counter create hit سخنی با عارف و منتقدان دو آتشه اش!
۲۳ تير ۱۳۹۶ - ۰۴:۲۱
کد خبر: ۲۲۶۳۰۷
تجمیع بداخلاقی های پسا انتخاباتی منتقدان و انفعال های ناخوشایند عارف

سخنی با عارف و منتقدان دو آتشه اش!

موضوع شخص عارف نیست، موضوع اصلاح طلبی و آبروی اصلاحات و چارچوب های کنش عقلانی و خردمندانه و اخلاق مدارانه آنست که نباید با هیچ توجیهی مخدوش و ملکوک شود، اصلاحات مورد اقبال مردم است چون مردم آن را و حاملان این گفتمان را اخلاق مدار، کارآمد و خیرخواه به منافع ملی و عمومی می دانند
سرویس سیاسی خرداد- رضا رئیسی: روز گذشته ( پنج شنبه) محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و فراکسیون امید مجلس، در نشست هم‌اندیشی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان با شوراهای اصلاح‌طلب سراسر کشور، اظهاراتی داشت که با سیلی از واکنش های برخی منتقدان در فضای مجازی و بالطبع آن شماری از سایت های این روزها عصبانی! روبرو شد که از آب گل آلود ماهی گرفته و بر تنوره این جدل های اصطکاک افزا و بدور از درایت و تدبیر، دمیدند، در این مقال در قالب چند فراز کوتاه، نکاتی را مورد اشاره قرار خواهم داد.

اول- محمدرضا عارف شخصیت موجه دانشگاهی و سیاستمداری اخلاق مدار و موقر است اما او هیچ گاه در قالب یک لیدر تمام عیار سیاسی که برخوردار از جاذبه کاریزماتیک بوده و بتواند در قامت یک راهبر سیاسی ظاهر شود، نبوده و نیست و با کمال احترام، نخواهد بود. منظور از راهبری سیاسی در این کلام، نقش آفرینی در پیشانی یک تشکل سیاسی موسمی یا اداره یک نهاد پیشا انتخاباتی نیست که اتفاقا او در این یک قلم با توجه به حمایت بزرگان اصلاحات و وجاهت اخلاقی و قانونمداری ذاتی و شخصیت بدور از حاشیه اش، توانسته، کشتی اصلاح طلبان را از یک گردنه مهم اما نه ناهموار و پر پیچ و خم گذر داده و در قالب یک مدیر و معاون ناخدا نه یک فرمانده و راهبر ایفای نقش کرده و بر مسیری هموار فرمان را به نیابت از کشتی بانان در اختیار بگیرد. به زبان ساده او در مقام یک عضو و رئیس شورای عالی جلسات را مدیریت کرده و خروجی مطلوب نیز حاصل شده اما این موفقیت و کامیابی برآمده از توانمندی و رهبری و راهبری منحصر به فرد عارف نبوده او  و مجموعه اش نقش یک کریدور ارتباطی و انسجام بخش میان سرمایه بزرگان و اعتماد مردمی را ایفا و پیروزی را ممکن و میسر کرده اند ( که در جای خود شایسته تقدیر و تشکر است) اما اشتباه محض آنست که این کامیابی،عارف و دوستان نزدیکش را دچار اشتباه محاسباتی کند و آنان را به پرتگاه خود بزرگ پنداری و حرکت در مسیر یک راهبر سیاسی سوق دهد، عارف منتخب اول مردم تهران است و بسیاری از همین منتقدان امروز نیز به او رای داده اند اما نه به پشتوانه کارنامه سیاسی مشعشع و جذابیت شخصی اش بلکه بواسطه سر لیستیِ لیستی که برچسب اصلاح طلبی را داشته و مورد حمایت بزرگان سیاسی و نخبگان تشکیلاتی این اردوگاه سیاسی بوده است.

دوم- چه موافق عارف باشیم و چه مخالف وی این نکته کتمان شدنی نیست که نحوه کناره گیری او در انتخابات 92 چیزی نبود که مورد انتظار افکار عمومی باشد و خاطره خوشایندی از او ترسیم و بر محبوبیت و مقبولیت او بیافزاید و  جایگاه او را در مقام یک سیاستمدار جریان ساز و تحول آفرین تثبیت کند. بی تعارف خود او نیز به خوبی می داند که این کناره گیری از سر میل و رضای تمام عیار نبود اما انجام شد و نقطه عزیمتی شد برای هم افزایی و همنوایی خیرخواهان و نیک اندیشان تحول خواه و آن کار کارستان رقم خورد و عارف نیز به پاس این اقدام قدر و منزلت سیاسی یافت و بر صدر نشست و منتخب اول مردم تهران شد اما یادمان نرود که سبک کناره گیری او در اذهان باقی مانده و سپس در جریان ریاست مجلس و تشکیل کمیسیون های راهبردی، عارف نتوانست آنگونه که انتظار می رفت عمل کرده و خاطره ناخوشایندی دیگر بر مورد قبلی افزوده شد، هر چند او و فراکسیون امید در حمایت از دولت و یا به عنوان مثال در قالب جریان تشکیل هیئت های نظارت، خوب عمل کردند اما آنچه که در اذهان می ماند (درست یا غلط) چنین اقدامات زیر بنایی و اثر گذاری نیست، ریاست کمیسیون هایی است که اصلاح طلبان در آن ناکم ماندند، همانگونه که ریاست دو نایب رئیس این اردوگاه بر مجلس بازتاب های بسیار مثبتی داشت. بسیاری از مردم و بدنه حامی اصلاحات از عارف بیش از آنچیزی که هست، انتظار دارند و دوست دارند منتخب اول شان در مجلس در قامت یک به عنوان مثال (علی مطهری نامی) عمل کند اما عارف مرد سکوت و عمل بی حاشیه است و این چیزی نیست که بتواند محبوبیت و مقبولیت برای عارف را با توجه به آن پیش ذهنیت ها که بدان اشاره رفت برای او رقم زده و از نقدهای گزنده مصون اش دارد.

