خرداد: مدیر کل پیشین وزارت ارشاد در یادداشتی که در روزنامه شرق نوشته، از ضرورت تغییرات و عنایت به گفتمان تازه در فرهنگ در وزارت ارشاد با حضور وزیر جدید سخن گفته که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.
انتخاب دوباره دکتر روحانی بهعنوان رئیسجمهور و پیش از آن تغییر معنادار در ترکیب نمایندگان مجلس، شرایط مساعدتری را برای ایجاد تحول در نگرش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مقوله جایگاه مادی و معنوی فرهنگ و هنر و امور مطبوعات و رسانهها بهوجود آورده است. اینک که در آستانه معرفی اعضای دولت جدید قرار داریم، بیمناسبت نیست که نکاتی را مورد توجه و تأمل قرار دهیم.
به اختصار دو نکته را که میتواند منشأ رویکرد تازه این وزارتخانه باشد، متذکر میشوم.
جهانیشدن: جهانیشدن تولیدات فرهنگی، هنری و رسانهای که جسته و گریخته در یکی، دو سال اخیر شاهد برخی نمونههای آن بودیم، یکی از موارد استراتژیک در رشد و توسعه این تولیدات بوده و در نتیجه میتواند و باید موجب ایجاد تحول در نگاه مدیریت فرهنگی کشور باشد. امروزه سهم درخورتوجهی از رشد تولید ناخالص داخلی در کشورهای توسعهیافته از آن بخش فرهنگ و هنر است و سرمایههای هنگفتي جذب این بخش از بازار شده است. قابلیتهای موجود در این زمینه در کشور ما در حدی است که قلمروهای فرهنگی ایران را در بازارهای مناطق همجوار و دنیای اسلام میتواند پوشش دهد. این در حالی است که غنای فرهنگی ایران قابل مقایسه با کشورهای مزبور نیست ولی در زمینه راه و روش کسب سهم از بازار باید از تجربه آنها درسآموزی کرد. نمونهکارهایی که تاکنون هنرمندان ما در دنیا عرضه کردهاند و دولت هم چندان در آن دخیل نبوده، اگرچه محدود بوده اما دامنه تأثیرات آن بسیار زیاد بود و دولت را نیز به تحسین و تبریک واداشت. اگرچه در مسیر تولید این فراوردهها بعضا نهادهای دولتی سهمی از رنج و زحمت تولیدکننده نداشتند. اگر تاکنون تولیدات اهالی فرهنگ و هنر محدود و محصور در داخل کشور بود، اگر تا گذشته نهچندان دور نگاه به این حوزه از بالا و بهمثابه کمکبگیر و نیازمند به دستگیری دولت بود، اما بهواسطه قابلیتها و خلاقیتهای این قشر شاهد گامنهادن تدریجی تولیدات آنها به بازارهای جهانی هستیم. متأسفانه نقش دولت و سایر ارکان کشور دراینخصوص اگر نگوییم منفی بوده اما در حد انتظار، پیشبرنده نیز نبوده است. بیراه نیست گفته شود بخشیهایی، چندان هم با نگرش مألوف یعنی کنترل این قشر در ازای کمک بخورونمیر مخالف نیستند. بنابراین استراتژی جهانیشدن راه میانبر توسعه این بخش است. وضعیت بخشهای مختلف یکسان نیست. بهعنوان نمونه با گذشت چهار دهه هنوز مطبوعات بهواسطه فشارهایی که تحمل کردهاند هیچگاه نتوانستهاند در عرصه منطقه و جهان عرض اندام کنند اما مثلا تولید فیلمهایي در تراز جهانی بهمراتب بهتر شده است. اما آنچه در اینجا مورد بحث ماست، این است که جهانيشدن، علاوه بر اهداف فرهنگی، مزیتهای اقتصادی نیز دارد و به تقویت بنیه مالی و اقتصادی اهالی فرهنگ و هنر و توسعه بازار آن میانجامد و در نتیجه به رشد و توسعه اشتغال که هدف مبرم دولت آقای روحانی و نیاز جامعه نیز هست، کمک میکند.
