خرداد: سید جلال ساداتیان در سرمقاله روزنامه آرمان به موضوع تمایل شدید دشمنان بیرونی برای جنگ افروزی با ایران پرداخته و لزوم هوشیاری در داخل در برابر توطئه ها را ضروری دانسته، هوشیاری در برابر جنگ طلبان داخلی که به هنگام جنگ هم شانه خالی کرده و از زیر بار مسئولیت فرار می کنند!
به گزارش خرداد؛ متن کامل این یادداشت را در ادامه می خوانید.
همه
شواهد حکایت از آن دارد که دشمنان قسمخورده ایران و در راس آنان اسرائیل،
تمامی ظرفیت خود را متمرکز بر این امر کردهاند که ایران را درگیر جنگ
کنند تا فرصت لازم برای نابود ساختن ظرفیتهای بالفعل و حتی بالقوه ایران
را پیدا کنند و بسیجی کارآمد علیه ایران با سردمداری عربستان و متحدان عرب
او شکل دهند. هدف آنان از بین بردن تاسیسات ساختهشده در ایران، طی دوران
سازندگی پس از جنگ و تضعیف اصولی زیربناهاست تا ایران دیگر قادر به
ایستادن روی پای خود نباشد، چه رسد به آنکه به دیگران کمک کند.
ماجراجوییهای ولیعهد جدید عربستان، شاهزاده محمدبنسلمان که از ابتدای
تصدی وزارت دفاع یا همان وزارت جنگ عربستان و جانشینی ولیعهد، عملا او
پادشاه و ادارهکننده کشور بوده است نیز به این روند شتاب بخشیده است.
اینکه علت دشمنیها چیست و هر یک از آنان چه هدف یا اهدافی را دنبال
میکنند، بحثی مفصل میطلبد که شاید در این مختصر امکان پرداختن به آن
نباشد، اما به اجمال میتوان گفت که اسرائیل خطر اصلی امنیتی خود را از
ناحیه ایران و حمایتهای آن از گروهها و جریانهای ضداسرائیلی سازشناپذیر
ارزیابی میکند، و عربستان نیز با داشتن ذخایر فراوان مالی و تبلیغات و
سرمایهگذاریهای بسیار کلان در طی دو سه دهه گذشته بر جریانات تکفیری و
تندرو در جهان، بهخصوص در جهان عرب، نتوانسته به رویای برتری موردنظرش در
کل منطقه دست یابد و در این مسیر نیز مقصر اصلی ناکامیهایش را ایران
میداند. عربستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به گمان آن بود که
خلا استراتژیک ایجادشده در منطقه بهخاطر وقوع انقلاب اسلامی ایران و
درگیری و بحران ایجادشده در روابط آمریکا با ایران را پر کند، لذا شورای
همکاری خلیجفارس را با مشارکت همسایگان عربش ایجاد نمود و تا آنجا که
میتوانستند به عراق صدامی کمک کردند تا بلکه به دست او انقلاب اسلامی
ایران را از بین ببرند، اما نتیجه، تقویت موقعیت ایران اسلامی شد. آمریکای
اوباما با سیاستها و اقداماتش ناکامیها و عدم موفقیتهای عربستان را
تشدید نمود و شرایطی را فراهم ساخت که عربستان به دلیل اقدامات تندروانه و
حمایتهای نابخردانه از تروریسم و تروریستها، تا حدود زیادی منزوی گردید و
از دستیابی به اهدافش باز داشته شد، اما آمریکای ترامپ تحتتاثیر لابی
عربها و صهیونیستها، جانبداری از عربستان و اعراب را برای دوشیدن منابع
آنها و تامین منافع خود از آن طریق، پرمنفعتتر یافته و در این راستا
اقداماتی انجام داده است که عربستان را مجددا امیدوار به دستیابی به مطامع
جاهطلبانهاش نموده است. از سوی دیگر، همراستا و همداستان با آن جریانات
بیرونی، یعنی آنچه در منطقه و جهان در حال وقوع است، عدهای در داخل کشور
نیز خود را بیعلاقه به درگیری و مواجهه نشان نمیدهند و سهل است که گاه
رفتار و سخنانی بروز میدهند که گویی بر طبل جنگ میکوبند! اینان به کدامین
هدف اینچنین اقدام میکنند؟ جای بسی تعجب و حیرانی است! آیا اینهمه
بهخاطر رویگردانی مردم از آنهاست؟ یا برای داشتن منافع مادی که در شرایط
بحرانی به دست میآورند و در شرایط حاکمیت قانون و شفافیت آن را از دست