سوم- عارف اهل زد و بندهای آنچنانی و مهندسی لیست و اتهاماتی که این روزها عده ای بی محابا نصیب اش می کنند، نیست. خود این منتقدان نیز می دانند که عارف حتی اگر هم بخواهد، از چنین ظرفیت ها و توانمندی هایی بدور است و اتفاقا همین فقدان چنین حواشی توانسته او را در مقام یک محلل و مدیر میدانی در شورای عالی و نه یک استراتژیست و رهبر کاریزماتیک، بدرخشاند و او موفق شده انسجام و خروجی منجر به نتیجه در دو انتخابات را ممکن و میسر کند ( که خود نیز در همین سخنرانی تاکید می کند که دستاورد بزرگ ما در دهه ۹۰ شورای عالی بود، این شورا در دو مرحله انتخابات سعی کرد در کار استان‌ها دخالتی نکند) او و یاران در شورای عالی که به هیچ روی شورای عارف نیست و او تنها نقش یک ریش سفید در این لوی جرگه را ایفا می کند، توانسته اند روی کاغذ موفق باشند ( فارغ از نقدها بر ترکیب و چینش اعضای لیست که در هر دو انتخابات محل بحث فراوان است) و در انتخابات پیروز و حال نه او و همراهان باید بیش از نقش و جایگاهاشان مدعی باشند و نه منتقدان از سر اغراض و اهداف دیگر چنین آگراندیسمانی که این روزها انجام داده و عارف را در مقام یک تمامیت خواه جا بزنند که او نه می تواند نه خواسته و نه توانسته که چنین کند.

چهارم- با همه نقدها که به عملکرد عارف در مقام رئیس فراکسیون امید در مجلس وارد است، نگارنده معتقد است که نقدها در مقام ریاست شورای عالی به هیچ روی به عملکرد او راهی ندارد اگر و اگر او را در در جایگاهی که بوده و نقشی که به طور واقعی ایفا کرده ببینیم نه آنظور که عده ای این روزها از سر عقده گشایی و ناکامی خود بر طبل آن کوفته و دیواری کوتاه تر از عارف پیدا نمی کنند! الحق و الانصاف نقدهای برخی رسانه ها به عارف را جز عقده گشایی و غرض ورزی از سر بی انصافی محض نمی توان دانست، حساب این سایت ها البته از کنش گران عام و کاربران شبکه های مجازی جداست که با توجه با آن ذهنیت ها و خاطرات ناخوشایند و فقدان آن جایگاه کاریزماتیک و البته اقدامات برخی افراد نزدیک به عارف به او می تازند، اینها می خواهند اعتراض خود را به انفعال و سکوت عارف نشان دهند و قصدشان بی گمان از سر ناخیرخواهی نیست هر چند که تند می روند و از مدار انصاف خارج می شوند اما آن سایت ها و برخی چهره ها بی شک هدفمند از آب گل آلود ماهی بگیرند و فضا را مشوش می کنند و  دو طرف هم حامیان عارف و هم منتقدان خیرخواه و دغدغه مند باید حواسشان به این جماعت به اصطلاح اصلاح طلب باشد که چک را جای دیگر خورده اند و اکنون فریاد آن را بر سر عارف می زنند!

پنجم- عارف در سخنرانی پر حاشیه پنج شنبه، نه تنها بیراه سخن نگفته که اتفاقا بسیار منطقی، عقلانی و بدور از هرگونه شائبه حرف زده است و تقطیع سخنان او و خوانش های عجیب از آن، از آن دست موج های محیر العقولی است که البته در فضای احساسی و بزن در رویی مجازی مسبوق به سابقه است. عارف خیلی ساده در بخشی از اظهارات خود گفته است: « بعضی‌ها پیروز می‌شوند یادشان می‌رود چه کسانی برایشان زحمت کشیدند و من این گله را دارم.» مقدمه و موخره این بخش از سخنان عارف مشخص است که خطابش به دولت یا شخص رئیس جمهوری نیست و به اعضای لیست امید در مجلس و شوراهاست که همگان نیز می دانیم که چنین بوده است اما منتقدان نامنصف این بخش را جدا و در کنار این جمله نشانده اند که :« در انتخابات اردیبهشت هیچ شکی نیست که پیروزی روحانی مدیون اصلاح‌طلبان است. » آنان پس از این تقطیع ها و کنار هم نشانی این جملات مدعی شده اند که عارف به رئیس جمهوری متلک انداخته و عارف چه حقی داشته که خود را طلبکار روحانی بداند و و چه کاره است و مردم به رئیس جمهوری رای داده اند و شورای عالی به دنبال سهم خواهی است و عارف به دروغ گفته که سهم خواهی نمی کنند و ...