نیازمند دولت یا اهالی فرهنگ؟ به نظر میرسد دیگر وقت آن است که شاهد تغییر نگاه اقتصادی به حوزه فرهنگ باشیم. همواره تصور میکنیم کار فرهنگی و هنری و رسانهای زیانده است؛ یعنی از نگاه عدهای باید اینگونه باشد و بنابراين باید ناف اهالی این حوزه بند به دولت باشد. درحالیکه چنین نیست؛ یعنی درواقع نباید چنین باشد. کافی است نگاهی به دنیای اطرافمان بیندازیم. سازوکار تولید فراوردههای فرهنگی و هنری در دنیا اصلا شباهتی با آنچه در ایران میگذرد، ندارد. دلیل عمده آن وجود رقابت در بازار جهانی این تولیدات است. مثلا در کشور ما روزنامههایی تولید میشود که هزینه هر نسخه آن شاید بیش از پنج هزار تومان است اما با قیمت ٥٠٠ تومان عرضه میشود و فروش آنچنانی هم ندارد. چرا؟ چون تمامی هزینههایش از محل سرمایه دولتي تأمین شده است و روزنامهنگاران آن درواقع کارمند دولت به معنای حکومتاند. اما بخش خصوصی چنین سازوکاری را تاب نمیآورد چون مجبور است ارزانتر و باکیفیتتر تولید کند ولی مثلا دو هزار تومان بفروشد. تازه همین روزنامه دوهزارتومانی فروش دارد، چون مخاطب دارد، اما آن روزنامه ٥٠٠تومانی روی دکه میماند. پس اشکال بزرگی در این میان وجود دارد. رویکرد جدید وزارت ارشاد میتواند ریشهیابی مسائل از این منظر و یافتن راه مناسب برای اصلاح فضای فاقد رقابت کنونی در میان انواع تولیدکنندگان کالای فرهنگی در بخشهای دولتي و خصوصی باشد. اگر فضای رقابت و الزامات آن رعایت شود، نگاه اهالی فرهنگ هم به وزارت ارشاد و سایر نهادها، صدقهاي نخواهد بود. همانطور که اشاره شد فقدان فضای رقابت و رانت از علل این شرایط است. علت دیگر مقوله آزادی است که البته امری نسبی است و در سالهای گذشته دائما نوسان داشته است. هرقدر فضا آزادتر باشد از قدرت رانت کاسته میشود. یکی از راهها تکیه بر همان اصل اقتصاد مقاومتی و پافشاری بر این مسئله است که تولید در عرصه فرهنگ و هنر علاوه بر دارابودن کیفیت و تأثیرگذاری باید اشتغالزا، کمهزینه و بهصرفه باشد. نمونههای موجود نشان میدهد این قابلیت به خوبی وجود دارد؛ مشروط به رفع محدودیتها و ایجاد فضای رقابت. در نتیجه باید جلوی رانت و تولید بیکیفیت گرفته شود. فکر میکنم اهالی فرهنگ و هنر با این رویکرد همدلی نشان خواهند داد، اگرنه، باید چوب ادامه وضع موجود را بخورند. بنابراین، بیش از اینکه انتخاب فلان شخص بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را مهم بدانیم که در جای خود اهمیت دارد، این رویکردهای نو به مسائل این حوزه است که اهمیت حیاتی دارد. چون فرصتها و سرمایهها را پیدرپی از دست داده و میدهیم. اگر در بنیان کارها و فرایندهای آن تأمل کنیم، درمییابیم که نیازمند گفتمانهای نو هستیم .امروز که مجلس تا حدود زیادی با دولت منتخب مردم همسوتر شده، این امر بیشتر به واقع نزدیک شده تا شرایط برای ایجاد تحول در بخش فرهنگ و هنر و رسانه مساعدتر شود و بهنظر میرسد این رسالت بزرگ وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکاران اوست.