میدهند؟ یا ترس از واگذاری امور به سیستم شایستهسالاری و قطع شدن دست
آنان در اجرای پروژههای داخلی و در کل قطع شدن دسترسی آنان به منافع مادی و
بهرهمندی از تبعات سیاسی و اقتصادی؟ یا همه اینها با هم؟ شاید همین افراد
انگیزههای دیگری دارند که دقیق شدن و ذکر آن انگیزهها، جنبههایی از
اهداف سیاسی و امنیتی را به ذهن متبادر میکند؟ هیچ تردیدی نیست که اگر
جنگی شکل بگیرد، هستند کسانی که جانبرکف، از کیان دین، کشور و اسلام دفاع
نموده و جان خود را فدا خواهند نمود، اما جنگافروزانی که فاقد وجدان و
شرافت ملیاند، آماده درغلتیدن در این تصورند که وقتی همه اقدامات آنان
برای زمینگیر کردن دولت روحانی برخاسته از رای مردم به نتیجه نرسید، با
درگیر شدن کشور در یک جنگ منطقهای، قادر خواهند بود مردم را پشت سر خود
بسیج کنند و با استفاده از شرایط وهمآلود و موقعیتهای امنیتی شرایط جنگ،
ماهی مقصود خود را صید کنند و دولت دوم روحانی را با ناکامیهای اساسی
روبهرو سازند! البته اینان غافلند از آنکه جنگ، اگر ایجاد شود، جنگی که
تنها با بسیج مردمی بشود به مقابله با آن رفت، نخواهد بود. هرچند ایران
چنان توانمندیهایی دارد که برخی کشورهای منطقه را که درصدد ایجاد آشوب و
بلوا هستند، سر جای خود بنشاند، لیکن خود نیز احتمالا در معرض آسیبهای
ناشی از جنگهای الکترونیکی قرار میگیرد که ممکن است به بخشی از منابع،
ذخایر و تاسیسات زمینی، دریایی و هوایی لطمه و ضربه وارد شود. حرکات،
موضعگیریها، تبلیغات و شیوههای سخن گفتن و ارائه تحلیلهای منعکسشده در
رسانههای طرفداران و بعضا رسانههای حامی آنان، نشانههای زیادی از این
نحوه نگرش دور از منافع ملی و نیات سوء این گروهها را بازتاب میدهد. آیا
نمیدانند کشور در چه شرایطی قرار گرفته است؟ آیا نمیدانند اگر برجام به
قیمت تلاشها و استواری و اقدامات دولت یازدهم و بهخصوص زحمات تیم
وزیرخارجه کاربلد و مسلط به زبان دیپلماسی روز دنیا ذیل حمایتهای موثر
رهبر انقلاب، رئیسجمهور، رئیس و برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نبود،
امروز ما در چه جایگاهی قرار داشتیم؟ اظهارات آقای ترامپ از زمان تبلیغات
ریاستجمهوری و در همین مدتی که به کاخ سفید وارد شده است و در ابتدا
خواستار پاره کردن برجام و سپس مذاکره مجدد برای نوشتن برجامی دیگر بود،
آیا نشانه آن نیست که نئوکانها یا جریان قدرتمند لابی صهیونیستی در ایالات
متحده آمریکا به شدت از برجام و دستاوردهای آن برای ایران عصبانیاند و
خواستار به هم زدن آن هستند و در اقدامات اخیرشان با بهکارگیری ذهنیت
حاکمان جوان و نابخرد فعلی عربستان درصدد ایجاد یک جریان قوی ضد ایران
هستند؟ اگر این افراد متوجه چنین نکاتی هستند، علت همراهی و همداستانی
آنان با روند و طرحهایی که در حال پیادهسازی علیه ایران هستند تا پای
ایران را به یک جنگ و درگیری بکشانند، با چه نیتی صورت میگیرد؟ هشداری جدی
باید به اینان داد که در راستای تامین منافع خود و به مصداق ضربالمثل
معروف خودمان که «برای دستمالی، قیصریه را به آتش نکشند»؛ مردم بزرگوار در
سراسر میهن اسلامی، باید مراقب باشند کینهورزی جنگطلبها با دولت
دوازدهمی که هنوز شکل رسمی بهخود نگرفته و کارش را آغاز نکرده، کشور را به
ورطه ناامنی و درگیری به هر بهانه و علتی نیندازد که تحریکات و راهاندازی
از سوی آنها خواهد بود، اما جانبازیها و شهادتطلبیها را باید جوانان
پاکنهاد برعهده بگیرند و خدایناخواسته خسارتها برای کشور اسلامی خواهد
بود که جنگطلبها در آن صحنه کاملا غایب خواهند بود و از صحنه خواهند
گریخت!