 اول آنکه این دو جمله جدا از هم و با مصادیق جدا بوده، دوما آنکه منظور عارف از اصلاح طلبان شورای عالی و شخص خودش نبوده و منظور بدنه حامی اصلاحات است و رجوع به شعارهای روحانی در ایام انتخابات و رویکردهای اصلاح طلبانه و تاکیدش بر ادامه دولت اصلاحات در دولت خودش موید تمام عیار چنین حرفی است و کیست که این نکته را نداند و از همه مهم تر آنکه ، عارف در ادامه جمله دوم ، می گوید: « خواهش ما در آستانه تشکیل دولت دوازدهم همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید است و هیچ سهم‌خواهی نخواهیم داشت. انتظارمان از روحانی این است با شورای عالی اصلاح‌طلبان مشورت کند.»

او از رئیس جمهوری در کمال تواضع خواهان و خواستار مشورت همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید ( منتخبان همان بدنه اصلاح طلبان است) و تاکید می کند که هیچ سهم خواهی نیز انجام نخواهد شد، آیا او حرف بدی زده است، آیا مشورت و همراهی با فراکسیونی که از همان پشتوانه رای روحانی برخوردار هستند، حرف بدی است؟! آیا او باید به رئیس جمهوری بد و بیراه می گفت! یا خواستار تکروی و انحصارگری از سوی او می شد؟ آخر این چه بهانه های بنی اسرائیلی است که از عارف بابت این سخنان گرفته شده است؟

بی شک حساب مغرضان و هوچی گران سواست اما دیگر منتقدان عارف که از او بایت انفعال و سکوت هایش گلایه مند هستند و یا عارف را در قامت یک رهبر کاریزماتیک و جذاب نمی بینند و نقش او را نمی توانند فراتر از آنچیزی که هست بپذیرند و این روزها کمی تند نقد های خود را با توجه به  آن عقبه می گویند تا به زعم خود سری سبک کنند و انذار دهند که این مسیر درست نیست و عارف سودای جایگاه های دیگر را نداشته باشد، توجه کنند که موضوع شخص عارف نیست، موضوع اصلاح طلبی و آبروی اصلاحات و چارچوب های کنش عقلانی و خردمندانه و اخلاق مدارانه آنست که نباید با هیچ توجیهی مخدوش و ملکوک شود، اصلاحات مورد اقبال مردم است چون مردم آن را و حاملان این گفتمان را اخلاق مدار، کارآمد و خیرخواه به منافع ملی و عمومی می دانند و مبادا که تحرکات عده ای قدرت طلب حریص در این بحبوحه و برهه حساس آنان را به سمت و سوی کژراهه اختلاف و انشقاق های احساسی کشانده و اقداماتی سر بزند که نتوان آن را جمع کرده و بر مدار راستی و درستی باز کشاند و آن چهره مقبول و معقول در نزد افکار عمومی از اردوگاه اصلاحات را مخدوش کند.

نقد درون گفتمانی هم لازم است و هم عین اصلاح طلبی اما نقد با تخریب و هجمه نامنصفانه از هم جداست، آنچه که مدعی هستیم از سوی منتقدان نامنصف و محافظه کار دولت سر می زند و خود منتقدش هستیم و خدومان نباید بر آن سبیل گام بپیماییم.           

ارسال نظرات
ولی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۳
۰
۰
آقای آشنا چه سهمی در پیروزی روحانی داشته اند. جز دستبوسی ...
آقای آشنا جواب هجمه های علیه دولت را بدهد نگران سخنان عارف نباشد.
