشتند، موفق شدند تنها ١٤ سهم داشته باشند؛ ١٤سهمی که از همان ابتدا تکلیف دو نفرشان روشن بود و تکلیف تعدادی دیگر خاکستری ماند! احمد دنیامالی و الهه راستگو در آزمون رأی به شهردار تهران خطوخطوطشان را روشن کردند، اما چهار سال روی صندلیای که سهم اصلاحطلبان بود نشستند و ١٢ نفر دیگر اصلاحطلبان هم در بزنگاههای مهمی چون املاک نجومی، پلاسکو، باغات و تعداد بیشمار سؤال و تذکر به شهردار تهران که هیچکدامشان به نتیجه نرسید، عملکردی خاکستری داشتند و همین بس که از شورای چهارم تنها یک نام خوش در اذهان عمومی باقی مانده که او هم رحمتالله حافظی است؛ عضوی که خیلی زود متوجه شد نه در میان جریان اصولگرا جای دارد و نه جریان اصلاحطلب نزدیک به آن چیزی است که درست میداند؛ چه اینکه در اقدامات مهمی همچون تغییر در مصوبه مهم برج – باغها که تیشه به ریشه باغات تهران زده است، در هر دوبار تلاش حافظی برای تغییر در این مصوبه، اصلاحطلبان نهتنها پشت او را خالی کردند، بلکه رأی مخالف هم دادند.دوره چهارم شوراها را میتوان بهواسطه عملکرد کم، اما پرسروصدای اعضایش پرتنشترین دوران قلمداد کرد؛ دورانی که میتوانست بهواسطه ٣١ عضوش عملکردی قابلقبول را نشان دهد تا تکرار شود، اما آنقدر این ٣١ عضو ضعیف عمل کردند که راه پشیمانی باز ماند. چشمداشت اعضای راهیافته به شورای چهارم به صندلی ریاست و وکالت مردم در مجلس اتفاق بدی بود که اگر با شانس علیالبدلهای اصلاحطلب همراه نبود، بر دامنه اتفاقات بد این دوره بیشتر میافزود. همین اتفاقات بود که باعث شد اصلاحطلبان یکی از بندهای میثاقنامهای را که هنوز ما هم ندیدهایم و گویا همه امضا کردهاند به همین عدم خروج از شورا پس از انتخاب و بیاعتنایی به رأی مردم اختصاص دهند. اعضای شورای چهارم در آزمون املاک نجومی که ابهامات زیادی از آن هنوز باقی مانده و در بزرگترین حادثه تهران در چند دهه اخیر تا امروز یعنی «پلاسکو» در ضعیفترین شکل ممکن برای مهمترین وظیفه قانونی و مردمی خود؛ یعنی نظارت بر شهرداری تهران ظاهر شدند. اعضای شورا که اسامی برخی از اعضای اصولگرای آن در لیست املاک واگذارشده هم بود، پیگیری را بهواسطه ورود قوه قضائیه و پیگیری قضائی موضوع به کنار نهادند و حتی در حد کمیته داخلی برای خودشان هم گزارشی از این اتفاق یا اتهام نداشتند؛ گویا همهچیز برای آقایان و خانمها روشن و حل شده بود! جلسات پرتنشی که نمونهای از آن را در دورههای گذشته شورای پایتخت نداشتیم و اعضای شورا در دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب تا پای قندان پرتکردن و مشتزدن و... به یکدیگر هم پیش رفتند. عملکرد اصلاحطلبان شورای شهر تهران در میان آن ٣١ نفر نقطه قابل اتکا و مثالزدنی ندارد، اگر بخواهیم از آوردن عنوانها اجتناب کنیم، میتوان حداقل این را گفت که برخی از آن ١٢ عضو باقیمانده اصلاحطلب با میانهروی از مصوبات و تصمیمات مهمی گذشتند و برخی دیگر با بهانههایی همچون ترس از ریختن آب به آسیاب دلالان و منفعتجویان، سکوتی معنیدار داشتند که البته برایشان ایرادی هم محاسبه نشد، چون دیکته ننوشته، غلطی هم ندارد. تحرکاتی که برخی از اعضای شورای اصولگرا و اصلاحطلب در فضای مجازی و بهخصوص توییتر داشتند به اذعان خودشان در نشستهای خبری بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت، نه دلسوزی برای شهر و شهروندان و البته که خیلی هم دیر بود!
رسانهها بهعنوان ناظران و شاهدان عینی و
مستقیم اعضای شورا در دورههای اخیر، در موارد متعددی نکاتی را به اعضای
شورا در دورههای جدید و قدیم مطرح کردند که یا به آنها توجه شد یا نشد.
اگر برخی از اعضای ورزشکار شورای چهارم بهجای پایان دوره از همان ابتدای
دوره چهارم حداقل در مقابل رسانهها به دنبال فاصلهانداختنها بودند، شاید
زودتر جواب میگرفتند و اگر از همان ابتدای دوره چهارم برخی از اعضا
درباره مجموعههایی مانند مرکز تجارت جهانی فردوسی همکاری میکردند، این
پروژه اینگونه در جریانی فرسایشی به نتیجه دلخواه خود نمیرسید.
روی اصلی این گزارش اعضای شورای پنجم پایتخت هستند که با سفارش آبروی
اصلاحات و پیامی که میلیونها تهرانی به گوش جان شنیدند و یکبار دیگر
اعتماد کردند و تکرار کردند. روی این گزارش به ٢١نفری است که جز معدودی که
کارنامه نسبتا مشخصی دارند، مابقی حداقل در حوزه شهری کارنامهای ندارند و
بیصبرانه منتظر عملکردشان هستیم. اعضای اصلاحطلب شورای پنجم باید بدانند
که قرار نیست همان اشتباهاتی که در دورههای قبلی تکرار شدند دوباره با
افرادی جدید تکرار شود که اگر اینگونه باشد، هزینه آن به اندازه هزینه
گران رأیهای انداختهشده به صندوقها، برای خود آنها و جریان اصلاحات گران
خواهد بود! آنها باید بدانند که رأی بیسابقه مردم تهران كه حالا آنها
وارثان این اعتماد در بهشت هستند، اگر قرار باشد در پیچوتاب پرآبوتاب
شهرداری و منفعتهای ریز و درشت و پیدا و پنهان آن بیفتند، کسانی بیرون از
بهشت حواسشان هم به آنها و هم به رأی مردم هست. شورای پنجم که با این هزینه
گران و بعد از ٢٠ سال به جریانی اصلاحی رسیده است، قرار نیست محل کسب
تجربه و بزنگاه گروههای سیاسی باشد که بعد از ٢٠ سال حالا میخواهند سهمی
برای خود داشته باشند و قطعا بهشتی که وعده دادهاند، این بهشت نیست!
اعضای شورای پنجم از صدر تا ذیل باید بدانند که علاوه بر رسانههای
اصولگرایی که عملکردشان را در انتخابات و دوره چهارساله قبل دولت روحانی
نشان دادهاند، رسانههای اصلاحطلبی هم هستند که عملکردشان را بدون اغماض
رصد میکنند. خبرنگاران و رسانههایی که با رأی مردم و اعتماد آنان و از
همه مهمتر سرمایه آنان که تهران همه ماست، شوخی و معامله ندارند.