خرداد: با انتخاب مجدد حسن روحانی به ریاست دولت دوازدهم اکنون همه درباره تغییرات دولت در سطوح مختلف صحبت میکنند. برخی معتقدند که تغییرات باید در وزارتخانههای اقتصادی صورت گیرد و برخی وزارتخانههای کشور و علوم را در اولویت قرار میدهند، اما در این میان نکته مهم این است که تمامی افراد براین امر متفقالقولند که آقای روحانی باید در دولت دوازدهم تغییرات اساسی نسبت به دولت یازدهم به وجود بیاورد. در دولت یازدهم کاستیهایی مشاهده شد که موجب کندی عملکرد دولت گردید، اما در این دولت نباید شاهد چنین مسائلی باشیم و رئیسجمهور صرفا باید از افرادی استفاده کند که دیدگاه و منش دولت را قبول داشته باشند و در چارچوب آن حرکت کنند. باید منتظر ماند و دید چه کسانی بر صندلیهای کابینه یازدهم تکیه خواهند زند. برای بررسی ترکیب احتمالی کابینه دوازدهم و مسائل مربوط به آن محمدتقی فاضل میبدی، استاد حوزه و دانشگاه، با «آرمان» گفتوگو کرده که میخوانید.
به نظر شما چه تغییراتی باید در ترکیب دولت دوازدهم در مقایسه با دولت کنونی صورت گیرد تا قوه مجریه تحت مدیریات آقای روحانی کارکرد و بازده بالایی از خود برجای گذارد و این تغییرات باید در چه سطوحی باشد؟
در دولت آقای روحانی در 4سال گذشته در عین اینکه موفقیتهای زیادی در سیاست خارجی و داخلی مشاهده میشد، یک ناهمگونی در منظومه دولت به چشم میآمد، به ویژه در مسائل اقتصادی؛ بدین صورت که به نظر میرسید یک صدا، پیام و تفکر واحد وجود ندارد و شاهد چند رویکرد در دولت بودیم که این مساله در موضوعات زیادی خود را نشان میداد. به هرحال آقای روحانی دولت اول خود را پشت سر گذاشت و نمیشود خیلی دولت را محکوم کرد. البته باید این نکته را هم در نظر گرفت که مجلس نهم نیز خیلی با دولت همراه نبود و از این رو مشکلات بسیاری برای دولت پدیدار شد. در دولت بعدی آقای روحانی از دو مزیت برخوردار است که خیلی به نفع اوست. نخست اینکه میداند افرادی که با او بودند، تا چه اندازه و تا کجا با رئیسجمهور همراه و همنظر بودند و دوم اینکه مجلس دهم با دولت همکاری بیشتری دارد که همین امر میتواند گرهگشای بسیاری از مسائل دولت باشد. در این راستا با این دو سرمایهای که آقای روحانی در اختیار دارد، میتواند کابینه دوازدهم را خیلی بهتر از دولت یازدهم بچیند و تشکیل دهد. طبیعتا برخی از افراد و بهخصوص وزرایی که در دولت یازدهم عهدهدار مسئولیتی بودند، موافق عقیده و منش حاکم بر دولت نبودند و صرفا میخواستند وزیر باشند. این اشخاص در انتخابات نیز خود را نشان دادند که خیلی مشخص نبود در کدام سمت و سو حرکت میکنند. برای نمونه میتوان به این نکته اشاره کرد که وقتی تهمتهایی به دولت وارد میشد، برخی از این افراد در حالی که میتوانستند از دولت دفاع کنند، اما از این کاراستنکاف میورزیدند. این مسائل باید در دولت دوازهم حل شود. از مسائل دیگری که دولت دوازدهم با آن روبهروست، مساله اقتصاد است که باید بدان اهمیت ویژهای داد. اگر دولت دوازدهم نتواند آنطور که باید مسائل اقتصادی جامعه را حل کند، با مشکل مواجه خواهد شد. این مساله میتواند بر رأی مردم نیز در انتخاباتهای بعدی تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر اگر دولت افراد همنظر و همگون و باانگیزه را در کابینه جمع کند که در اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی همنظر باشند، دولت دوازهم موفق خواهد بود.
به نظر شما چه وزارتخانههایی در اولویت تغییر هستند؟
وزارتخانههای اقتصادی خیلی مهمند. از وزارت اقتصادی و دارایی گرفته تا صنعت و معدن و مسائلی که مربوط به اقتصاد کشور است، اهمیت بسیاری دارد. در دولت یازدهم این وزارتخانهها با هم چندان هماهنگ نبودند. علاوه بر این وزارتخانهها در سازمان برنامه و بودجه نیز باید تغییراتی صورت گیرد. از تغییرات ضروری دیگر میتوان به وزارت کشور اشاره کرد، چون تماس مستقیم مردم با دولت از طریق فرمانداریها و استانداریهاست. دولت باید در وزارت کشور فردی را انتخاب کند که جدا به رویکردها و وعدههای دولت معتقد باشد. استانداران و فرماندارانی که میخواهند انتخاب شوند، بسیار اهمیت دارند. اگر دولت در مسائل سیاست داخلی یک دیدگاه را دنبال کند، اما فرمانداران و استانداران رویکرد دیگری داشته باشند، کار دولت پیش نخواهد رفت و مردم ناراضی خواهند بود. بنابراین باید تغییرات ضروری ابتدا در وزارتخانههای اقتصادی و سپس در وزارت کشور صورت گیرد.
به نظر شما آیا رئیسجمهور به عنوان پاسدار قانون اساسی و شخص دوم کشور نباید شرایطی را فراهم کند که افرادی که در حوزه دولت صاحبنظر نیستند ،کمتر اظهار نظر کنند و رئیسجمهور و عملکردش را زیر سوال نبرند؟
من معتقدم رئیسجمهور در قانون اساسی جایگاه بزرگی دارد، ظرفیتهای خیلی بالایی دارد و نفر دوم کشور به حساب میآید. رئیسجمهور منابع مالی در اختیار دارد و بدنه اجرایی کشور را هدایت میکند. اگر رئیسجمهور بتواند از ظرفیتهایی که قانون اساسی به او داده استفاده کند و بر اساس آن کارکند و مانعی هم در مقابل او نباشد، میتواند تاثیرگذاری بسیاری بر جریان کلی امور داشته باشد. در کشور ما همیشه گروهی که در عرصه انتخابات شکست میخورند، به جای بازسازی و تعریف رویکردی نو برای خود به سنگاندازی و تهمت و دروغ روی میآورند. این قضیه همیشه بوده و اکنون نیز هست. اینکه بگویند ما 16میلیون رأی داشتیم و آن را مدام بر سر دولت بزنند و دولت را تخریب کنند، امر درستی نیست. این افراد مرتب حمله، توهین و تخریب میکنند و کارشان همین است. در عین حال دولت باید محکم بایستد و گاهی هم اگر لازم شد، اینها را به مردم معرفی کند.