اصلاح طلب
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۳
۰
۰
در واکنش به اظهار نظر غیر واقعی، غیر منطقی و غیر مسئولانه ی اقای اشنا نسبت به اظهار نظر درست، منطقی و مسئولانه ی اقای عارف:

جناب آقای آشنا؛
با سلام؛
با تمام ادب، احترام و ارادتی که به واسطه ی رهبر فقید، فرهیخته و محبوب جریان انقلابی، ارزشی و تحول خواه اصلاح طلب یعنی جناب آقای سید محمد خاتمی و به تبع آن بزرگوار نسبت به استاد فرهیخته و محبوب اصلاح طلب یعنی جناب آقای محمدرضا عارف، نسبت به دکتر حسن روحانی پیدا نمودم و هم چنان در طول این مدت 4 سال داشتم و دارم ولی از آن جایی که ظاهرا بر خلاف تصور، توقع و انتظار سیاسی - اجتماعی، حافظه ی تاریخی برخی از مسئولین همانند جنابعالی و امثالهم، ضعیف تر از حافظه ی تاریخی ملت بود و هست، ذکر چند نکته ی تاریخی، تجربی و واقعی جهت روشن گری همه ی آن هایی که به خطا همانند جنابعالی گمان کردند و می کنند و در حال انحراف از مسیر عقلانیت، وحدت و انسجام و پیرو آن، اصلاح طلبی بودند و هستند، خالی از لطف نیست:
1 – آسیب شناسی سیاسی – اجتماعی نقاط ضعف، چالش ها و تهدیدات دوران اصلاحات ( دولت های هفتم و هشتم سید محمد خاتمی) و همین چنین نقاط قوت، تحولات و فرصت های بالقوه و بالفعل
2- آسیب شناسی سیاسی – اجتماعی نقاط ضعف، چالش ها و تهدیدات دوران رادیکالیسم (دولت های نهم و دهم احمدی نژاد) و همین چنین رو نمایی از نقاط قوت، تحولات و فرصت های بالقوه و بالفعل
3- دکتر حسن روحانی سال 92 شخصیتی بود که ضمن علم، تخصص، تجربه ی لازم ولی فاقد توجه، اهمیت و محبوبیت در افکار عمومی جامعه و در نتیجه اقبال عمومی بود و در آن مقطع حساس و در آن شرایطی که احمدی نژاد به واسطه ی پشتوانه ی سیاسی – اجتماعی و ... و مهم تر از همه گروهک های فشار متکی به خود که آبشخور منافع شخصی، گروهی و مافیایی جنایی اود بودند، به غیر از قدرت اجرایی کشور، در حال مصادره ی قدرت و اختیارات حتی رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران یعنی حضرت امام خامنه ای بود که با روشنگری جریان انقلابی، ارزشی و اصیل اصلاح طلب و بصیرت دیر اما به موقع اصولگرایان متعهد و ولایت مدار و تبع آن ها سپاه و بسیج، در سر جای خود نشانده شد اما در همان سال 92 حتی خود آقای روحانی هم 10 درصد احتمال پیروزی برای خود قائل نبود اما بعد از آن که یکی از گزینه های جدی برای رقابت های انتخاباتی سال 92 ریاست جمهوری شد، از طرفی موجب تایید، محبت و حمایت آقای رفسنجانی واقع شد، در حالی که این حمایت در آن شرایط صرفا ایجابی بود و ورود دکتر عارف نیز بر خلاف آقای روحانی، با توجه، اهمیت و محبوبیت و اقبال سایر شخصیت ها و افکار عمومی جامعه از همه اقشار همراه شد و در این بین تایید، محبت و حمایت آقای خاتمی از عارف از آن جهت قابل بررسی بود و هست که ضمن شرایط ایجابی خاصی که بعد از سال 84 و تا زمان 92 امتداد داشت و توجیه منطقی حضور آقای عارف بود و جدا از آن، شخص آقای عارف خود از بدنه ی اصلی اصلاحات بود. البته در زمینه ورود و حضور و رقابت انتخاباتی سال 92، عارف و روحانی هر دو از حمایت های شخصیت های تاثیر گذاری اعم از آقای خاتمی و هاشمی و ناطق نوری بر خوردار بودند ولی اگر ادعا شود که تاثیر تایید، توجه و حمایت آقای رفسنجانی و ناطق و دیگر شخصیت های محترم نظام از اقای عارف یا روحانی به تنهایی موجب اقبال افکار عمومی جامعه به سمت آن ها می شد، کاملا خطاست ولی این واقعیت و حقیقت محض است که تاثیر تایید، توجه و حمایت اقای خاتمی به تنهایی بر هر یک از کاندیداها یعنی عارف یا روحانی، آن قدر قابل توجه بود که حتی در صورت عدم انصراف اقای عارف و اصرار بر حضور اقای روحانی، نهایتا در بد بینانه ترین حالت هم ، اقای عارف حتی در دور دوم پیروز انتخابات ریاست جمهوری می شد اما با توجه به این که جریان اعتدال در مقطع حساس سال 92 از اقبال عمومی کمتر از 10 درصد ولی جریان اصلاح طلبی با اقبال عمومی حدود 40 درصد مواجه بودند، با توجه به همه ی مسائلی که تحت عنوان عبرت سیاسی - اجتماعی در سال های 84 تا 92 بر ملت، کشور و نظام گذشت، به خصوص حوادث ناگوار، مصائب دردناک و تجربیات نا صوابی که بر جریان مظلوم اصلاحات گذشت، قطعا ضمن اصرار اقای روحانی مبنی بر حضور، این فشار همه جانبه ی روانی بر آقای عارف وارد شد تا از حق شرعی، قانونی و طبیعی خود با توجه به آن که یقین داشت و یقین او بر اساس منطق سیاسی – اجتماعی نخبگان فرهیخته جامعه بود که اگر بماند پیروز میدان است اما با علم، اگاهی و اشراف و فهم و درک و باور و اعتقاد و ایمان به ذات و روحیه و اخلاق و منش و رفتار اصلاح طلبی و با شخصیت بی ریا و محبوبی که همه از او سراغ داشتیم و داریم با پیشنهاد شورای عالی اصلاح طلبان به ویژه اقای خاتمی ضمن نرمش قهرمانانه خود، پیروزی قطعی خود را با سکوت معنا دار خود تقدیم به آقای روحانی نمود تا بدون دغدغه و با تایید و توجه و حمایت اقای خاتمی و دیگر شخصیت ها از اقای روحانی، حماسه ی بزرگ سال 