تعابير و اصطلاحات واجد
مضاميني هستند و بار معنايي خاصي را حمل و منتقل ميكنند و به كار بردن
آنها معمولا به صورت حسابشده صورت ميگيرد. انتخاب كلمات و تعابير خاص بخش
مهمي از كار رسانهاي و مفهومسازي است و در مديريت ذهن مخاطبان بهشدت
موثر است. انتخاب هر كلمه خاص در مواردي بيش از يك مقاله طولاني اثر دارد و
معاني زيادي را به راحتترين شكل ممكن به مخاطب منتقل خواهد كرد. به همين
دليل كارشناسان جنگ رواني و نيز اصحاب رسانه در مديريت اذهان جامعه يا
اثرگذاري بر مخاطب، تلاش ميكنند برخي عبارات و كلمات و شعارهاي موثر را
طراحي و از آنها در نوشتههاي خود استفاده كنند تا بهتدريج فراگير شود و
عموميت پيدا كند و كار آنان در رسيدن به هدف آسان شود.
غربيها تلاش كشورهاي جهان سوم براي دستيابي به انرژي هستهاي را با
واژگاني در رسانهها معرفي ميكنند كه بدون هر تحليل و تبييني، بار معنايي
منفي را به همراه دارد. آنان از تعبير «سلاح كشتارجمعي» استفاده ميكنند كه
معلوم است در ذهن مخاطب تاثير منفي دارد. در عين حال وقتي امريكا نسل
تازهاي از سلاحهاي هستهاي خود را ساخت كه قدرت تخريبي آن دهها برابر
بيش از بمبهاي هستهاي قبلي بود، هرگز اعلام نكردند كه به نسلي تازه از
«سلاح كشتارجمعي» دسترسي پيدا كردند بلكه در رسانهها مطرح شد كه امريكا
«گام بلند استراتژيك» برداشت و قدرت جهاني خود را تثبيت كرد. اين تعبير،
اذهان مخاطبان را از جنبه تخريبي سلاحهاي تازه امريكا منحرف و متوجه جنبه
ابرقدرتي اين كشور در دنيا ميكند.
در جريان افشاي ماجراي سفر مكفارلين به ايران در زمان جنگ تحميلي عراق
عليه ايران، امريكاييان اصرار داشتند كه از تعبير «ايران- كنترا» استفاده
كنند تا ماجراي فروش سلاح به ايران را به پرداخت پول آن به ضدانقلابيون
نيكاراگوئه ربط دهند كه در اذهان مردم جهان منفي ارزيابي ميشد. در مقابل
جمهوري اسلامي اصرار داشت كه از آن ماجرا با تعبير «ايرانگيت» ياد كرده و
ماجراي رسوايي «واترگيت» نيكسون را در اذهان جهانيان القا كند. هر دو طرف
متوجه بودند كه هر كدام از اين تعابير ميتواند بخشي از مديريت افكار عمومي
را براي طرفين ماجرا تسهيل كند.
در ميان احزاب و گروههاي داخلي و رقباي سياسي كشور ما هم اين شكل از
«واژهسازي» جريان دارد زيرا آنان هم دريافتهاند كه هر تعبير و كلمهاي در
حوزه سياست اگر بهدرستي انتخاب شود، برد و كاربرد زيادي خواهد يافت و بخش
بزرگي از راه رقابت سياسي را براي آنان هموار خواهد ساخت. همگان به خاطر
دارند كه تعابير «راست» و «چپ» براي سالها در كشور ما در معرفي جريانهاي
سياسي خاص استفاده ميشد ولي معلوم بود كه جريان موسوم به «راست» اصلا از
توصيف خود به اين واژه راضي نبود و اين را حاصل زيركي جريان رقيب ميدانست
زيرا در آن زمان اين تعبير براي كساني مورد استفاده بود كه تمايل به غرب
داشتند يا به اقتصاد سرمايهداري معتقد بودند و در هر صورت تعبيري نبود كه
ماهيت اين جريان را به درستي به مردم معرفي كند. در مقطعي ديگر باز تعبير
«محافظهكار» در مقابل «اصلاحطلب» رواج پيدا كرد كه باز هم مطلوب آن جريان
نبود. آنان خود را محافظهكار و حامي وضع موجود و مخالف اصلاحات
نميدانستند اما اين تعابير آنقدر جا افتاده بود كه مقاومت در مقابل آن
ممكن نبود.
يكي از موضوعات مهم در كشور ما ميزان امانتدهي واژگان خاص از يك حوزه به
حوزه ديگر است. مثلا از حوزه اطلاعات و امنيت و نظاميگري شاهد حضور دهها و
صدها اصطلاح و تعبير در حوزه سياست داخلي هستيم كه بعضا خوب و مناسب مورد
استفاده قرار ميگيرند و در برخي موارد هم موجب ايجاد انحراف و بدفهمي
ميشوند. به خاطر داريم كه در دولت آيتالله هاشمي رفسنجاني تغييراتي رخ
داد و از جمله جناب عليمحمد بشارتي به عنوان وزير كشور معرفي شد. وي كه
سابقه وزارت امور خارجهاي داشت در اولين اظهاراتش درباره چند درگيري در
كردستان اعلام كرد براي ايجاد امنيت در كردستان، «نيروي واكنشسريع» تشكيل
خواهيم داد. ايشان با آن نگاه وزارت امور خارجهاي وقتي وارد حوزه سياست
داخلي شد، اين تعبير را در جايي به كار برد كه موجب تعجب همگان شد و البته
اصلا رواج پيدا نكرد و چنين نيرويي هم اساسا تشكيل نشد.
بررسي ترمينولوژي سياسي موجود و كاربرد تعابير گوناگون امنيتي و نظامي در
اين حوزه ميتواند موضوع خوبي براي مطالعه باشد اما بايد بر اين نكته تاكيد
كرد كه قرض گرفتن اين تعابير از يك حوزه و به كار بردن آنها در محيطي
ديگر، چه بسا موجب درك غلط از مسائل آن حوزه شود.
مثلا تعبير «جنگ» از حوزه نظامي وارد حوزه سياست و اقتصاد و فرهنگ شده است و اكنون از جنگ سرد و جنگ اقتصادي و جنگ فرهنگي هم به آساني سخن گفته ميشود اما نبايد تصور كرد كه اين تعبير در همه جا به يك معنا به كار ميرود و قواعد يكساني بر آن حاكم است و رفتار مشابهي را در اين جنگها بايد از خود بروز داد. همچنين است تعابيري مانند «فتنه» كه به آساني در هر ماجرايي مورد استفاده قرار ميگيرد و بار معنايي ديني دارد و تعميم آن به هر حادثه و رخدادي ميتواند روش برخورد يكسان و واحدي را براي آنها تجويز كند در حالي كه اولا معلوم نيست تعبير «فتنه» در همه جا به معناي واحدي قابل استفاده باشد و ثانيا معلوم نيست روش واحدي براي مواجهه با همه انواع فتنهها وجود داشته باشد.اين همه را به خاطر اين سخن يكي از سياسيون اصولگرا نوشتم كه مدعي شد اصولگرايان بايد «آتشبس يكجانبه» اعلام كنند. ايشان اين واژه نظامي را با توجه به رويكرد شخصياش به كار برد و البته خيلي زود هم آن را پس گرفت و مدعي «آتشبه اختيار» شد.