موضوع شخص عارف نیست، موضوع اصلاح طلبی و آبروی اصلاحات و چارچوب های کنش عقلانی و خردمندانه و اخلاق مدارانه آنست که نباید با هیچ توجیهی مخدوش و ملکوک شود، اصلاحات مورد اقبال مردم است چون مردم آن را و حاملان این گفتمان را اخلاق مدار، کارآمد و خیرخواه به منافع ملی و عمومی می دانند
سرویس سیاسی خرداد- رضا رئیسی: روز گذشته ( پنج شنبه) محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و فراکسیون امید مجلس، در نشست هماندیشی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با شوراهای اصلاحطلب سراسر کشور، اظهاراتی داشت که با سیلی از واکنش های برخی منتقدان در فضای مجازی و بالطبع آن شماری از سایت های این روزها عصبانی! روبرو شد که از آب گل آلود ماهی گرفته و بر تنوره این جدل های اصطکاک افزا و بدور از درایت و تدبیر، دمیدند، در این مقال در قالب چند فراز کوتاه، نکاتی را مورد اشاره قرار خواهم داد.
اول- محمدرضا عارف شخصیت موجه دانشگاهی و سیاستمداری اخلاق مدار و موقر است اما او هیچ گاه در قالب یک لیدر تمام عیار سیاسی که برخوردار از جاذبه کاریزماتیک بوده و بتواند در قامت یک راهبر سیاسی ظاهر شود، نبوده و نیست و با کمال احترام، نخواهد بود. منظور از راهبری سیاسی در این کلام، نقش آفرینی در پیشانی یک تشکل سیاسی موسمی یا اداره یک نهاد پیشا انتخاباتی نیست که اتفاقا او در این یک قلم با توجه به حمایت بزرگان اصلاحات و وجاهت اخلاقی و قانونمداری ذاتی و شخصیت بدور از حاشیه اش، توانسته، کشتی اصلاح طلبان را از یک گردنه مهم اما نه ناهموار و پر پیچ و خم گذر داده و در قالب یک مدیر و معاون ناخدا نه یک فرمانده و راهبر ایفای نقش کرده و بر مسیری هموار فرمان را به نیابت از کشتی بانان در اختیار بگیرد. به زبان ساده او در مقام یک عضو و رئیس شورای عالی جلسات را مدیریت کرده و خروجی مطلوب نیز حاصل شده اما این موفقیت و کامیابی برآمده از توانمندی و رهبری و راهبری منحصر به فرد عارف نبوده او و مجموعه اش نقش یک کریدور ارتباطی و انسجام بخش میان سرمایه بزرگان و اعتماد مردمی را ایفا و پیروزی را ممکن و میسر کرده اند ( که در جای خود شایسته تقدیر و تشکر است) اما اشتباه محض آنست که این کامیابی،عارف و دوستان نزدیکش را دچار اشتباه محاسباتی کند و آنان را به پرتگاه خود بزرگ پنداری و حرکت در مسیر یک راهبر سیاسی سوق دهد، عارف منتخب اول مردم تهران است و بسیاری از همین منتقدان امروز نیز به او رای داده اند اما نه به پشتوانه کارنامه سیاسی مشعشع و جذابیت شخصی اش بلکه بواسطه سر لیستیِ لیستی که برچسب اصلاح طلبی را داشته و مورد حمایت بزرگان سیاسی و نخبگان تشکیلاتی این اردوگاه سیاسی بوده است.