92 به وقوق بپیوندد و به یقین می توان گفت که پیروزی اقای روحانی در سال 92 مدیون شخص اقای عارف و به تبع ان مدیون سید محمئد خاتمی و باز به تبع ان مدیون جریان اصلاح طلبی بود و هست که پیروزی های بعدی یعنی مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم و شورای پنجم نیز تداوم همان گذشت، ایثار، تایید، توجه، حمایت و تشویق و ترغیب و وحدت و انسجام و اتحاد و یک صدایی اقای خاتمی، اقای عارف و جریان اصلاح طلب از اقای روحانی و اعتدال گرایان پیرو روحانی بود و هست و در اینده نیز همین طور خواهد بود چون ائتلاف جریان اصلاحات و جریان اعتدال در آن مقطع حساس یعنی سال 92 اگرچه ایجابی و افزایش احتمال پیروزی بر جناح های رقیب بود اما در انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدم و شورای پنجم اغلب مکمل بودند و هستند و ذکر یک نکته فقط به عنوان نمونه، در یکی از شهرستان های شمالی کشور، در حالی که کاندیدا حزب موئتلفه اسلامی در مجلس دهم با حدود 14 هزار رای از کاندیدا تدبیر و امید که حدود 9000 رای داشت جلوتر بود ولی در دور دوم با حضور دکتر عارف و اعلام حمایت علنی از نامزد تدبیر و امید در دور دوم نامزد تدبیر و امید با رای حدود 28000 پیروز انتخابات مجلس دهم شد و این مثال یعنی اقای عارف اگرچه نفر اول لیست تهران در مجلس شورای اسلامی دهم شد ولی تایید و توجه و اهمیت و محبوبیت و اقبال افکار عمومی جامعه به او صرفا به خاطر شخصیت و علم و تخصص و مهارت و تجربیات و خاطرات خوبی هست که از او داشتند و دارند و این یعنی نام نیک یک ادم والا و جای این گلایه وجود دارد که افراد قدر نشناسی از درون اصلاحات و اعتدال و حتی اصولگرایان بودند که پیروزی انها در مجلس دهم و شورای پنجم به واسطه ی تایید و توجه و محبوبیت و حمایت اقای عارف و به تبع او شورای عالی اصلاحات از ان ها بود که بعد از پیروزی خود را تافته ی جدا بافته دانستند و می دانند ولی موفقیت ان ها صرفا مرهون اصلاحات بود و هست و اگر وجدان و انصاف داشته باشند هرگز همسو با جریانات نا صواب رقیب، علیه اصلاحات بدگویی و تهمت و تخریب و خیانت نمی کنند و نخواهند کرد و ضمن توبه به وحدت و انسجام و عقلانیت و چتر حمایتی بی ریا و بی دریغ اصلاحات بر می گردند ولی اگر وجدان و انصاف هم ندارند همان که خیلی زود تسلیم نفس و هواهای نفسانی و قدرت و منافع شخصی زودگذر خواهند شد و ضمن فرسایش روحی و روانی از دور گردونه ی قدرت و توجه و محبوبیت افکار عمومی نیز برای همیشه خارج خواهند شد.
4 – سکوت معنا دار اقای عارف در انتخابات سال 92 و اعلام حمایت غیر علنی از اقای روحانی صرفا به ان جهت بود که بدنه ی اصلی جریان اصلاحات که از احزاب مختلف و متعدد و هم چنین ارای خاکستری یعنی افراد مخالف و منتقد سیاست های نظام هم بعد از مسائل سال 88 با حضور اقای عارف در انتخابات 92 ان قدر امیدوار شدند و ضمن یقین نسبت به پیروزی قطعی اقای عارف بر عدم انصراف او تاکید و حتی پا فشاری می ورزیدند اما اقای عارف با توجه به تمام مسائل و مصائب و شرایط حساس و ایجابی که پیش امد و ضمن پیشنهاد انقلابی و ارزشی و ایجابی اقای خاتمی مبنی بر انصراف از ادامه ی رقابت با اقای روحانی، که بر اساس خرد جمعی بود، به شدت تحت فشار سیاسی – اجتماعی از طرف جریان اصلاحات و جریان اعتدال قرار گرفت و از طرفی اگر انصراف نمی داد قطعا با توجه به این که انتخابات سال 92 برای جریان اصول گرا ان قدر ارزشی و حیثیتی بود و همه کاندیداها ان ها با تمام قدرت و توان در صحنه حاضر بودند اما به جهت سهم خواهی از قدرت افسار گسیخته که در بین سال های انقلاب به خصوص سال 84 تا 92 از ملت و کشور و نظام عائد ان ها شد نتوانستند به وحدت و کاندیدای واحد برسند، هر چند شانصی نیز برای پیروزی نداشتند اما این را گفتم تا ماهیت بیش از 10 میلیون افراد واجد شرایطی که در انتخابات سال 92 شرکت نکردند بیش تر روشن شود، پس قطعا اصول گرا نبودند، یعنی افرادی از ارای خاکستری و اصلاح طلب که به علت انصراف اقای عارف از انتخابات، ان ها نیز مخالف سر سخت ائتلاف با اعتدال و بر همان اساس با صندوق رای و انتخابات قهر و حتی هزار و یک حرف و حدیث برای اقای عارف مظلوم بافتند که خدای اقای عارف شاهد و ناظر بر تمام مسائل بود و هست که اقای عارف چاره جز ان نداشت یعنی اصرار اقای روحانی برای ماندن ان قدر زیاد بود که حتی دلش نیامد تعارف هم کند و همان شد که موج توهین و اتهام و تخریب نسبت به شخصیت بی ریا و شفاف و محبوب اقای عارف در بین برخی از احزاب منشعب به اصلاحات شکل گرفت اما بعد همان ها به تبع روشنگری و هدایت نخبگان سیاسی – اجتماعی جریان اصلاحات وقتی شرایط خاص اقای عارف را در ان مقطع حساس کشور واقعا درک و باور کردند به شخصیت مظلوم اقای عارف پی بردند و اعتماد و توجه و اهمیت و اقبال ان ها نیز همگام با اقای عارف و جریان همسو اصلاحات نسبت به اقای روحانی در انتخابات سال 96 بیشتر و بیشتر شد تا جایی که حماسه ی بزرگتری نسبت به انتخابات 92 و 94 به وقوع پیوست...
