سرویس سیاسی خرداد- امین داودی نیا: محبوبیت یا منفوریت یک سیاستمدار نقش تعیین کننده ای در سرنوشت یک کشور ایفا می کند، سیاستمدار محبوب در یک روند دموکراتیک، مقبول طبع عمومی می افتد و بر صدر می نشیند و امور کشور را در دست می گیرد و سیاستمدار منفور وقعی نمی یابد و ناکام می ماند و از عرصه قدرت حذف می شود، وفق همین مورد مهم ترین عنصر مورد توجه سیاستمداران به خصوص در بزنگاه و برهه انتخابات جلب افکار عمومی و توجه به این شاخصه است اما گاه سیاستمداران با گذر از برهه و ایام انتخابات از یاد می برند که چگونه بر این عرصه برکشیده شده و با چه گفتار و رفتاری مورد پسند افکار عمومی قرار گرفته اند.
به گزارش خرداد؛ نقش آفرینی در ساختار قدرت سیاسی و الزامات و محذوریات و معذوریات آن، گاه راه متفاوتی پیش روی سیاستمداری قرار می دهد که در ایام انتخابات خود را دیگرگونه در میان مردم معرفی کرده و همین نکته باعث ریزش محبوبیت و کاهش مقبولیت یک سیاستمدار در افکار عمومی می شود.
میزانی از این نزول و کاهش البته امری طبیعی و بدیهی است اما نکته آنجاست که کاهش مفرط مقبولیت در افکار عمومی اگر چه سیاستمدار را از اریکه قدرت در آن برهه و بازه زمانی تعهد شده پایین نمی کشد اما باعث عدم همراهی و خلل در پشتوانه مرصوصی چون افکار عمومی شده و در بزنگاه های حساس دست سیاستمدار را برای نقش آفرینی در معادلات قدرت بسته می سازد.
تفاوت سیاستمداران با تجربه و کارکشته با غیر حرفه ای ها در همین بزنگاه ها مشخص و معلوم می شود. سیاستمدارانی که تاریخ ساز شده و منشاء تحولات عدیده و بلند مدت در سرنوشت یک ملت می شوند و دیگرانی که در ابتدا می درخشند و به ناگهان ستاره آنان افول کرده و پس از مدتی به خاموشی می گراید و نمی توانند در بازه های زمانی بلند مدت منشاء تغییر و تحولات مهم شده و آنچه را در سر می پروراندند، محقق کنند.
در تازه ترین نظر سنجی ها در فرانسه شاهد کاهش شدید محبوبیت امانوئل ماکرون بوده ایم، سیاستمدار جوانی که شگفتی ساز بلامنازع صحنه سیاسی فرانسه در یکسال گذشته بوده است، رئیس جمهوری که بدون حمایت هیچ حزب شاخصی تمام رقبای خود را شکست داده و به کا الیزه رفت و تنها لختی بعد با تاسیس حزب تازه توانست اکثریت قاطع مجلس را از آن خود کند اما اکنون و در مدت کوتاهی این عنوان را با خود یدک می کشد: «وی به غیرمحبوبترین رئیسجمهوری فرانسه پس از ۱۰۰ روز نخست آغاز به کار تبدیل شده است»
حال سئوال اینجاستت که ماکرون می تواند آن وعده های پر طمطراقی را که داد؛ محقق کرده و همچون بزرگانی چون شیراک یا میتران خوش بدرخشد و کارنامه ای درخشان از خود در صحنه سیاسی فرانسه باقی گذاشته و حزبی که تاسیس کرد را دوام و بقا بخشد؟!
در کشور ما نیز سیاستمداران پس از برهه انتخابات و با فاصله گیری از کمپین های پرشور انتخاباتی از یاد می برند که چه ها گفته و چه وعده هایی داده اند، البته همانگونه که اشاره رفت برخی از این تغییر و تحولات طبیعی است اما مردم به خوبی تفاوت ها را فهمیده و کم کاری ها و خلف وعده ها را تشخیص می دهند.
مع الاسف در کشور ما سیستم نظر سنجی و اطلاع رسانی همانند فرانسه آنگونه باز و فراگیر و محل ارجاع نیست که سیاستمداران از چند و چون واکنش افکار عمومی مطلع شوند و عطف به آن فکری بیاندیشند اما رئیس جمهری و دولت مردان باید این نکتهرا ملحوظ کنند که اعمال آنان زیر ذره بین افکار عمومی است، به خصوص که در کشور ما فارغ از برهه انتخابات و در چارچوب معادلات و موازنات قدرت، مولفه همذات پنداری و همراهی افکار عمومی بسیار مهم است، شاید به عنوان مثال روحانی بواسطه عدم نیاز به رای افکار عمومی در دوره بعدی این مهم را ندان مورد توجه قرار ندهد اما او در معادلات پیش رو نیازمند همراهی افکار عمومی است و از همه مهم تر آنکه او اگر می خواهد گفتمانی با عنوان اعتدال را راهبری و در بازه زمانی بلند مدت همانند سیاستمدارانی چون خاتمی و هاشمی و بسیاری دیگر نقش آفرین باشد و در پیش برد ایده هایش ناکام نماند نیازمند این همراهی افکار عمومی است.
شاید بتوان گفت نظر سنجی پیرامون محبوبیت امانوئل ماکرون در فرانسه برای ما و دولت مردان مان هم تلنگری و پیامی دارد، اینکه فاصله اوج قدرت تا حضیض ذلت بسیار کوتاه است و نباید تنها به برهه انتخابات و گذر از پیچ آن بسنده کرد.