مسئولین عزیزی که بعد از17 خرداد یادتان افتاده که کردها هم در این مملکت هستند و میلیونها اهل سنت هم هستند و دارید تاج گل میهندوستی و وطنپرستی نثارشان میکنید و چند روز دیگر هم طبق معمول آنها را فراموش میکنید و همان روال قبلی را پیش میگیرید، یک روزی بالاخره مجبور به پذیرش این واقعیت خواهید شد که به عنوان شهروندان ایرانی، کردها، سنیها، آذریها و سایر اقلیتها خواستهها و مطالباتی دارند که نه مشمول مروز زمان میشود و نه با گذشت زمان کمرنگ و محو میشوند.
خرداد: صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران از زاویه ای جالب و قابل تامل به حادثه تروریستی تهران و واکنش های پیامدی آن پرداخته است.
متن کامل یادداشت صادق زیبا کلام را که برای درج در خرداد نیوز نگاشته شده در ادامه می خوانید.
حوادث 17 خرداد باعث شدکه دفعتاً شماری ازمسئولین،رسانهها وتریبونها مملو از تکریم، تقدیر،ارسال تاجگلهای بزرگ وکوچک برای کردها شود. شماری از مسئولین به یکباره یاد کردها افتادند؛یاد این افتادند که کردها در زمره ایرانیترین، پاکترین، وطنپرستترین، ایراندوستترین اقوام ایرانی هستند.
به یکباره یادشان افتاد که اهل سنت هم همواره برادران ما بودهاند و اساسا از کردهای اهل سنت ما در ایران اقلیتی اسلام دوست تر و میهنپرستتر نداریم.
این جوشش وفوران ناگهانی عشق و علاقه به کردها و اهل سنت از زمانی براه افتاد که معلوم شد تروریستهایی که به مجلس و مرقد امام (ره) حمله کرده بودند، برخلاف تصورات اولیه که آنها را عرب هایی که از بیرون ایران آمده بودند؛ می پنداشتند، ظاهراً از کردهای خودمان بودهاند و از کره ماه نیامده بودند. به علاوه معلوم شد که بواسطه تعصبات و اعتقادات دینی سفت و سخت به اسلام سلفی به این بستر افتاده بودند. دستگیریها و اطلاعات بعدی بتدریج آشکار ساخت که ظاهراً در ایران مدتهاست که تفکرات سلفی و وهابی رادیکال در میان شماری از هموطنان اهل سنتمان ازجمله کردها شیوع پیدا کرده است. چنین شد که بدو بدو مسئولین و تریبونهای دولتی شروع کردند به ناز و نوازش اهل سنت و کردها و اینکه چقدر اینها شریف، اصیل، آزاده، وطنپرست، دوستداشتنی، ایرانیهای واقعی، نژاد اصلی آریایی، مسلمانان واقعی و اصیل و...هستند.
به گزارش خرداد؛ البته این نه نخستین بار است که در یک شرایط ویژه ما به یاد کردها و اهل سنت افتادهایم و اینکه چطور با آنها برادر و برابر هستیم و همهمان یکی هستیم و نه آخرین بار خواهد بود. معمولاً همیشه اینگونه است که در یک موارد خاصی ما به یکباره یاد کردها،یاد سنیها و یا سایر اقلیتها افتادهایم. مواردی که به هر دلیلی نیاز به رأی آنها، حمایت آنها، استقبال آنها ازمسئولین و مواردی از این دست داریم و بعد هم طبق معمول هم کردها فراموش میشوند، هم سنیها و هم مابقی اقلیتها.
بعنوان مثال وقتی مسئولین نظام به کردستان سفر میکنند، کردها میشوند عزیز، وطنپرست، ایرانی واقعی، آریایی اصیل و ارسال دستگلها شروع میشود. یا وقتی انتخابات است کردها میشوند جدیترین طرفداران نظام وانقلاب و باز ارسال دست گلها شروع میشود.یا وقتی هفته وحدت هست و جلوی دوربین تلویزیون نیاز به «نمایش» اتحاد، انسجام، همدلی و برادری شیعه و سنی داریم، سنیها میشوند برادران ما، عزیز ما، دوست ما و باز ارسال تاج گلها شروع میشود.
اما سفر استانی مسئولین که تمام میشود، انتخابات که برگزار میشود، هفته وحدت که به انتها میرسد، شمارش آراء که تمام می شود،میهمانان هفته وحدت هم جملگی بازگشتهاند به کشورهایشان و دوربین ها دیگر نیستند، بیکباره شعارهای برابری و برادری، چکامههای حماسی در وصف میهن پرستی و ایران دوستی کردها بعلاوه مدالهایی که میبایستی بر سینه هممیهنان سنیمان بیاویزیم، جملگی به بایگانی عودت داده میشوند تا در مناسبت بعدی.