5- اقای اشنا و همه ی ان هایی که مثل اقای اشنا به خطا درگیر بازی برخی رقبای بد ذات و اهل دروغ و غیبت و تهمت و تخریب و اختلاف افکنی و البته ناکام رقیب شدید، بدانید و بفهمید و درک و باور کنید که شخصیت اقای عارف اگر دنبال سهم خواهی به اسم جریان بود که حماسه ی پیروزی سال 92 و به تبع ان سال 94 و 96 هرگز وجود نداشت تا امثال مثل شما در جایگاهی باشید که بتوانید ازادانه و به دور از انصاف و وجدان تاریخی – سیاسی – اجتماعی این گونه سخیف اظهار نظر کنید و بدانید جریان اصلاحات و شخصیت های محبوبی هم چون اقای خاتمی و اقای عارف و امثالهم هرگز دنبال منافع شخصی و مافیایی و منافع نا صواب گروهی و جناحی نبودند و نیستند و مثل خیلی ها دیگر که خود را باختند و در منجلاب نقشه های رقبا بد ذات گرفتار شدند و از چشم و نظر و عواطف و توجه و حمایت و محبوبیت نزد افکار عمومی برای همیشه افتادند، نبودند و نیستند و نخواهند شد و این گونه حسادت، تهمت، تخریب و اظهارنظرهای سخیف اگر چه در گذشته نیز وجود داشتند اما هرگز نمی توانند در ماهیت، شخصیت و اهداف متعالی آن بزرگواران و جریان اصیل و انقلابی و ارزشی اصلاحات وقفه یا اختلالی ایجاد کنند چون حافظه ی تاریخی – سیاسی – اجتماعی ملت فهیم ایران به واسطه ی ان چیز که برایشان کاملا محسوس و ملموس بود و هست و عینا تجربه کردند و می کنند و به واسطه ی روشنگری نخبگان فعال اصلاحات ، از همه ی شماهایی که به خطا چه در اردوگاه اصلاحات و چه در اردوگاه ائتلاف یعنی اعتدال با اظهار نظرهای بی منطق خود موجب هر گونه ایجاد شائبه و تبعات اتی می شوید، قطعا به مراتب بیشتر و قوی تر بود و هست. امیدواریم خداوند همه را به راه درست هدایت کند.
6- تجربه ی تاریخی بعد از انقلاب به وضوح نشان داده که جریان اصلاحات و اعتدال ضمن وحدت و یک پارچگی و انسجام هر چه بیشتر حول محور عقلانیت و در صدد حفظ ائتلاف مکمل خود که نایج ارزنده ی آن را در سال 92 و 94 و 96 به وضوح مشاهده و تجربه نمودند ضمن انعطاف با حکومت و تبعیت و همراهی از رهبر معظم جمهموری اسلامی ایران حضرت امام خامنه ای، نقشه ی راه درست، اصولی و عقلانی بر مبنا ایده ها و ارزش ها و ارمان های متعالی اصلاح طلبی و جامعه مدنی برای اینده ی ملت و کشور و نظام ترسیم کنند و از هر گونه تشتت در ارا و اختلافات بی پایه و اساس و از میدان و بازی شائبه ی جنگ قدرتی که رقبا ناکام برای آن ها طرحی کرده اند، به دور و در امان ب و محفوظ و مبرا باشند و بشوند.
