counter create hit ساده‌زیستی رجایی واقعی بود نه ساختگی
۰۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۸
کد خبر: ۲۳۳۹۷۸
سید محمد غرضی

ساده‌زیستی رجایی واقعی بود نه ساختگی

خرداد: روزنامه ایران در گفت وگو سید محمد غرضی نوشت: ساده زیستی، مسمای خود را پیدا می‌کند. اما گفتن و ادعای اینکه من ساده زیست هستم یا کسانی بگویند فلانی ساده زیست است، اثری ندارد. بگذاریم رجایی همچنان متعلق به مردم باقی بماند. ساده‌زیستی رجایی واقعی بود نه ساختگی.

«ساده زیستی» مسمای خود را پیدا می کند، به ادعا نیست
در ادامه در گزیده ای از این گفت وگو می خوانیم: باوجود عمر کوتاه دولت شهید رجایی، اما هم زندگی و هم شیوه اداره کشور از سوی این شهید، همچنان خاطره‌ای خوب در ذهن ایرانیان باقی مانده است. درباره شهید رجایی و دولت او با سیدمحمد غرضی وزیر دولت رجایی گفت‌وگو کردیم.

**دولت شهید رجایی، بسیار کوتاه بود، اما با وجود این هنوز نام این شهید مطرح است و هنوز این اسم وزن اجتماعی و سیاسی خاصی دارد. شما دلیل این را چه می‌دانید؟
مسأله اصلی در آن سال‌ها این بود که آیا انقلاب اسلامی می‌تواند مقابل حوادث بایستد و کشور بخوبی اداره شود یا خیر. در دهه 40 تا سال‌های نخست بعد از انقلاب، این طور مطرح می‌شد که استقلال ملی، استقلال سرزمینی و انسانی و اصیل در کشور موجود است. از این زاویه است که می‌گوییم اگر وقایع 7 تیر و 8 شهریور یا کودتاها در حد اشخاص، احزاب و گروه‌ها تعریف شوند، بخش وسیعی از استقلال ملی را نادیده گرفته‌ایم. به این ترتیب، مسأله اصلی باید این باشد که آیا جمهوری اسلامی ایران به آن اندازه پشتیبانی عمومی دارد که بتواند این حوادث را پشت سر بگذارد؟ پاسخ مثبت است. اگر در آینده هم چنین حوادثی پیش آید، جمهوری اسلامی خواهد توانست به سلامت از آنها عبور کند؟ باز هم پاسخ مثبت است.

**به نظر می‌رسد مسائلی که می‌تواند نظام را با چالش مواجه کند، متفاوت از وقایعی است که به آنها اشاره کردید. اکنون با بحران‌هایی مانند بدهی دولت به پیمانکاران، مشکلات صندوق‌های تأمین اجتماعی و آب روبه‌رو هستیم که هر یک برای وقوع مشکلات جدی در یک کشور کافی است.
وقتی عوامل اداری نمی‌توانند حاجات مردم را رفع کنند، گرفتاری‌های بسیار زیادی به وجود می‌آید. بیکاری، قاچاق، افت ارزش پول ملی و سایر گرفتاری‌ها ناشی از ناتوانی عوامل اداری است. آیا قدرت انقلاب، قدرت ملی و قدرت مردم ایران توانایی دارد که این مسائل را پشت سر بگذارد؟ شوروی سابق نتوانست و از بین رفت. اما ملت ایران آنقدر توانمند است که می‌تواند با پایداری خود ده‌ها معضل دیگر را هم حل کند.

انقلاب ما حوادث بسیاری را پشت سر گذاشته است، اما هنوز به اهداف و رضایتمندی خود نرسیده است. بنابراین، امروز مسأله ما باید این باشد که چه کنیم تا در آینده، نهاد دولت به منویات مردم نزدیک شود. 

**دولت آقای رجایی نخستین دولت جمهوری اسلامی ایران بود، مهم‌ترین ویژگی آن را چه می‌دانید؟
نخستین دولت نبود. نخستین دولت، دولت امام(ره) است که مرحوم مهندس بازرگان مأمور کابینه می‌شود. مهندس بازرگان آرام آرام در شورای انقلاب حل شد و این شورا مسئولیت قانونگذاری و اداره کشور را به عهده گرفت. در ادامه کسانی که با فرآیندهای انقلاب موافق نبودند، دست به شمشیر بردند و جنگ داخلی اتفاق افتاد. دولت شهید رجایی، محصول مقابله جریان‌های نظامی با امام (ره) است. به عبارت دیگر، دولت شهید رجایی به دنبال دولت‌های دیگر ایجاد شد.

**گفتید که دولت شهید رجایی محصول شرایط نظامی بود؛ حمله صدام و دست به اسلحه شدن منافقین. در این شرایط، دولت شهید رجایی موفق بود یا خیر؟
من ملت را موفق می‌دانم. دولت فرع بر ملت است. دولت وکیل ملت است، دولت بدون ملت معنی نمی‌دهد.