این بار هم همان داستان اتفاق افتاده منتهی نه انتخابات بوده، نه هفته وحدت بوده و نه هیچیک از مناسبتهای قبلی. این بار یک مناسبت جدید که دستکم تاکنون سابقه نداشته باعث شده تا دو مرتبه مراسم تقدیر و تشکر و ارسال تاج گل برای کردها و سنیها براه بیفتاد. معلوم شده که تروریستها کردهای سنی متعصب بودهاند. آنچه که فیالواقع از این هولناکتر است ریشههای عمیقتر این جریان هستند. حسب آنچه مسئولین محترم وزارت اطلاعات و سایر تشکیلات امنیتیمان میگویند یک جریان رادیکال سنی سلفی - وهابی در میان هممیهنان سنی جوانمان ظرف قریب به یک دهه گذشته شکل گرفته. بسیاری از طرفداران این جریان در زندان هستند و مثل همه جریانات فکری دیگر، عدهایی هم هنوز دستگیر نشدهاند. و باز مثل همه جریانات فکری دیگر، این جریان نیز بالطبع دارد هواداران و مریدان بیشتری را به سمت خود جلب میکند. و باز حسب آنچه که مسئولین امنیتیمان دارند میگویند هزاران نفر از طرفداران ان شناسایی شده و بعضاً هم در زندان به سر میبرند. به بیان دیگر این جریان علیرغم مبارزه پیگیر و بیامانی که ظرف چند سال گذشته با آن صورت گرفته، اگر نگفته باشیم که در حال گسترش است، دستکم ریشهکن نشده است.
میرسیم به اینکه صرف گرفتن و زدن و بستن سلفی های تندرو در ایران، دستکم تاکنون نتوانسته این پدیده را تمام کند.واقعیت آنست که کردها، سنیها و سایر اقلیتهای ایرانی، سرخوردگیها، توقعات، خواستهها و مطالبانی دارند که نادیده گرفته شدهاند.
به جای دیدن این خواستهها و چارهسازی بلندمدت آن، همواره سعی کردهاند با سخنان دلگرمکننده گفتاردرمانی نمایند.گویی آرزو یا تصور میکنند یا امیدوارند که این خواستهها و مطالبات شامل مرور زمان شود. و همانطور که دیدیم فقط درمراسم مخصوصی هست که پرونده آن مطالبات را از بایگانی بیرون میآورند و پس از آنکه انتخابات تمام شد یا سفر استانی یا هفته وحدت به پایان رسید دو مرتبه آنها را عودت میدهند به بایگانی. تا باز که یک مشکل ملی پیش میآید؛ حادثه تروریستی 17 خرداد پیش میآید، دو مرتبه کردها و اهل سنت عزیز، وطنپرست، شریف و بزرگوار میشوند و آبها که از آسیاب فرو میریزد همان بیتوجهایی ها و همان ندیدن مطالبات و همان نرفتن به سمت گرهگشایی معضلات تلنبار شده از سر گرفته می شود.
چرا نمیخواهیم قبول کنیم که برادران اهل سنتمان واقعاً در چارچوب قانون اساسی و حقوق شهروندی خواسته ها و مطالباتی دارند؟ این واقعیات باورنکردنی تا به کی بایستی همچنان ادامه پیدا کند که در پایتخت جمهوری اسلامی که به خود لقب امالقری جهان اسلام هم داده است، اهل سنت یک مسجد هم نمیتوانند داشته باشند و اعیاد ومناسبت های شان را در سفارت پاکستان یا محل دیگری برگزار نمایند؟ آیا هرگز یک نظرسنجی ساده و ابتدایی از اهل سنت در مورد سریالهای مذهبی تلویزیونیمان به عمل آوردهایم؟ بماند برخی مطالب، سخنرانیها و مسائلی که برخی گویندگان مذهبیمان برزبان میآورند.
در مورد کردها مطالبات و خواسته ها ابعاد بسیارگستردهتری هم پیدا میکند. چرا بعد از گذشت قریب به چهل سال از انقلاب اسلامی هنوز یک استاندار کرد، رئیس دانشگاه کرد، رئیس یک سازمان دولتی کشوری کرد نبایستی داشته باشیم؟ بماند وزیر و عضو کابینه.چرا یکبار از خود اکراد نمی پرسیم که آیا شما باوردارید که درنظام مدیریتی کشور نسبت به شما تبعیض وجود دارد یا نه؟ چرا هنوز بعد از گذشت چهل سال بعد از انقلاب کردها نبایستی قادر باشند فرزندانشان را اگر خواستند دریک مدرسه کردزبان در سنندج یا مهاباد ثبت نام نمایند؟چقدر میخواهیم یکجانبه خودمان برای خودمان دستهگل بفرستیم و در بلندگوها بدمیم که در ایران اختلافی میان شیعه و سنی نیست و اهل سنت احساس کامل برابری و مساوات کامل با اکثریت شیعه می نمایند؟
مسئولین عزیزی که بعد از17 خرداد یادتان افتاده که کردها هم در این مملکت هستند و میلیونها اهل سنت هم هستند و دارید تاج گل میهندوستی و وطنپرستی نثارشان میکنید و چند روز دیگر هم طبق معمول آنها را فراموش میکنید و همان روال قبلی را پیش میگیرید، یک روزی بالاخره مجبور به پذیرش این واقعیت خواهید شد که به عنوان شهروندان ایرانی، کردها، سنیها، آذریها و سایر اقلیتها خواستهها و مطالباتی دارند که نه مشمول مروز زمان میشود و نه با گذشت زمان کمرنگ و محو میشوند، و نه با لبخندها و شعار درباب وطنپرستی و میهندوستی کردها و دیگران میتوان جای خالی آن خواستهها را پر کرد.