7- پیروزی قاطع اقای عارف در انتخابات مجلس دهم و پیروزی همه انهایی که در قالب و نام و لیست جریان اصلاحات و تدبیر و امید زیر چتر بی دریغ و بی منت اقای عارف در انتخابات پیروز شدند و حتی ان هایی هم که با بی انصافی و بی وجدانی و خود برتر بینی کاذب، به مثابه ی تافته ی جدا بافته خود را مستقل و در فرکسیون تدبیر و امید خود را خارج از اختیار و تحت امر شورای عالی اصلاح طلبان فرض نمودند و با همان ذهنیت و بد گمانی ساختگی ذهن خود اجیر فراکسیون های رقیب شدند، همه و همه و به خصوص اصرار اقای لاریجانی بر قدرت و تصاحب ریاست مجلس هم چون سنوات گذشته، خود دلیلی بر سکوت معنادار اقای عارف و بی انصافی و بی وجدانی و بی معرفتی ان هایی که در انتخابات مجلس دهم تحت حمایت اقای عارف ودر قالب لیست تدبیر و امید موفق به حضور در مجلس شدند و بعد از پیروزی پشت خود را به طرف جریان اصلاحات کردند و از چشم و نظر و عواطف و محبوبیت نزد اصلاحات و مردم حوزه انتخابیه برای همیشه افتادند همان و سکوت اقای عارف و عدم شرکت جهت کاندیدای ریاست مجلس نیز همان و بدتر از همه بی خبری نا اگاهان و منفعلان سیاسی جناح اصلاح طلب و بذله گویی و یاوه گویی و بد گویی و تهمت و تخریب شخصیت اقای عارف نیز همان... غافل از ان که فهم و شعور مردم بالاتر و والاتر از ان است که درگیر سم پاشی های دوستان نادان و دشمانان دانا شوند...
8- در پایان ضمن تاکید ان که، قطعا همراهی و هماهنگی و هم دلی با جریان اصلاحات، موجب شناخت، توجه، اقبال عمومی، پیروزی و محبوبیت ومهم تر از همه رمز موفقیت اقای روحانی و جریان اعتدال در انتخابات سال 92 و 94 و سال 96 بود و هست و گفتمان اصلاحات در این مسیر هرگز خارج از عقلانیت و تدبیر به دنبال سهم خواهی شخصی و مافیایی نبود و نیست اما خوب است برخی از اعتدالیون عزیز و ان هایی که زیر چتر اقای روحانی به واسطه ی پیروزی او، از خانه نشینی تحمیلی دوران رنج اور احمدی نژاد و گروهک های فشار حامی و عامل او خارج شدند، بدانند و بفهمند و درک و باور کنند که شخصیت اقای خاتمی، عارف، روحانی، ناطق نوری و سید حسن خمینی و امثالهم ان قدر بی ریا، رو راست و شفاف و محبوب و فرهیخته بود و هست که هیچ نوع تهمت و غیبت و تخریب و سم پاشی قادر نبود و نیست و نخواهد بود که اگاهانه یا از روی جهل و نادانی کم ترین اختلاف و اصطکاک و دشمنی و نفاقی در جریان اصلاحات و احزاب منشعب در ان، و جریان اعتدال و احزاب منشعب در ان و ائتلاف انها ایجاد کند، و قاعده ی ائتلاف اصلاحات و اعتدال از همان سال 92 برد – برد بود و هست و خواهد ماند و هر سوئ تفاهم و بد گمانی و بد بینی نسبت به ان قطعا نه تنها از شخصیت و محبوبیت و اقبال افکار عمومی نسبت به اقای عارف کم نمی کند بلکه صرفا از ان جهت که جریان اصلاحات از ابتدا به عنوان حامی اصلی اقای روحانی و به تبع ان قوه ی مجریه بود و هست، لذا همه ی بازخوردهای احتمالی مسئولیت و تعهد و ... اجرایی ان نیز از سال 92 تا حالا و از حالا به بعد نیز متوجه اصلاح طلبان بود و هست و خواهد بود، به خصوص ان که دولت یازدهم با همین الفاظ نا صواب و اظهارنظرها و با ایجاد شائبه ی سهم خواهی اصلاح طلبان ان ها را از حق حضور در مجموعه ی قوه ی مجریه محروم و همان رابطین و واسطین و عمال که هیچ نقشی در پیروزی اقای روحانی نداشتند و از جناح رقیب به عنوان نفوذی در جریان اعتدال حضور داشتند موجب انحراف در برخی از مسائل مهم قوه اجرایی کشور شدند و همان شد که در مناظره ها با شدت و رویکردی با هجمه های همه جانبه عملکرد 4 ساله ی اقای روحانی را و هم چنین نظارت اصلاح طلبان را بر عملکرد شخصی که از او تمام قد حمایت کردند و می کنند را به واسطه ی حضور نماینده ی اصلاح طلبان یعنی معاون اول اقای جهانگیری زیر سوال بردند و به باد انتقاد های مغرضانه و تخریب و تضعیف دولت پیش بردند...