**به هر حال شما و افرادی چون شما که در کابینه شهید رجایی بودید، تصمیم می‌گرفتید. اکنون می‌خواهیم به ملت بگوییم که شما در آن دوره چگونه تصمیم می‌گرفتید؟
اگر به عنوان کارگزار تلقی شویم، درواقع تحریف می‌شویم. دولت تنها بخش اجرایی ملت را به عهده می‌گیرد. می‌خواهم بگویم دولتی که از سوی مرحوم رجایی و باهنر به وجود آمد، از پشتوانه عظیم ملی و انقلابی برخوردار بود. اینکه در آن دولت این توانایی باشد که بتواند مسائل داخلی و مسائل خارجی و مسائل جنگ را به گونه‌ای مدیریت کند که رضایت مردم را به دست بیاورد، این بزرگ‌ترین دستاورد است. ما در دولت مرحوم رجایی و باهنر، منویات مردم را دنبال می‌کردیم، نه منویات اشخاص را. یعنی آنچه امام، مردم و دولت می‌گفتند، همراه و یکسان بود.

**مثالی بزنید تا بفهمیم که منظور شما از منویات یکسان دولت، ملت و رهبری چیست؟
اینکه حقوق عامه بر حقوق خاصه ترجیح دارد. یعنی در آن دولت هرگز به نفع اشخاص و گروه‌ها تصمیمی گرفته نشد. بعد از دهه 60 اتفاقاتی افتاد که مطابق آن، امتیاز برای افراد، اشخاص و گروه‌ها بسیار زیاد شد، اما در دولت مرحوم رجایی هرگز چنین اتفاقی نیفتاد. حقوق وزرا یک مثال بارز است که در دولت تصویب شد که این حقوق متناسب با متوسط حقوق کارکنان دولت باشد. یعنی تصمیم گرفته شد اگر کارشناسان و مدیران دولت 12 هزار تومان حقوق می‌گیرند، وزرا نصف این مبلغ را دریافت کنند. خدا مرحوم رجایی را رحمت کند که با 7 هزار و 500 تومان حقوق زندگی می‌کرد. ما نیز با همین مبلغ زندگی می‌کردیم، یعنی نصف حقوق کارشناسان عالی‌رتبه مثلاً قضات و اساتید دانشگاه را دریافت می‌کردیم. یا اینکه در این دولت و دولت دهه 60، حتی یک کلمه نمی‌بینید که به نفع گروه یا حزبی، رأی صادر شده باشد. فقط حقوق عامه دنبال می‌شد.

**در سال 84 کسی رئیس دولت شد که او را رجایی دوم می‌خواندند. حتی کارهایی مانند پخش پول میان مردم یا انحلال سازمان برنامه را با دولت شهید رجایی شبیه‌سازی می‌کردند. می‌شود چنین ارتباطی برقرار کرد؟
کسی که برای خودش اسم درست می‌کند، امتیازطلب است. مثلاً می‌گویند جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب توده یا دیگر احزاب. اینها اسامی‌ای است که خودشان به خودشان دادند، نه اینکه مردم به آنان داده باشند. اسم‌گذاری بر خویش، امتیازطلبی است و کسی که امتیازطلب باشد، خادم عام نمی‌شود، خادم خاص می‌شود. رجایی خادم ملت بود نه خادم اشخاص.

**چرا هنوز مسأله ساده‌زیستی شهید رجایی مطرح است؟
زیرا اصولاً ملت ایران ساده‌زیست هستند، اما صاحبان امتیاز ساده‌زیست نیستند، امتیاز طلبند. آنچه که رجایی را عزیز کرد، زندگی کردن مانند مردم بود. در زمان استانداری من، به خوزستان آمده بود. من مکلف بودم ایشان را همراهی کنم. هنگام حضور در دزفول بمبی میان مردم افتاد و چند ده نفر از مردم شهر شهید شدند.

مرحوم رجایی خواست به آنجا برویم، اما من قبول نکردم و گفتم من باید از شما محافظت کنم. بسیار از من ناراحت شد که چرا نگذاشتم آنجا برود. فهم او از جامعه در این مثال خلاصه می‌شود. اما نکته این است که آن شخصیت متعلق به رجایی نیست، متعلق به مردمی است که هم اکنون نیز با مشکلات بسیار زندگی می‌کنند. آن اسم، یعنی ساده زیستی، مسمای خود را پیدا می‌کند. اما گفتن و ادعای اینکه من ساده زیست هستم یا کسانی بگویند فلانی ساده زیست است، اثری ندارد. بگذاریم رجایی همچنان متعلق به مردم باقی بماند. ساده‌زیستی رجایی واقعی بود نه ساختگی.

*منبع: روزنامه ایران
ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین