«پرسش از وزیر ارتباطات درمورد میزان مراجعه مردم به سایتهای مستهجن، چه ربطی به وزیر دارد؟ فرض کنید سالانه چند میلیون تن انگور در کشور تولید شود، حالا اگر عدهای آن را تبدیل به شراب کرده و مصرف کنند، چه ربطی به وزارت کشاورزی دارد؟ شاید از این حیث به وزیر مربوطه دانستهاند که چرا فیلتر نمیکند، ولی گمان نمیکنم که هیچیک از سایتها و کانالهای جنسی فیلتر نباشد.»
در روزنامه «شهروند» آمده است: چندی پیش وزیر ارتباطات برای پاسخ به پرسشی از سوی نمایندگان راهی مجلس شد. وی در پاسخ به پرسش این نماینده و سایر اظهاراتی که در مورد نحوه استفاده از اینترنت مطرح شد، گفت: «آمارهایی که درخصوص استفاده ٩٠ درصد مردم از اینترنت بینالملل و مراجعه ٦٠ درصد مردم به سایتهای مستهجن است اصلا درست نیست، نمایندگان و مردم توجه داشته باشند این آمارها در ارتباط با کشور ایران نیست؛ لذا از نقل قول آن امتناع کنند. محتوای مطالب براساس اساسنامه و ماموریتها به عهده وزارت ارتباطات نیست، در واقع شورایعالی فضای مجازی، کارگروه تعیین مصادیق و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول محتوا هستند. با این حال در ٣سال گذشته نیز ٧ میلیون آدرس از مراجع صلاحیتدار بسته شده، ١٢١ نرمافزار و فیلترشکنهای مهم نیز مسدود شده است.» به نظر میرسد که این پاسخ تا حدی ناقص است. البته آقای وزیر پاسخ خود را در چارچوب مسئولیت خود ارایه کرده است، ولی باید از منظر دیگری نیز به موضوع پرداخته میشد.
آنچه که آقای وزیر گفته، این است که رقم ٦٠ درصد مراجعه به کانالها و سایتهای جنسی و مستهجن درست نیست و اغراق زیادی در آن وجود دارد، بهعلاوه وزارت مذکور از طریق فیلترینگ هوشمند توانسته مانع از این دسترسیها شود و حتی فیلترشکنها را نیز از کارایی انداخته است. شاید این پاسخ پذیرفتنی باشد ولی چند نکته مهمتر وجود دارد که باید به آن نیز پرداخت.
نخستین مسأله این است که چنین پرسشی چه ربطی به وزیر دارد؟ فرض کنید که سالانه چند میلیون تن انگور در کشور تولید شود، حالا اگر عدهای آن را تبدیل به شراب کرده و مصرف کنند، چه ربطی به وزارت کشاورزی دارد؟ شاید از این حیث به وزیر مربوطه دانستهاند که چرا فیلتر نمیکند، ولی گمان نمیکنم که هیچیک از سایتها و کانالهای جنسی فیلتر نباشد. قدرت دولتها در فیلترینگ نامحدود نیست.
مسأله دوم این است که یک نماینده اطلاعات، آمار خود را از کجا میآورد؟ آیا نباید آن را از مجاری رسمی و قابل دفاع تهیه کند؟ اگر قرار باشد هر نمایندهای یکسری آمار و اطلاعات غیررسمی که هیچ مبنا و پایهای ندارد را بهعنوان سوال طرح کند، نوعی تشویش ذهنی و هرجومرج آماری به وجود میآید. وظیفه نهادهای رسمی این است که آمار و اطلاعات معتبری را در تمام زمینههایی که نیاز است، تهیه و در اختیار افکار عمومی قرار دهند. در این مورد که میزان مراجعه به سایتهای گوناگون چقدر است و فراوانی کلماتی که در گوگل از سوی ایرانیان سرچ میشود، نیز مرکز آمار یا وزارت ارتباطات وظیفه دارد که آنها را تهیه و در اختیار همه قرار دهد و از نمایندگان نیز بخواهد بر این اساس داوری کنند. در واقع انتقاد به این وزارتخانه این است که اگر تولید این اطلاعات جزو وظایف آنان است، چرا تاکنون به صورت رسمی اقدام موثری نکردهاند؟
مسأله سوم و مهمتر این است، بر فرض که ٦٠ درصد مردم یا حتی بیشتر از چنین سایتهایی استفاده کنند و فرض کنیم که وزارت ارتباطات هم توانست با انواع و اقسام ترفندها بخشی از آن را فیلتر کند، ولی این کار پاککردن صورت مسأله است. آیا همه جهان چنین است که ٦٠ درصد مراجعات مردم به اینگونه سایتها و کانالهاست؟ آیا در ایران همه نقاط کشور به اندازه یکسانی به این سایتها مراجعه میکنند؟ یا بخشی از نقاط کشور مراجعه بیشتری دارند و برخی بسیار کمترند. چه خوب بود سوالکننده محترم زحمت این را به خود میداد که ببیند از کدام شهرهای ایران بیشترین سرچ کلمات مرتبط با این سایتها و موضوعات وجود دارد؟ آیا جز این است شهرهایی که به لحاظ فرهنگی بستهتر و تحت کنترل بیشتری قرار دارند، در این جریان حریصتر هستند؟ و چه خوب بود که نماینده محترم رتبه مراجعه به این کلمات و سایتها را با توجه به نسبت جمعیتی استانها و شهرهای کشور ارایه میکرد. اگر این کار را انجام میداد، بهطور قطع زاویه پرسش او به کلی تغییر میکرد و به جای وزیر ارتباطات از کسان دیگری پرسش میکرد. از کسانی که باید متولی اخلاق و رفتار هنجار مردم باشند، میپرسید که چرا دچار این وضع شدهایم؟ چرا باید دولت یا مقامات انتظامی و قضائی پاسخگوی رفتارهای اخلاقی مردم باشند؟ مگر در گذشته که تمام این نهادها در مسیر دیگری بودند، شاهد چنین رفتارهایی بودیم؟
صادقانه باید اذعان کرد که یکی از مشکلات اصلی جامعه ما در بطن این پرسش نهفته است. نظام آموزشی و نظام اخلاقی ما باید عهدهدار پاسخ به این پرسش باشند و نه نظام اداری. با فیلترینگ و محدودیت رسانهای و کاهش دسترسی به اینترنت هیچ مشکلی حل نمیشود. دیر یا زود همه این محدودیتها برداشته میشود. همچنان که مبارزه با ماهواره جز استهلاک نیرو نتیجه دیگری نداشت. باید نگاه خود را به مسأله تغییر دهیم. اول اینکه واقعا بدانیم مسأله چیست یا چقدر مهم است؟ دوم اینکه علت بروز آن چیست؟ سوم اینکه راهحل آن کدام است؟ هیچکدام از این سه پرسش درباره این موضوع درست مطرح نشده است و تا وقتی که درست طرح نشود، هیچ مسألهای حل نخواهد شد.