این روند هم چنان در جای خود باقی است و هر خللی موجب نفوذ و قدرت عمل رقیب خواهد شد... پس باید بیشتر احتیاط کرد... در دولت دوازدهم بر خلاف دولت یازدهم که در انتخاب اعضا کابینه و برنامه ها و اهداف دولت مشورتی با شورای عالی اصلاحات انجام نپذیرفت، لذا در این دولت، ان هایی که از حضور اقای عارف به عنوان معاون اول اقای روحانی دچار اشفتگی و موقعیت و منافع شخصی خود را در خطر می بینند و با اظهار نظر های غیر واقعی و غیر مسئولانه ی خود سعی در تخریب شخصیت او را نزد اقای روحانی و حوزه ی انتخابیه و افکار عمومی داشتند و دارند بدانند که اقای عارف و حضور اود اگرچه در مجلس دهم موثر بود و هست ولی در شرایط فعلی در دولت دوازدم و در سمت معاون اول رئیس دولت موثرتر و اجتناب ناپذیر است چون تداوم هماهنگی ها، هم دلی ها و حمایت های سال 92 و 94 و 96 برای هر دو جریان اصلاحات و اعتدال به خصوص اعتدالیون منوط بر حضور اقای عارف و وحدت و تشکیلات سازمان یافته و منجسم شورای عالی اصلاحات جهت مجلس یازدهم و ریاست جمهور سیزدهم بود و هست و اقای جهانگیری در وزارت کشور دولت دوازدهم دقیقا همان ماموریت ویژه و خطیر را خواهند داشت و انتخابات ریاست جمهور سیزدهم هم اگر قطعا چه با ائتلاف و چه بی ائتلاف با اعتدال، اقای عارف حاضر و قطعا با ارایی به مراتب از ان چه تجربه شده است به عنوان ریاست جمهور منتخب برگزیده خواهند شد ولی ائتلاف بیشتر از ان که به نفع اصلاح طلبان بوده باشد به نفع اعتدال گرایان حامی روحانی خواهد بود چون اگر به گزینه های اصلی و جامع و محبوب و همراه با اقبال افکار عمومی سلایق مختلف در سال 1400 فکر شود سه نفر فرض می شود که اول اقای عارف از اصلاحات و نفر دوم اقای جهانگیری از اصلاحات با شانص کمتر و سوم اقای مطهری از جریان اصولگرایی با شانصی مساوی اقای جهانگیری پس عقلانیت و تدبیر و امید حکم می کند ائتلاف بر سر جای خود محفوظ بماند و از حالا به بعد با هماهنگی و هم دلی و انسجام و وحدت بیشتر مشکلات و معضلات و مطالبات عموم مردم را با بررسی دقیق اسیب شناسی و بر طرف کنیم و دقیق تر نقشه ی راه و برنامه ها و اهداف متعالی دولت دوازدهم را دنبال و در راستای اهداف متعالی سال 98 و 1400 برنامه ریزی دقیق تر و جامع تری را اتخاذ نمائیم و قطعا اقای جهانگیری با ارادت خاصی که نسبت به اقای عارف داشتند و دارند هرگز در حضور ایشان، همان از خود گذشتگی را خواهند کرد که اقای عارف در قبال اقای روحانی در سال 92 انجام داد و بهتر است اقای مطهری به عنوان سر لیست تدبیر و امید برای سال 98 و مجلس یازدهم با اجماع واقعی و حقیقی در انتخابات سال 98 با ارای بالای لیست تهران و همه شهرستان ها به عنوان رئیس مجلس یازدهم انتخاب و اقای جهانگیری هم معاون اول رئیس جمهور سیزدهم انتخاب شوند. و این را بدانیم و بفهمیم و درک و باور کنیم که استفاده از ظرفیت بالقوه و بالفعل نخبگان واقعی و حقیقی جریان اصلاحات که در طول سال 92 تا حالا ابروی خود را برای پیروزی و استمرار و تدوام دولت تدبیر و امید به میدان گذاشته اند، هر گز سهم خواهی شخصی و جناحی نبود و نیست چه بسا که حق اجتناب ناپذیر بود و هست که در دولت یازدهم تقریبا بنابر برخی تنگ نظری ها مغفول ماند ولی در این دولت با تدبیر رئیس جمهور محترم جناب اقای دکتر حسن روحانی توجه ویژه ای نسبت به ان خواهد شد. البته با توجه به اوج هجمه ها و سم پاشی ها و تخریب هایی که در طول مدت دولت هفتم و هشتم اقای خاتمی نسبت به ایشان وجود داشت در دولت یازدهم و دوازدهم هم باز همان افراد و گروهها و جناح های مغرض و اقتداگرا و فرصت طلب و منفعت طلب و گروهک های فشار حامی و عامل ان ها با حسادت نسبت به اصلاحات و اعتدال و ائتلاف هماهنگ و منسجم و هدفمند و موفق ان ها و اقای روحانی، سعی در ایجاد دو دستگی و اختلافات داخلی و تخریب و تضعیف اثر گذاری اصلاحات و موفقیت های دولت داشتند و دارند و ضرورت گفتگو و تفاهم و هم دلی و هم فکری و حفظ ائتلاف و انسجام و وحدت و یک صدایی اصلاحات و اعتدال بیشتر از دیروز برای اسیب زدایی و حفظ و ارتقا اینده مهم و ضروری محسوب می شود.
والسلام
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۳
۰
۰
بعضی ازمطالب سایت ها بر علیه عارف من نمیدونم واقعا برخورد سیاسی و تخریبی هست یا واقعا توقع آن ها از او در مجلس وجاهای دیگه بیش تر از این هست چون درنبود خاتمی به نوعی مثلا عارف در ذهن من نماینده اصلاحات هستند.
عارف بعد از انصراف سال92 دلش با روحانی صا ف نیست
پربحث ترین عناوین