دوم- چه موافق عارف باشیم و چه مخالف وی این نکته کتمان شدنی نیست که نحوه کناره گیری او در انتخابات 92 چیزی نبود که مورد انتظار افکار عمومی باشد و خاطره خوشایندی از او ترسیم و بر محبوبیت و مقبولیت او بیافزاید و جایگاه او را در مقام یک سیاستمدار جریان ساز و تحول آفرین تثبیت کند. بی تعارف خود او نیز به خوبی می داند که این کناره گیری از سر میل و رضای تمام عیار نبود اما انجام شد و نقطه عزیمتی شد برای هم افزایی و همنوایی خیرخواهان و نیک اندیشان تحول خواه و آن کار کارستان رقم خورد و عارف نیز به پاس این اقدام قدر و منزلت سیاسی یافت و بر صدر نشست و منتخب اول مردم تهران شد اما یادمان نرود که سبک کناره گیری او در اذهان باقی مانده و سپس در جریان ریاست مجلس و تشکیل کمیسیون های راهبردی، عارف نتوانست آنگونه که انتظار می رفت عمل کرده و خاطره ناخوشایندی دیگر بر مورد قبلی افزوده شد، هر چند او و فراکسیون امید در حمایت از دولت و یا به عنوان مثال در قالب جریان تشکیل هیئت های نظارت، خوب عمل کردند اما آنچه که در اذهان می ماند (درست یا غلط) چنین اقدامات زیر بنایی و اثر گذاری نیست، ریاست کمیسیون هایی است که اصلاح طلبان در آن ناکم ماندند، همانگونه که ریاست دو نایب رئیس این اردوگاه بر مجلس بازتاب های بسیار مثبتی داشت. بسیاری از مردم و بدنه حامی اصلاحات از عارف بیش از آنچیزی که هست، انتظار دارند و دوست دارند منتخب اول شان در مجلس در قامت یک به عنوان مثال (علی مطهری نامی) عمل کند اما عارف مرد سکوت و عمل بی حاشیه است و این چیزی نیست که بتواند محبوبیت و مقبولیت برای عارف را با توجه به آن پیش ذهنیت ها که بدان اشاره رفت برای او رقم زده و از نقدهای گزنده مصون اش دارد.
سوم- عارف اهل زد و بندهای آنچنانی و مهندسی لیست و اتهاماتی که این روزها عده ای بی محابا نصیب اش می کنند، نیست. خود این منتقدان نیز می دانند که عارف حتی اگر هم بخواهد، از چنین ظرفیت ها و توانمندی هایی بدور است و اتفاقا همین فقدان چنین حواشی توانسته او را در مقام یک محلل و مدیر میدانی در شورای عالی و نه یک استراتژیست و رهبر کاریزماتیک، بدرخشاند و او موفق شده انسجام و خروجی منجر به نتیجه در دو انتخابات را ممکن و میسر کند ( که خود نیز در همین سخنرانی تاکید می کند که دستاورد بزرگ ما در دهه ۹۰ شورای عالی بود، این شورا در دو مرحله انتخابات سعی کرد در کار استانها دخالتی نکند) او و یاران در شورای عالی که به هیچ روی شورای عارف نیست و او تنها نقش یک ریش سفید در این لوی جرگه را ایفا می کند، توانسته اند روی کاغذ موفق باشند ( فارغ از نقدها بر ترکیب و چینش اعضای لیست که در هر دو انتخابات محل بحث فراوان است) و در انتخابات پیروز و حال نه او و همراهان باید بیش از نقش و جایگاهاشان مدعی باشند و نه منتقدان از سر اغراض و اهداف دیگر چنین آگراندیسمانی که این روزها انجام داده و عارف را در مقام یک تمامیت خواه جا بزنند که او نه می تواند نه خواسته و نه توانسته که چنین کند.
چهارم- با همه نقدها که به عملکرد عارف در مقام رئیس فراکسیون امید در مجلس وارد است، نگارنده معتقد است که نقدها در مقام ریاست شورای عالی به هیچ روی به عملکرد او راهی ندارد اگر و اگر او را در در جایگاهی که بوده و نقشی که به طور واقعی ایفا کرده ببینیم نه آنظور که عده ای این روزها از سر عقده گشایی و ناکامی خود بر طبل آن کوفته و دیواری کوتاه تر از عارف پیدا نمی کنند! الحق و الانصاف نقدهای برخی رسانه ها به عارف را جز عقده گشایی و غرض ورزی از سر بی انصافی محض نمی توان دانست، حساب این سایت ها البته از کنش گران عام و کاربران شبکه های مجازی جداست که با توجه با آن ذهنیت ها و خاطرات ناخوشایند و فقدان آن جایگاه کاریزماتیک و البته اقدامات برخی افراد نزدیک به عارف به او می تازند، اینها می خواهند اعتراض خود را به انفعال و سکوت عارف نشان دهند و قصدشان بی گمان از سر ناخیرخواهی نیست هر چند که تند می روند و از مدار انصاف خارج می شوند اما آن سایت ها و برخی چهره ها بی شک هدفمند از آب گل آلود ماهی بگیرند و فضا را مشوش می کنند و دو طرف هم حامیان عارف و هم منتقدان خیرخواه و دغدغه مند باید حواسشان به این جماعت به اصطلاح اصلاح طلب باشد که چک را جای دیگر خورده اند و اکنون فریاد آن را بر سر عارف می زنند!
