در واقع دولت روحانی می باست نقد حمیانه و مصلحانه شود و حواسمان باشد که در نقد و بیان انتقادات از واقعیات فاصله نگرفته و بر طبل ناامیدی در فضای عمومی نکوبیم.
سرویس سیاسی خرداد- رضا رئیسی: دولت اصلاحات که سال های پایانی خود را سپری می کرد، یکی از بازترین و متکثرترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی ایران در قالب دوره دوم شورای شهر انجام پذیرفت اما نتیجه و خروجی عجیب و غیر قابل باور بود، محافظه کاران پیروز مطلق این رقابت بودند، انتخابات 84 و خروجی عقبگردانه آن نیز که نیاز به شرح و بسط و تفصیل ندارد و در نهایت دو سال بعد لیستی که عنوان یاران خاتمی را داشت، در همین تهران و در انتخابات مجلس شکست مطلق خورد.
به گزارش خرداد؛ آن روزها، اصلاحات بر مدار افول بود، علت اما ناخشنودی و نارضایتی و عدم محبوبیت اصلاح طلبان و چهره های شاخص آنان نبود که اگر چنین بود در روزهای سخت سال های ابتدایی دهه نود اینگونه این اردوگاه مورد اقبال و استقبال قرار نمی گرفت.
موضوع به یک مولفه مهم باز می گشت، نخبگان و کنش گران سیاسی سطح توقع مردمی را بالا برده و بر تنور مطالبات ناموزون بسیار دمیدند، خاتمی که دولت او توانسته بود اقتصاد ایران را بر مدار مطلوب قرار دهد،جامعه مدنی را توسعه داده و در عرصه فرهنگ پیشگام و خط شکن باشد و نسبت به همین روزها در آن سال های اکنون کمی دور بسیار شرایط مطلوب تری در حوزه های مختلف ایجاد کند، همه این دستاوردهایش به چشم نیامده و نتوانست سطح توقعات بسیار افزایش یافته و متورم بدنه حامی اردوگاه اصلاحات را بر آورده کند.
مردم نگاه کاریکاتوری و فانتزی به سپهرهای مختلف یافته و توقعات غیر عملی و بسیار فراتر از حدود اختیارات دولت و شخص رئیس جمهوری داشتند.
حال سال ها پس از آن روزها، یکبار دیگر به نظر می رسد که در دولت دوم روحانی، معرفی کابینه زمینه و عرصه ای شده برای افزایش این نگرش های فانتزی و البته مانورهای ایذایی عده ای که به دنبال ماهیگیری در این فضا هستند و ریشه و کنه آنها را که بجوییم، قطعا به اردوگاه اصلاحی نمی خورد.
همه ما شرایط را می دانستیم و با نگاه باز، با تجربه دوران اصلاحات و فضای پسینی آن، با مرور عملکرد روحانی در طول چهار سال گذشته که به طور مللموس و محسوس آن را حس کرده بودیم، به روحانی در برابر رقبا رای داده و او را برگزیدیم.
ما می دانستیم که شعارهای بسیار پیشروانه روحانی در ایام انتخابات؛ معطوف به همان فضا و بستر است و لااقل بخشی و قسمتی از آن امکان تحقق ندارد، می دانستیم روحانی با اتیکت اصلاح طلبی ریشه در اردوگاه اصولگرایی دارد و می دانستیم که دغدغه ویژه و اولویت اصلی او توسعه سیاسی و جامعه مدنی نیست اما به او رای دادیم چون تفاوت ملموس و محسوسی با رقبا داشت و الحق و الانصاف در دوران چهار سال گذشته، فضا را به سمت و سوی بهبود و تغییرات آرام و تدریجی رهنمون کرده بود.
ما انتظار نداشتیم که او یکشبه متحول شده و همه چیز دچار تغییر و تحول شود، ما البته نقدهای بسیاری به کابینه معرفی شده داشته و می بایست با شدت و قوت آن را گفته و پیرامونش مطالبه گری کنیم اما نباید در دام توقعات نابجا و مطالبه گری های ناموزون افتاده و جامعه را از همین بدو کار توقع زده کنیم، از فاصله کهشکانی و غیر قابل ترمیم کابینه با ایده آل هایمان دم بزنیم و عدم برآورده شدن توقعات را آنچنان بسط و تعمیم دهیم که موجبات دلسردی و ناخشنودی عمومی را نسبت به دولت در جامعه تسری دهیم.
نقدها به جای خود وارد است و بیان آن نیز لازم و ضروری است اما نقدهایی مبتنی و برآمده از واقعیات میدانی و لحاظ مقدوریات و محذوریات و بدور از نگاه های آرمان گرایانه صرف که نشانی در واقعیت ندارند و ملهم از نگاه های آرمان خواهانه فانتزی هستند.
البته و در پایان یادآوری یک نکته هم ضروری است و آن اینکه شماری از همراهان دولت برای توجیه برخی کاستی ها در کابینه و گزینه های نامطلوب، مدام بر طبل محذوریات روحانی می کوبند و همه چیز را به گردن دیگران می اندازند که این نیز درست نبوده و برآمده از واقعیت نیست و رئیس جمهوری و همراهان باید پذیرای نقدهای منصفانه نسبت به برخی عملکردهای ضعیف خود در گزینش اضلاع و اجزای کابینه باشند.
در واقع دولت روحانی می باست نقد حمیانه و مصلحانه شود و حواسمان باشد که در نقد و بیان انتقادات از واقعیات فاصله نگرفته و بر طبل ناامیدی در فضای عمومی نکوبیم.