پنجم- عارف در سخنرانی پر حاشیه پنج شنبه، نه تنها بیراه سخن نگفته که اتفاقا بسیار منطقی، عقلانی و بدور از هرگونه شائبه حرف زده است و تقطیع سخنان او و خوانش های عجیب از آن، از آن دست موج های محیر العقولی است که البته در فضای احساسی و بزن در رویی مجازی مسبوق به سابقه است. عارف خیلی ساده در بخشی از اظهارات خود گفته است: « بعضیها پیروز میشوند یادشان میرود چه کسانی برایشان زحمت کشیدند و من این گله را دارم.» مقدمه و موخره این بخش از سخنان عارف مشخص است که خطابش به دولت یا شخص رئیس جمهوری نیست و به اعضای لیست امید در مجلس و شوراهاست که همگان نیز می دانیم که چنین بوده است اما منتقدان نامنصف این بخش را جدا و در کنار این جمله نشانده اند که :« در انتخابات اردیبهشت هیچ شکی نیست که پیروزی روحانی مدیون اصلاحطلبان است. » آنان پس از این تقطیع ها و کنار هم نشانی این جملات مدعی شده اند که عارف به رئیس جمهوری متلک انداخته و عارف چه حقی داشته که خود را طلبکار روحانی بداند و و چه کاره است و مردم به رئیس جمهوری رای داده اند و شورای عالی به دنبال سهم خواهی است و عارف به دروغ گفته که سهم خواهی نمی کنند و ...
اول آنکه این دو جمله جدا از هم و با مصادیق جدا بوده، دوما آنکه منظور عارف از اصلاح طلبان شورای عالی و شخص خودش نبوده و منظور بدنه حامی اصلاحات است و رجوع به شعارهای روحانی در ایام انتخابات و رویکردهای اصلاح طلبانه و تاکیدش بر ادامه دولت اصلاحات در دولت خودش موید تمام عیار چنین حرفی است و کیست که این نکته را نداند و از همه مهم تر آنکه ، عارف در ادامه جمله دوم ، می گوید: « خواهش ما در آستانه تشکیل دولت دوازدهم همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید است و هیچ سهمخواهی نخواهیم داشت. انتظارمان از روحانی این است با شورای عالی اصلاحطلبان مشورت کند.»
او از رئیس جمهوری در کمال تواضع خواهان و خواستار مشورت همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید ( منتخبان همان بدنه اصلاح طلبان است) و تاکید می کند که هیچ سهم خواهی نیز انجام نخواهد شد، آیا او حرف بدی زده است، آیا مشورت و همراهی با فراکسیونی که از همان پشتوانه رای روحانی برخوردار هستند، حرف بدی است؟! آیا او باید به رئیس جمهوری بد و بیراه می گفت! یا خواستار تکروی و انحصارگری از سوی او می شد؟ آخر این چه بهانه های بنی اسرائیلی است که از عارف بابت این سخنان گرفته شده است؟
بی شک حساب مغرضان و هوچی گران سواست اما دیگر منتقدان عارف که از او بایت انفعال و سکوت هایش گلایه مند هستند و یا عارف را در قامت یک رهبر کاریزماتیک و جذاب نمی بینند و نقش او را نمی توانند فراتر از آنچیزی که هست بپذیرند و این روزها کمی تند نقد های خود را با توجه به آن عقبه می گویند تا به زعم خود سری سبک کنند و انذار دهند که این مسیر درست نیست و عارف سودای جایگاه های دیگر را نداشته باشد، توجه کنند که موضوع شخص عارف نیست، موضوع اصلاح طلبی و آبروی اصلاحات و چارچوب های کنش عقلانی و خردمندانه و اخلاق مدارانه آنست که نباید با هیچ توجیهی مخدوش و ملکوک شود، اصلاحات مورد اقبال مردم است چون مردم آن را و حاملان این گفتمان را اخلاق مدار، کارآمد و خیرخواه به منافع ملی و عمومی می دانند و مبادا که تحرکات عده ای قدرت طلب حریص در این بحبوحه و برهه حساس آنان را به سمت و سوی کژراهه اختلاف و انشقاق های احساسی کشانده و اقداماتی سر بزند که نتوان آن را جمع کرده و بر مدار راستی و درستی باز کشاند و آن چهره مقبول و معقول در نزد افکار عمومی از اردوگاه اصلاحات را مخدوش کند.
نقد درون گفتمانی هم لازم است و هم عین اصلاح طلبی اما نقد با تخریب و هجمه نامنصفانه از هم جداست، آنچه که مدعی هستیم از سوی منتقدان نامنصف و محافظه کار دولت سر می زند و خود منتقدش هستیم و خدومان نباید بر آن سبیل گام بپیماییم.